Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
greenhorn
مبتدی ادم خام یا ناشی
greenhorns
مبتدی ادم خام یا ناشی
Other Matches
low cycle fatigue
خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
tortious liability
ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
unskilled
<adj.>
مبتدی
beginners
مبتدی
beginner
مبتدی
tyro
مبتدی
tiro
مبتدی
abecedarian
مبتدی ابتدایی
novices
مبتدی جدیدالایمان
novice
مبتدی جدیدالایمان
neophyte
مبتدی نوچه
neophytes
مبتدی نوچه
bug boy
سوارکار مبتدی
youngling
جوانک مبتدی
dog paddle
شنای اشخاص مبتدی
tiro or tyro
تازه کار مبتدی
look ahead
جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
resulting
ناشی
maladroit
ناشی
skill less
ناشی
result
ناشی
descended
ناشی
skilless
ناشی
therefrom
ناشی از ان
due
ناشی از
amateurish
ناشی
muffs
ناشی
dilettanti
ناشی
even tual
ناشی
gauche
ناشی کج
emergent
ناشی
ills
ناشی
ill-
ناشی
ill
ناشی
resulted
ناشی
dilettante
ناشی
resultant
ناشی
dilettantes
ناشی
mala filde
ناشی
muffed
ناشی
Due to
ناشی از
on account of somebody
[something]
ناشی از
muff
ناشی
muffing
ناشی
abnerval
ناشی از عصب
adipic
ناشی ازچربی
gaucherie
ناشی گری
issue
ناشی شدن
due to an accident
ناشی از یک حادثه
issued
ناشی شدن
issues
ناشی شدن
dittographic
ناشی ازتکراراشتباهی
awkward
بی لطافت ناشی
awkward age
سن خامکار
[ناشی]
emanate
ناشی شدن
emanated
ناشی شدن
emanates
ناشی شدن
unfortunate
ناشی ازبدبختی
guttural
ناشی از گلو
toxic
ناشی از زهراگینی
as green as grass
<idiom>
کم تجربه و ناشی
novice
ادم ناشی
awkwardness
ناشی گری
novices
ادم ناشی
emanating
ناشی شدن
gremie
بی تجربه و ناشی
hypostatic
ناشی از ته نشینی
internal
ناشی ازدرون
premune
ناشی از جلوگیری
unperfect
ناشی نابلد
privative
ناشی از محرومیت
variorum
ناشی ازچندمنبع
tisy
ناشی از مستی
stingy
ناشی از خست
unskil
ناشی بی مهارت
rises
ناشی شدن
sequent
منتج ناشی
rhapsodical
ناشی از احساسات
rise
ناشی شدن از
negligent
ناشی از بی مبالاتی
rise
ناشی شدن
rises
ناشی شدن از
irritative
ناشی از تحریک
jackleg
ناشی نادرست
shear failure
گسیختگی ناشی از برش
use inheritance
وراثت ناشی از کاربرد
shear crack
ترک ناشی از برش
absorption losses
تلفات ناشی از جذب
resulting
ناشی شدن نتیجه
associative facilitation
سهولت ناشی از تداعی
scorbutic
ناشی از کمبود ویتامین C
resulted
ناشی شدن نتیجه
result
ناشی شدن نتیجه
toxic psychosis
روان پریشی ناشی از سم
tutelar authority
اختیار ناشی از قیومت
short sighted
ناشی از کوته نظری
intuitional
ناشی از درک مستقیم
rube
ادم دهاتی ناشی
royalistic
ناشی از شاه پرستی
despiteous
ناشی ازکینه یالج
diastrophic
ناشی ازتغییرات ارضی
war risks
خطرات ناشی از جنگ
wind wave
موج ناشی از باد
wind wave
خیز اب ناشی از باد
left handed
واقع در سمت چپ ناشی
interoceptive
ناشی از امعاء واحشاء
inexpertly
ازروی ناشی گری
impiteous
ناشی از سخت دلی
ebb current
جریان ناشی از افت اب
damage feasant
خسارت ناشی از حیوانات
inexpertness
ناشی گری بی تخصصی
vinculo matrimonii
ناشی از علقه زوجیت
renunciatory
ناشی از انکار نفس
renunciative
ناشی از انکار نفس
ravening
حریص ناشی از حرص
profits a prendre
حقوق ناشی از مزارعه
shear stress
تنش ناشی از برش
indiscriminate
ناشی از عدم تبعیض
perjurious
ناشی از پیمان شکنی
occupation disease
امراض ناشی از کار
occupation authorities
اقتدارات ناشی از اشغال
associative inhibition
بازداری ناشی از تداعی
pot valour
دلپری ناشی از مستی
transmissions
خطای ناشی از اختلال در خط
comes
رخ دادن ناشی شدن
come
رخ دادن ناشی شدن
well meaning
ناشی از قصد خوب
arising
رخ دادن ناشی شدن
arises
رخ دادن ناشی شدن
arise
رخ دادن ناشی شدن
internal
باطنی ناشی ازدرون
flow
ناشی شدن فلو
flowed
ناشی شدن فلو
flows
ناشی شدن فلو
ingenious
با هوش ناشی از زیرکی
kinetic energy
نیروی ناشی ازحرکت
proceed
ناشی شدن از عایدات
sentiment
ضعف ناشی ازاحساسات
proceeded
ناشی شدن از عایدات
thoughtless
لاقید ناشی از بی فکری
well-meaning
ناشی از قصد خوب
well-intentioned
ناشی از نیت خوب
transmission
خطای ناشی از اختلال در خط
demand pull inflation
تورم ناشی از فشار تقاضا
somatogenic
ناشی از سلولهای جداری وبدنه
rounding errors
خطاهای ناشی از سرراست کردن
repetitive stress injury
اسیب ناشی از فشار تکراری
scrupulous
ناشی ازوسواس یا دقت زیاد
dispersion error
اشتباه ناشی از پراکندگی تیر
simple content debt
دین ناشی از قرارداد شفاهی
social decrement
کاهش ناشی از کار جمعی
lewd
ناشی از هرزگی شهوت پرست
social increment
افزایش ناشی از کار جمعی
technological unemployment
بیکاری ناشی ازپیشرفتهای فنی
supply push inflation
تورم ناشی از فشار عرضه
deflationary gap
لطمه ناشی از رکود اقتصادی
property income tax
مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
rental income
درامد ناشی از اجاره بها
idols of the market
اوهام ناشی از سخن وامیزش
idols of the cave
اوهام ناشی از حالات ویژه هر کس
derives
ناشی شدن از منتج کردن
awesome
حاکی از ترس ناشی از بیم
derive
ناشی شدن از منتج کردن
lummox
ادم ناشی وخام دست
occupation authority
اقتدار ناشی از فتح و پیروزی
paganish
بیت پرست ناشی ار شرک
form drag
مقاومت ناشی از شکل جسم
forced vibration
ارتعاشات ناشی از تحریکات خارجی
faute de mieux
همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
excess demand inflation
تورم ناشی از مازاد تقاضا
property income
درامد ناشی از املاک ومستغلات
rain wash
فرسایش ناشی از ریزش باران
deriving
ناشی شدن از منتج کردن
covenant in low
تعهد ناشی ازحکم قانون
hunger osteopathy
بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
laity
مردم غیر روحانی ناشی
machines
خطای ناشی از خرابی قطعه
machined
خطای ناشی از خرابی قطعه
machine
خطای ناشی از خرابی قطعه
maladroitness
ناشی گری بیدست و پایی
titular
ناشی از لقب رسمی افتخاری
bizarre
غیر مانوس ناشی از هوس
well mcaning
خوش نیت ناشی از قصدخوب
cost push inflation
تورم ناشی از فشار هزینه
catcher
بوکسور ناشی کتک خور
wage push inflation
تورم ناشی از فشار مزد
wind load
سربار ناشی از اثرات باد
to play a poor game
ناشی بودن مهارت نداشتن
truncation
خطا ناشی از کوتاه کردن عدد
induces
خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
induced
خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
jus in re
حق کامل و مطلق ناشی ازمالکیت عمومی
induce
خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
inducing
خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
rat a tat tat
صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
to die a violent death
مردن ناشی ازمرگ غیر طبیعی
posthypnotic
ناشی از اثرات بعدی خواب مغناطیسی
machines
خطای ناشی خرابی سخت افزار
waiting delay
تاخیر ناشی از عدم توانایی پرداخت
social security wealth
ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com