English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
English Persian
starting fee مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
Other Matches
winter book تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
licences اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
subscribers 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
to bar somebody from a competition شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
one thousand guineas مسابقه شرطبندی مادیانهای اصیل 3 ساله در انگلستان
supplementing اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplemented اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplements اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
two thousands guineas مسابقه شرطبندی بین اسبهای اصیل 3 ساله انگلیسی
supplement اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
outsource به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
holding company شرکت صاحب سهم
quitrent اجازه مقطوع تیولدارجز به صاحب تیول
pirated بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirates بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirate بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
pirating بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
hooligan مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
hurdling شرکت در مسابقه دو بامانع
to empower somebody to participate به کسی اجازه شرکت کردن دادن
walkers شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walker شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
pentathlete شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
hurdler شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
cup of coffeen شرکت کوتاه بازیگر کم تجربه در مسابقه
deathlete شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
campaing شرکت دادن اسب در یک دوره مسابقه
pin money وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
quarterfinalist کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
off roader شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
puffer کسی که در حراج از طرف صاحب مال مورد حراج شرکت میکند
personal متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
conferencing اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
executive information system نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
Kaleida Labs شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
warm up اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
power struggle مبارزه برای صاحب مقام شدن
c استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
pass book برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
play off درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
wand shoot مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
subscribing تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
average revenue قیمتی که خریدارمی پردازد
Internet سیستمی که به چندین کاربر اجازه شرکت در محاوره میدهد که هر کاربر میتواند پیامی بفرستد و متن کاربر بعد را ببیند
jointer صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
running مناسب برای مسابقه دو
authorizing اجازه دادن برای انجام کاری
authorize اجازه دادن برای انجام کاری
authorising اجازه دادن برای انجام کاری
authorizes اجازه دادن برای انجام کاری
authorises اجازه دادن برای انجام کاری
offices مناسب برای استفاده در شرکت
office مناسب برای استفاده در شرکت
resident ما برای یک شرکت کار کند
residents ما برای یک شرکت کار کند
laughter مسابقه اسان برای بردن
genoa بادبان عریض برای مسابقه
authorizes اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
to commandeer something چیزی را [بدون اجازه] برای خود برداشتن
authorises اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
authorising اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
authorize اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
authorizing اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
entry fee مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
match point اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
free handicap مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
match points اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
little brown jug مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
approval نوعی فروش که در آن خریدار در صورت رضایت پور را می پردازد
nominate تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominates تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominating تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
incorporation جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
clutch start روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
inspector داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
prepares تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
inspectors داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
prepare تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
preparing تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
take over bid پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
to call a meeting of the board of directors برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
starter's list فهرست اسبهاییکه واجدشرایط برای شرکت درمسابقه نیستند
promotion money دستمزدی که به موسسین شرکت برای خدماتشان پرداخت میشود
equipment وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
wordprocessing شرکت متخصص در پردازش کلمات برای شرکتهای دیگر
go in for <idiom> شرکت کردن در،تصمیم گیری برای انجام کاری
blocked یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
set up اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
check point نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
photo finish استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
blocks یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
gun اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
guns اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
time fire مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
graceful degradation اجازه دادن به بخشهایی از سیستم برای کار کردن پس از خرابی یک بخش
permission اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
offshore company شرکت صندوق پستی در خارج از کشور [ برای سود در مالیات]
experimental free handicap دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
saving قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
stocker اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
standard bred اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
Don't let making a living prevent you from making a life. اجازه ندهید تلاش برای پول درآوردن مانع زندگی شما شود.
restrict محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricts محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricting محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
PID متصل یاد شده به سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه به کاربران
consortia ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortium ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
micropro یک شرکت نرم افزاری کالیفرنیایی که برای ریزکامپیوترها برنامه تهیه میکند
consortiums ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
overt collusion تبانی چند شرکت برای کنترل بازار با موافقت صریح یکدیگر
entrymate اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
big blue ابی بزرگ لقبی برای شرکت بین المللی ماشینهای تجاری
yaght club باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
sedan اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
lap money جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
fly casting مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
handicaps مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
sedans اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
handicap مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
personal ترتیب یکتای ارقام که یک کاربر را برای تامین اجازه دستیابی به سیستم مشخص میکند.
authorization to copy اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
introduced شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduce شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
COMPAQ شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
provider شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
introduces شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
lotus شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
introducing شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
lotuses شرکت نرم افزاری که بیشتر برای برنامههای صفحه گسترده اش معروف است
providers شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
off roader شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
underdistance روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
bracket رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
prospectus شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectuses شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
book making شرطبندی
staking شرطبندی
walking ring پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
splits زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
proprietary file format روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
price مبلغ شرطبندی
prices مبلغ شرطبندی
turf accountants متصدی شرطبندی
backing مبلغ شرطبندی
flowchart صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
flow diagram صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
tipsters فروشنده اطلاعات در شرطبندی
touted فروشنده اطلاعات شرطبندی
tout فروشنده اطلاعات شرطبندی
touting فروشنده اطلاعات شرطبندی
touts فروشنده اطلاعات شرطبندی
tipster فروشنده اطلاعات در شرطبندی
to subscribe to a charity تعهدپرداخت مبلغی ...
data interchange format استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
macwrite برنامه کاربردی پردازش کلمه برای ریزکامپیوتر مک اینتاش که توسط شرکت کامپیوتری APPLE ساخته شده است
morning line امتیاز شرطبندی پیش ازمسابقه
observer گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
departmental LAN شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
to fine down بادادن مبلغی ازاجاره
charge a sum to مبلغی را به حساب .....گذاشتن
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
pits منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
desqview نرم افزاری که برای سیستم DOS-MS امکان چند منظوره بودن را فراهم میکند و به بیش از یک برنامه اجازه اجرا همزمان میدهد
entry شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
handicap stake مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
skull practice کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
to borrow an amount مبلغی را قرض گرفتن [اقتصاد]
credit a sum to someone مبلغی را به حساب بستانکارکسی گذاشتن
Novell شرکت بزرگ که نرم افزار شبکه تولید می :ند. و برای سیستم عامل Netware معروف است که روی سرور PC اجرا میشود
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
ashton tate یک شرکت نرم افزاری درکالیفرنیا که برای ریزکامپیوترها نرم افزارتولید میکند
telegenic دارای استعداد شرکت دربرنامههای تلویزیونی مناسب برای برنامه تلویزیونی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com