Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
diabetic
مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
diabetics
مبتلا یا وابسته بمرض قند دولابی
Other Matches
tuberculate
مبتلا بمرض سل
mongoloid
وابسته بمرض بلاهت مغولی
tuberculation
ابتلاء بمرض سل
cataleptic
مبتلا به بیماری جمود عضلات مبتلا به جمود فکری
stricken
مبتلا
given
مبتلا
infecting
مبتلا و دچارکردن
infects
مبتلا و دچارکردن
varicose
مبتلا به واریس
afflict
مبتلا کردن
afflicting
مبتلا کردن
afflicts
مبتلا کردن
mangey
مبتلا به جرب
meningitic
مبتلا به مننژیت
allergic
مبتلا به آلرژی
amnesiac
مبتلا به فراموشی
infect
مبتلا و دچارکردن
amnesic
مبتلا به فراموشی
mangy
مبتلا به جرب
bronchitic
مبتلا به برنشیت
giddy
مبتلا به دوار سر
glandered
مبتلا به مشمشه
leper
مبتلا به جذام
lepers
مبتلا به جذام
hemophilic
مبتلا به هموفیلی
mangey
مبتلا به گری
mangy
مبتلا به گری
unhinged
مبتلا بهبیماریذهنیوروحی
colicky
مبتلا بهقولنج
constipated
مبتلا بهیبوست
rheumaticky
مبتلا بهرماتیسم
gangrenous
مبتلا به قانقاریا
plaguer
مبتلا به طاعون کننده
septicaemic
مبتلا بگند خونی
stenosed
مبتلا به تنگی نفس
leukotic
مبتلا به مرض لوسمی
pleuritic
مبتلا به ذات الجنب
psychopaths
مبتلا بامراض روانی
shell-shocked
موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
bleeder
مبتلا به خون روش
bleeders
مبتلا به خون روش
psychopath
مبتلا بامراض روانی
liverish
مبتلا به مرض جگر
spastic
مبتلا به فلج تشنجی
rheumatic
ادم مبتلا بدردمفاصل
anorexic
مبتلا به بی اشتهایی عصبی
arthritic
مبتلا به اماس مفصل
gapy
مبتلا به دهن دره
schizophrenics
مبتلا بجنون جوانی
spastics
مبتلا به فلج تشنجی
schizophrenic
مبتلا بجنون جوانی
greensick
مبتلا به یرقان سفید
greensick
مبتلا به یرقان ابیض
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
poliomyelitic
مبتلا به بیماری فلج کودکان
cachectic
مبتلا بسوء هاضمه وضعف
blue baby
طفلی مبتلا به یرقان ازرق
greensick
مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
psychoneurotic
مریض مبتلا به ناراحتی عصبی وروانی
schizo
شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
hyperope
مبتلا به مرض دوربینی شخص دوربین
carsick
مبتلا به بهم خوردگی حال دراتومبیل
acidosis
فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
schizoid
مبتلا به اختلال روانی وجنون گوشه گیری
seasick
مبتلا به استفراغ وبهم خوردگی حال در سفردریا
airsick
مبتلا بکسالت و بهم خوردگی مزاج در اثر پرواز
agoraphobic
شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
spastical
تشنجی مبتلا به فلج تشنجی
associated
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
federated
وابسته
levitical
وابسته به
pyretic
وابسته به تب
pyrexic
وابسته به تب
israelitish
وابسته به
aquatic
وابسته به اب
thereof
وابسته به ان
pertinent
وابسته
federating
وابسته
federates
وابسته
federate
وابسته
attendants
وابسته
pyrexial
وابسته به تب
adjectives
وابسته
related
وابسته
diphtheric
وابسته به
pertianing
وابسته
akin
وابسته
affiliates
وابسته
affiliating
وابسته
interdependent
وابسته
of kin
وابسته
hanger on
وابسته
attendant
وابسته
adjective
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
elysian
وابسته به
elfin
وابسته به جن
affiliate
وابسته
pertaining
وابسته
affiliated
وابسته
attributable
وابسته به
monitorial
وابسته به
febile
وابسته به تب
contingent
وابسته
subordinate
وابسته
cephalic
وابسته به سر
tuitionary
وابسته به
correspondents
وابسته
correspondent
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
belonging
وابسته ها
sexual organs
وابسته به
subordinating
وابسته
contingents
وابسته
syncop
وابسته به غش
cantabrigian
وابسته به
carpal
وابسته به مچ
dependent
وابسته
subordinated
وابسته
attached
وابسته
riverrine
وابسته به
germane
وابسته
relative
وابسته
congenerous
وابسته
wedded
وابسته
dependants
وابسته
comprador
وابسته
commissarial
وابسته به
messianic
وابسته به
attache
وابسته
appurtenant
وابسته
dependant
وابسته
relevant
وابسته
subordinates
وابسته
aortal
وابسته بشاهرگ
adipic
وابسته به چربی
acoustical
وابسته به شنوایی
aesculapian
وابسته به دارگونه طب
degenerative
وابسته به انحطاط
pancreatic
وابسته به لوزالمعده
aortic
وابسته بشاهرگ
emotive
وابسته به احساسات
archimedean
وابسته به ارشمیدس
landed
وابسته بزمین
aerological
وابسته بهواشناسی
antichristian
وابسته به دجال
hydrological
وابسته به خواص اب
hypochondriacal
وابسته به تهیگاه
hydrologic
وابسته به اب شناسی
hyperbolic
وابسته به هذلولی
hunnish
وابسته به هونها
iatric
وابسته به پزشکی
humnanist
وابسته به بشردوستی
icarian
وابسته به ایکاروس
analphabetic
وابسته به بیسوادی
anginal
وابسته به گلودرد
altitudinal
وابسته به اوج
air attache
وابسته هوایی
affiliated company
شرکت وابسته
texas
وابسته به تکزاس
ichthyic
وابسته به ماهی
jesuitic
وابسته به یسوعیون
isthmic
وابسته به باریکه
isthmian
وابسته به باریکه
marines
وابسته به دریانوردی
connubial
وابسته به زناشویی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com