English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
dribblet مبلغ کوچک
Other Matches
amounted مبلغ
amounted : مبلغ
amount مبلغ
amount : مبلغ
lump sums مبلغ کل
lump sum مبلغ کل
quantity مبلغ
quantities مبلغ
tot مبلغ
amounts مبلغ
amounting : مبلغ
sums مبلغ
quantum مبلغ
sum مبلغ
propagandists مبلغ
propagandist مبلغ
promoter مبلغ
promoters مبلغ
amounts : مبلغ
amounting مبلغ
tots مبلغ
summa مبلغ
balance of the amount باقیمانده مبلغ
missionaries مبلغ مذهبی
evengelist مبلغ مسیحی
carry forward مبلغ منقول
turnover مبلغ فروش
missioner مبلغ مذهبی
roundest مبلغ زیاد
price مبلغ شرطبندی
prices مبلغ شرطبندی
convertor مبلغ مذهبی
pittance مبلغ جزئی
missionary مبلغ مذهبی
backing مبلغ شرطبندی
premiums مبلغ بیمه
round مبلغ زیاد
to figure up مبلغ یا میزان
converter مبلغ مذهبی
premium مبلغ بیمه
gross amount مبلغ ناخالص
the entire sum تمامی مبلغ
entirenss جمع کل مبلغ کل
twopence مبلغ دو پنس
pin money مبلغ ناچیز
chicken feed مبلغ ناچیز
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
hikes مبلغ رابالا بردن
capitalization جمع مبلغ سرمایه
ratal مبلغ مشمول مالیات
hiked مبلغ رابالا بردن
hiking مبلغ رابالا بردن
hike مبلغ رابالا بردن
exaggerated مبلغ اغراق امیز
it was a مبلغ زیادی بود
deductible مبلغ قابل کسر
gemmule یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
Fine words butter no parsnips. از تعارف کم کم وبر مبلغ افزای
i undertake to pay that sum متعهد میشوم که ان مبلغ رابپردازم
It was some consikerable amount. مبلغ قابل ملاحظه ای بود
blank check چک امضاء شده بدون مبلغ
surcharges مبلغ جریمه نرخ اضافی
surcharge مبلغ جریمه نرخ اضافی
even money مبلغ مساوی در شرط بندی
investments مبلغ سرمایه گذاری شده
investment مبلغ سرمایه گذاری شده
What is this amount for? این مبلغ برای چیست؟
widget آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
bond discount تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
outlay مبلغ سرمایه گذاری شده خرج
handicap stake مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
The return on the bonds amounts to ... مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
entry fee مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
net amount payable to contractor مبلغ خالص قابل پرداخت به پیمانکار
increments فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
jigger بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
working capital مبلغ اضافی سرمایه جاری پس از کسر بدهی
He deducts the amount from the invoice. او [مرد] این مبلغ را از حساب کسر می کند.
debt discount تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
discounted cash flow مبلغ تنزیل شده پرداختها وهزینههای اتی
The borrower is absolutely free to use the amount. وام گیرنده کاملا مختار به استفاده ازاین مبلغ است .
regressive tax مالیاتی که به نسبت کم شدن مبلغ پایه مالیات تنزل کند
small claim ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
cash-and-carry نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash and carry نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carries نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
pannikin لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble برامدگی کوچک گره کوچک
face value مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
dificiency نقصان درامد و عدم کفایت مبلغ پیش بینی شده جهت اجرای کار
bond سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
clearing a bill محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
valued policy بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
applet 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
small-scale طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
poundage مبلغ به پوند وزن به پوند
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
davit جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
bantam کوچک
diminutive کوچک
dimmers کوچک
ickle کوچک
weenier کوچک
minuscule کوچک
puny کوچک
gracile کوچک
minute کوچک
dinky کوچک
tiddlier کوچک
bantams کوچک
little کوچک
seed bud پر کوچک
culvert پل کوچک
plumelet پر کوچک
plumule پر کوچک
imminution کوچک
half pint کوچک
runty کوچک
ponceau پل کوچک
pilule حب کوچک
canis minoris سگ کوچک
fortalice دژ کوچک
culverts پل کوچک
minus cule کوچک
exiguousness کوچک
pillule حب کوچک
cerebellum مخ کوچک
floret گل کوچک
short ton تن کوچک
petit کوچک
canis minor سگ کوچک
minor کوچک
thumbnails کوچک
weeniest کوچک
smallest کوچک
smaller کوچک
thumbnail کوچک
weeny کوچک
pipsqueak کوچک
micros کوچک
micro کوچک
tiddliest کوچک
pipsqueaks کوچک
pint-size کوچک
pint size کوچک
small کوچک
petty کوچک
weensy کوچک
tiddly کوچک
venule رگ کوچک
fractional کوچک
whiffet سگ کوچک
small fry کوچک
extenuate کوچک کردن
glob کره کوچک
diskette گرده کوچک
contractible کوچک شدنی
dicky پرنده کوچک
miniaturization کوچک سازی
splint برامدگی کوچک
inlets خلیج کوچک
globs ذره کوچک
crosslet خاج کوچک
gorges دره کوچک
gorging دره کوچک
gorged دره کوچک
crownet تاج کوچک
crenulation کنگره کوچک
cony خرگوش کوچک
glob ذره کوچک
gorge دره کوچک
droplets قطره کوچک
droplet قطره کوچک
deerlet گوزن کوچک
denticle دندان کوچک
dickey پرنده کوچک
crosslet صلیب کوچک
diskette دیسک کوچک
foldaway کوچک شونده
cracker کلوچه کوچک
twigs : شاخه کوچک
fortalice قلعه کوچک
fossette گودال کوچک
fractional h.p. motor موتور کوچک
frith خلیج کوچک
fruitlet میوه کوچک
twig : شاخه کوچک
squirts فواره کوچک
glandule غده کوچک
squirting فواره کوچک
go devil اژدر کوچک
godling خدای کوچک
squirted فواره کوچک
shrunken کوچک شدن
guiden پرچم کوچک
crackers کلوچه کوچک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com