Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (4 milliseconds)
English
Persian
era
مبدا
eras
مبدا
origin
مبدا
origins
مبدا
datum
مبدا
proveance
مبدا
provenience
مبدا
refrence
مبدا
Other Matches
of
از مبدا
epochs
مبدا تاریخ
origins
منشا مبدا
epoch
مبدا تاریخ
home record
رکورد مبدا
origin
منشا مبدا
time base
مبدا زمانی
source file
فایل مبدا
proximal
نزدیک مبدا
offspring
مبدا منشا
certificate of origin
گواهی مبدا
prime meridian
نصف النهار مبدا
prime meridian
دایره نیمروز مبدا
polygeny
تعد د مبدا بشر
machine address
محل یک شی در رابط ه با مبدا
the christian era
مبدا تاریخ میلادی
polygenetic
دارای چندین مبدا
cerebral peduncles
ساعدین مبدا نخاع
cerebellar peduncles
فخذین مبدا نخاع
it is of doubtful proveance
مبدا ان مشکوک است
absolute address
محل یک شی در رابطه با مبدا
port
مامن مبدا مسافرت
offsetting
مبدا نقطه شروع مسابقه
offset
مبدا نقطه شروع مسابقه
basing point
نقطه مبدا برای قیمت
polar
سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
message
انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
messages
انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
free docks
نوعی قرارداد که در ان کالا را دربندر مبدا به بندرگاه تحویل می دهند
reference
آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
switching
بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
references
آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
vectors
سیستم رسم کامپیوتری که از طول خط و جهت آن از مبدا برای رسم استفاده میکند
vector
سیستم رسم کامپیوتری که از طول خط و جهت آن از مبدا برای رسم استفاده میکند
semicompiled
برنامه تبدیل شده از برنامه کد اصلی که حاوی توابع کتابخانهای و... نیست که در کد مبدا استفاده می شوند
propagation delay
1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
ABC
پایه کار مبدا کار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com