Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (2 milliseconds)
English
Persian
force basis
مبنای یکان
troop basis
مبنای یکان
Search result with all words
base logistical command
یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
basic tactical unit
یکان مبنای تاکتیکی
troop basis
مبنای واگذاری یکان
Other Matches
datum point
نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
time base
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
zeroed out
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
tenant
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenants
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
force augmentation
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
visit of courtesy
بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
datum
سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
combat arms
یکان رزمی یکان درگیر در رزم
line replacement
یکان تعویض کننده یکان جبهه
detail
شرح مفصل یکان بقیه یکان
detailing
شرح مفصل یکان بقیه یکان
parent
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
subactivity
یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
designation
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
designations
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
geodetic datum
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element
یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill
سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
shadower
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
datum error
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
false origin
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
command information program
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
map plane
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
height datum
سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
aeromedical unit
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
casualty staging unit
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
guiden
پرچم یکان پرچم نماینده یکان
division slice
یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
staging unit
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
ternary
در مبنای سه
hexadecimal
مبنای 61
refrence
مبنای مقایسه
monetary base
مبنای پولی
on trust
بر مبنای اعتبار
ration basis
مبنای جیره
sentience
مبنای حس وحساسیت
rationale
مبنای کار
number base
مبنای عددی
fire base
مبنای اتش
mobilization base
مبنای بسیج
tax base
مبنای مالیاتی
base of fire
مبنای اتش
fuselage refrence line
خط مبنای بدنه
data base
مبنای اطلاعات
datum line
خط مبنای سنجش
computer based
بر مبنای کامپیوتر
ternary
سه مبنایی در مبنای سه
unit of issue
مبنای توزیع
fixed radix
با مبنای ثابت
basic of issue
مبنای توزیع
binary number system
سیستم مبنای دو
meteorological datum plane
ایستگاه مبنای هواسنجی
mission load
بار مبنای عملیاتی
datum plane
سطح مبنای ارتفاع
fire support base
مبنای پشتیبانی اتش
altitude separation
حد سطوح مبنای ارتفاع
software base
مبنای نرم افزار
computed goto
جهش بر مبنای محاسبه
datum plane
سطح مبنای اب دریا
wartime load
بار مبنای ناو
basic of issue
مبنای واگذارکردن اقلام
ruled based deduction
استنباط بر مبنای مقررات
chart datum
مبنای عمق نقشه
base reserves
اماد مبنای ذخیره
force basis
یکانهای مبنای هر قسمت
ratio decidendi
مبنای اصلی تصمیم
datum sweeping mark
علامت مبنای روبش
hydrographic datum
سطح مبنای اب نگاری
reference number
اعداد مبنای نشانه روی
plane of fire
سطح مبنای مسیر تیراندازی
peak load pricing
قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
ration basis
مبنای محاسبه جیره غذایی
production base
مبنای تولید یا تولیدات ملی
base of operations
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
keypad
و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
color carrier reference
فاز مبنای حامل رنگ
basic load
بار مبنای مهمات یا وسایل
hydrographic datum
سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
b
ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
altitude datum
سطح مبنای ارتفاع سنجی
line of site
خط تراز یا مبنای افق توپ
pay grade
ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
ambulance basic relay post
پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
ration scale
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
master menu
لیست مبنای جیره غذایی اصلی
denary notation
سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
time preference theory of interest
نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
rectification
تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
marginal productivity theory of
نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
current purchasing power
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
parametric estimate
براوردی که بر مبنای در نظرگرفتن متغیرها انجام میشود
gyro plane
سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
prosyllogism
قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
hexadecimal notation
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
an unprincipled conduct
رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
opportunism
بر مبنای نفع شخصی تغییر عقیده دادن
hex
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
majority rule
شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
underconsumption theory of
نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
stare decisis
قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
equities
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
equity
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
hex
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
hexadecimal notation
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
indicted
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicts
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicting
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indict
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
e r p
برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
f
رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقداردهدهی عدد 51 است
e
رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده متنافر با مقداردهدهی عدد 41 است
foxes
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
foxing
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
fox
شکل لغوی رقمی در سیستم عددی مبنای شانزده که متنافر با مقدار دهدهی 51است
simulations
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulation
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
singly
یکان یکان
units
یکان
formation
یکان
unit
یکان
combined command
یکان مرکب
trains
عقبه یکان
trained
بنه یکان
combined arms
یکان مرکب
train
عقبه یکان
trained
عقبه یکان
unit structure
سازمان یکان
combatcommand
یکان رزمی
logistical command
یکان لجستیکی
major command
یکان عمده
designator code
کد تشخیص یکان
joint command
یکان مشترک
boundaries
حدود یکان
intercommand
بین یکان
installation type
نوع یکان
identification code
کدشناسایی یکان
boundary
حدود یکان
combat , echelon
یکان رزمی
march unit
یکان راهپیمایی
train
بنه یکان
detached unit
یکان مامورشده
service
قسمت یکان
organizations
یکان قسمت
distinguished unit
یکان ممتاز
organization
یکان قسمت
organisations
یکان قسمت
active
یکان کادر
divisional unit
یکان لشگری
first seargeant
سرگروهبان یکان
composite
یکان مرکب
fire unit
یکان اتش
composite
یکان مختلط
serviced
قسمت یکان
unit training
اموزش یکان
command net
شبکه یکان
parent
یکان اولیه
command strength
استعداد یکان
parent
یکان لاحق
presence
فرستی در یکان
composite unit
یکان مختلط
cavalry unit
یکان سوارزرهی
organizational
یکان سازمانی
frontalier
یکان مرزی
unit structure
استخوانبندی یکان
unit supply
تدارکات یکان
unit train
بنه یکان
exempted station
یکان مخصوص
pertinent
یکان لاحق
separates
یکان مستقل
organization chart
نمودارسازمان یکان
separated
یکان مستقل
separate
یکان مستقل
administrative command
یکان اداری
naval activity
یکان دریایی
muster book
دفتروقایع یکان
air command
یکان هوایی
motor unit
یکان موتوری
stragglers
دورافتاده از یکان
stragglers
گم شده از یکان
straggler
دورافتاده از یکان
paratroop
یکان چترباز
single unit
یکان مستقل
retraining command
یکان بازاموزی
motorized
یکان موتوری
service force
یکان خدمات
mechanized
یکان مکانیزه
service unit
یکان خدمات
designation
اسم یکان
strangle
دورافتادن از یکان
designations
اسم یکان
advance gruard
یکان جلودار
shock troops
یکان ضربت
activity
قسمت یکان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com