Total search result: 204 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
ration basis |
مبنای جیره |
|
|
Search result with all words |
|
master menu |
لیست مبنای جیره غذایی اصلی |
ration basis |
مبنای محاسبه جیره غذایی |
ration scale |
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی |
Other Matches |
|
flight ration |
جیره عملیاتی درحین پرواز جیره هوایی |
datum point |
نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری |
time base |
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی |
basic ration |
جیره مقدماتی جیره مبنا |
datum |
سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات |
geodetic datum |
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی |
datum error |
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا |
false origin |
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی |
map plane |
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه |
height datum |
سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع |
pensions |
جیره |
rationed |
جیره |
rations |
جیره |
stipend |
جیره |
stipends |
جیره |
coupons |
جیره |
pension |
جیره |
rationing |
جیره |
ration allowance |
حق جیره |
ration |
جیره |
allotment |
جیره |
coupon |
جیره |
allotments |
جیره |
rationing |
جیره بندی |
ration |
جیره غذایی |
rations |
جیره غذایی |
rations |
جیره سربازی |
rationed |
جیره غذایی |
allowance |
جیره حق معاش |
dailgy food allowance |
جیره روزانه |
ration in kind |
معادل جیره |
emergency ration |
جیره اضطراری |
allowances |
جیره حق معاش |
ration |
جیره سربازی |
ration strenght |
کالری جیره |
victualling allowance |
جیره روزانه |
field ration |
جیره صحرایی |
combat ration |
جیره جنگی |
flight ration |
جیره پرواز |
combat ration |
جیره رزمی |
field ration |
جیره رزمی |
c ration |
جیره رزمی |
couponing |
جیره بندی |
board wages |
جیره خشکه |
basic ration |
جیره اصلی |
commuted ration |
جیره نقدی |
proviant |
علیق و جیره |
ration allowance |
پول جیره |
rationed |
جیره سربازی |
basic allowance for subsistence |
جیره نقدی |
troop train ration |
جیره بین راه |
credit rationing |
جیره بندی اعتباری |
ration factor |
ضریب محاسبه جیره |
dailgy food allowance |
جیره غذایی روزانه |
rations |
مقدار جیره روزانه |
ration method |
سبک واگذاری جیره |
rationing |
جیره بندی کردن |
livery |
جیره علیق اسب |
sinecure |
جیره خور ولگرد |
rations |
جیره بندی کردن |
rationed |
جیره بندی کردن |
rationed |
مقدار جیره روزانه |
ration |
جیره بندی کردن |
ration |
مقدار جیره روزانه |
rationing system |
نظام جیره بندی |
sinecures |
جیره خور ولگرد |
ration in kind |
جیره معادل یاجانشین |
liveries |
جیره علیق اسب |
exchange rationing |
جیره بندی ارز |
ration strenght |
انرژی حاصله از جیره |
ration return |
اسناد هزینه جیره |
emergency ration |
جیره فوق العاده |
billets |
ورقه جیره یادداشت مختصر |
food packet |
جیره بسته بندی شده |
rationed goods |
کالاهای جیره بندی شده |
troop train ration |
جیره طبخی بین راه |
ration cycle |
سیکل محاسبه جیره 42ساعته |
rationed items |
اقلام جیره بندی شده |
billeting |
ورقه جیره یادداشت مختصر |
billeted |
ورقه جیره یادداشت مختصر |
billet |
ورقه جیره یادداشت مختصر |
food rationing |
جیره بندی مواد غذائی |
rationing of foreign exchange |
جیره بندی ارز خارجی |
ration factor |
ضریب اماد جیره غذایی |
table of food equivalents |
جدول ارزش جیره غذایی |
ternary |
در مبنای سه |
hexadecimal |
مبنای 61 |
reconstitute |
خیساندن امادیا جیره خشک شده |
reconstituting |
خیساندن امادیا جیره خشک شده |
reconstitutes |
خیساندن امادیا جیره خشک شده |
reconstituted |
خیساندن امادیا جیره خشک شده |
refrence |
مبنای مقایسه |
datum line |
خط مبنای سنجش |
on trust |
بر مبنای اعتبار |
rationale |
مبنای کار |
number base |
مبنای عددی |
monetary base |
مبنای پولی |
mobilization base |
مبنای بسیج |
fuselage refrence line |
خط مبنای بدنه |
ternary |
سه مبنایی در مبنای سه |
sentience |
مبنای حس وحساسیت |
tax base |
مبنای مالیاتی |
fixed radix |
با مبنای ثابت |
unit of issue |
مبنای توزیع |
computer based |
بر مبنای کامپیوتر |
basic of issue |
مبنای توزیع |
force basis |
مبنای یکان |
troop basis |
مبنای یکان |
binary number system |
سیستم مبنای دو |
fire base |
مبنای اتش |
base of fire |
مبنای اتش |
data base |
مبنای اطلاعات |
ration credit |
تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش |
ruled based deduction |
استنباط بر مبنای مقررات |
software base |
مبنای نرم افزار |
force basis |
یکانهای مبنای هر قسمت |
altitude separation |
حد سطوح مبنای ارتفاع |
chart datum |
مبنای عمق نقشه |
troop basis |
مبنای واگذاری یکان |
computed goto |
جهش بر مبنای محاسبه |
ratio decidendi |
مبنای اصلی تصمیم |
wartime load |
بار مبنای ناو |
basic tactical unit |
یکان مبنای تاکتیکی |
basic of issue |
مبنای واگذارکردن اقلام |
datum plane |
سطح مبنای اب دریا |
datum sweeping mark |
علامت مبنای روبش |
mission load |
بار مبنای عملیاتی |
base reserves |
اماد مبنای ذخیره |
meteorological datum plane |
ایستگاه مبنای هواسنجی |
datum plane |
سطح مبنای ارتفاع |
hydrographic datum |
سطح مبنای اب نگاری |
fire support base |
مبنای پشتیبانی اتش |
production base |
مبنای تولید یا تولیدات ملی |
peak load pricing |
قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر |
line of site |
خط تراز یا مبنای افق توپ |
keypad |
و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده |
hydrographic datum |
سطح مبنای تعیین ارتفاع اب |
reference number |
اعداد مبنای نشانه روی |
b |
ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی |
color carrier reference |
فاز مبنای حامل رنگ |
base of operations |
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات |
plane of fire |
سطح مبنای مسیر تیراندازی |
basic load |
بار مبنای مهمات یا وسایل |
altitude datum |
سطح مبنای ارتفاع سنجی |
pay grade |
ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی |
denary notation |
سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9 |
ambulance basic relay post |
پست مبنای کنترل ستون امبولانسها |
time preference theory of interest |
نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی |
iron rations |
جیره بسیارکم که سربازفقط هنگام ضرورت سخت میتواندبان دست بزند |
stare decisis |
قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود |
opportunism |
بر مبنای نفع شخصی تغییر عقیده دادن |
prosyllogism |
قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد |
underconsumption theory of |
نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی |
majority rule |
شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد |
rectification |
تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین |
base logistical command |
یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه |
an unprincipled conduct |
رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد |
current purchasing power |
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند |
hexadecimal notation |
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی |
marginal productivity theory of |
نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی |
gyro plane |
سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو |
hex |
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی |
parametric estimate |
براوردی که بر مبنای در نظرگرفتن متغیرها انجام میشود |
hexadecimal notation |
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد |
equities |
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند |
equity |
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند |
hex |
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد |
indicted |
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی |
indicts |
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی |
indict |
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی |
indicting |
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی |
e |
رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده متنافر با مقداردهدهی عدد 41 است |
e r p |
برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی |
f |
رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقداردهدهی عدد 51 است |
foxing |
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است |
fox |
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است |
foxes |
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است |
simulation |
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود |
simulations |
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود |
racism |
اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی |
popular front |
ائتلافی که احزاب غیر فاشیست در 5391در انترناسیونال کمونیست پیشنهاد شد و بر مبنای ان دولتهایی نیز در فرانسه واسپانیا روی کار امد |
allowance |
جیره دادن فوق العاده دادن |
allowances |
جیره دادن فوق العاده دادن |
specification |
اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود |
advalorem tax |
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا |
push pop stack |
ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند |
assemble capital stock |
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود |
e |
عدد در مبنای شانزده معادل عدد دهدهی 14 |
reference datum |
سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا |
refereeing |
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد |
referee |
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد |
refereed |
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد |
presentment |
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد |
referees |
در CL دعوی یابا تراضی طرفین و یا به نظردادگاه به داور ارجاع میشود و سپس در صورتی که نظرش دادگاه را قانع کندهمان نظر مبنای حکم قرارمیگیرد |
dog |
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود |
dogging |
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود |
dogs |
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی بر مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 31است و به شکل D نوشته میشود |
gyrohorizon |
افق ژیروسکوپ سطح مبنای ژیروسکوپ |
altitude separation |
اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع |
area oriented |
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه |