Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (3 milliseconds)
English
Persian
To incur some heavy expenses.
مبلغی غلتیدن (متحمل یا متضرر شدن )
Other Matches
wronged
متضرر
sustain a loss
زیان بردن خسارت دیدن متضرر شدن
wallow
غلتیدن
rolls
غلتیدن
rolled
غلتیدن
roll
غلتیدن
wallows
غلتیدن
wallowing
غلتیدن
slithers
غلتیدن
slithering
غلتیدن
slithered
غلتیدن
slither
غلتیدن
wallowed
غلتیدن
to roll on
غلتیدن
to roll by
غلتیدن
to bathe in blood
درخون غلتیدن
trundl
غلتیدن گشتن
To welter in ones blood .
درخون خود غلتیدن
to subscribe to a charity
تعهدپرداخت مبلغی ...
to fine down
بادادن مبلغی ازاجاره
charge a sum to
مبلغی را به حساب .....گذاشتن
scotched
مانع غلتیدن شدن مردد بودن
scotching
مانع غلتیدن شدن مردد بودن
scotches
مانع غلتیدن شدن مردد بودن
scotch
مانع غلتیدن شدن مردد بودن
to borrow an amount
مبلغی را قرض گرفتن
[اقتصاد]
credit a sum to someone
مبلغی را به حساب بستانکارکسی گذاشتن
sufferer
متحمل
sufferers
متحمل
sustainer
متحمل
to p for a sum in the budget
مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
to run to a quantity
[to run into a sum]
بر مبلغی
[مقداری]
بالغ شدن
[یا بودن]
credit someone with a sum
مبلغی را به بستانکار حساب کسی گذاشتن
obtruding
متحمل شدن بر
defrayed
متحمل شدن
defray
متحمل شدن
obtrudes
متحمل شدن بر
obtruded
متحمل شدن بر
obtrude
متحمل شدن بر
bolsterup
متحمل شده
tolerantly
شخص متحمل
stick out
متحمل شدن
defraying
متحمل شدن
defrays
متحمل شدن
pass through
متحمل شدن
tolerant
شخص متحمل
sustains
متحمل شدن
sustain
متحمل شدن
sustained
متحمل شدن
chock
[گوه یا تکه چوبی که چرخ یا بشکه را از غلتیدن باز می دارد.]
put up
متحمل شدن برگزیدن
ultimate bearing capacity
حداکثر فشار متحمل پی
undergone
متحمل چیزی شدن
to sustain a loss
متحمل خسارت شدن
undergoing
متحمل چیزی شدن
undergoes
متحمل چیزی شدن
probable error
خطای متحمل
[ریاضی]
put-up
متحمل شدن برگزیدن
undergo
متحمل چیزی شدن
premiums
مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premium
مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
To go to great expenses .
خرج زیادی را متحمل شدن
incurs
متحمل شدن وارد امدن
incur
متحمل شدن وارد امدن
incurred
متحمل شدن وارد امدن
incurring
متحمل شدن وارد امدن
bearing support
تکیه گاه متحمل بار
awards
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awarding
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awarded
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
award
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
debt limit
حداکثر مبلغی که یک واحددولتی میتواند مدیون گردد وبیش از ان مجاز نیست
starting fee
مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
face value
مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
To experience great hardships.
سختیها ومشقات بسیاری را تجربه کردن (متحمل شدن )
licenses
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
cover charge
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
licence
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
cover charges
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
working lead
بار یا نیرویی که ساختمان یاجزیی از ان هنگام کارکردمعمولی متحمل میشود
compounding a felony
سازش کردن در دعوی ناشی از جنایت با پرداخت مبلغی به عنوان غرامت به مجنی علیه یا قائم مقام او
landing wires
سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
lift wire
سیم هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
lift strut
پایه هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
subscribers
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
To toss and turn. To roll over.
از پهلو به پهلو غلتیدن (درخواب وغیره )
shareware
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
disclaimer
عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
disclaimers
عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
subscribing
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com