Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
commutative
مبنی بر تبدیل یامبادله
Other Matches
to change money
خردکردن یامبادله کردن پول
novatio non presumiter
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
conversion scale
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration
تبدیل صورت تبدیل هیئت
restitution
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
nonary
مبنی بر عد د نه
reposing upon
مبنی بر
denoting
مبنی بر
bassedon or basedupon
مبنی بر
expressive of
مبنی بر
based on
مبنی بر
based
مبنی
assembler
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
usurious
مبنی بررباخواری
selectively
مبنی بر انتخاب
matricidal
مبنی بر مادرکشی
equivocatory
مبنی برایهام
octonary
مبنی برهشت
octonal
مبنی برهشت
polytheistic
مبنی بر شرک
theorematic
مبنی بر قاعده
sophistic
مبنی بر مغالطه
polytheeistic
مبنی بر شرک
causal
مبنی بر سبب
observational
مبنی بر مشاهده
heretical
مبنی برفساد
deprecative
مبنی بربیمیلی
paraphrastic
مبنی برتفسیر
egotistic
مبنی بر خودپسندی
irreverential
مبنی بر بی حرمتی
euphuistic
مبنی برتصنع
prophetic
مبنی بر پیشگویی
dualistic
مبنی برخداشناس
empiric
مبنی بر تجربه
inversive
مبنی بر قلب
suppositional
مبنی بر فرض
visitorial
مبنی بر سرکشی
ill-advised
مبنی بر بی اطلاعی
to the effect that
مبنی براینکه
selective
مبنی بر انتخاب
licentious
مبنی بر هرزگی
geomantic
مبنی بر رمل
monometallic
مبنی بر یک فلز
investigative
مبنی بر رسیدگی
abstentious
مبنی برپرهیزکاری
misogynic
مبنی بربیزاری از زن
condolatory
مبنی برهمدردی
purposive
مبنی برمنظور
revocatory
مبنی بر فسخ
impostrous
مبنی بر شیادی
ill advised
مبنی بر بی اطلاعی
mediatorial
مبنی بر میانجیگری
castigatory
مبنی برتنبیه
fratricidal
مبنی بربرادرکشی
binary to octal conversion
تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion
تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
individualistic
مبنی بر استقلال تکی
orthoepic
مبنی بر درست خوانی
pantheistic
مبنی بر وحدت وجود
historic
معروف مبنی بر تاریخ
cavilling
مبنی برخرده گیری
well intentioned
مبنی بر نیت خوب
sentimental
مبنی بر احساسات یا عقیده
papistic
مبنی برپاپ پرستی
compatriotic
مبنی برهم میهنی
skepsisŠskepticŠetc
فلسفه مبنی برتردید
egoistic
مبنی بر اثصول خودپرستی
a posteriori
مبنی بر تجربه و مشاهده
appreciatively
مبنی بر قدردانی قدرشناس
soritical
مبنی برقیام مسلسل
inquisitorial
مبنی بربازجویی زیاد
appreciative
مبنی بر قدردانی قدرشناس
investigatory
تحقیقی مبنی بر رسیدگی
phonologic
مبنی بر صدا شناسی
scepsis
فلسفه مبنی برتردید
censorial
مبنی بر بازرسی مطبوعات و
insinuative
مبنی بر خود شیرینی
in perspective
مبنی براصول منافرومرایا
retrocessive
مبنی برواگذاری ثانوی
resumptive
مبنی برادامه یاتجدید
procrastinatory
مبنی برمسامحه یاتعلل
illusional
مبنی باشتباه بینائی
acclamatory
مبنی برهلهله و تحسین
negatory
مبنی بر نفی یا انکار
negotiatory
مبنی بر معامله یا گفتگو
rationalistic
مبنی براصالت عقل
deliberative
مبنی بر تامل و مشاوره
precrastinative
مبنی بر مسامحه یا تعلل
sensuous
مبنی بر لذات جسمانی
sensuously
مبنی بر لذات جسمانی
documental
مبنی برمدرک یاسند
royalistic
مبنی برسلطنت خواهی
irrepentant
مبنی بر عدم پشیمانی
elenctic
مبنی برتکذیب منطقی
rationalistic
مبنی براستدلال عقلی
naturalistic
مبنی بر طبیعت بازی
polygamic
مبنی بر تعدد ازواج
oblatory
مبنی بر نذر یا هدیه
rose coloured
مبنی برخوش بینی
documentaries
مبنی بر مدرک یا سند
documentary
مبنی بر مدرک یا سند
associational
مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
traditional
مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
atheistical
مبنی برانکار هستی خدا
consensual
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
petitory
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
pluviometric
مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
evidentiary
مبنی برمدرک مدرک دار
federative
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
slaughterous
مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
intuitive
مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
pre-emptive
عمل مبنی بر اخذ شفعه
imperialistic
مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
doctrinal
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
euphonical
مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
iconoclastic
مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
ritualistic
مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
abjuratory
پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
humoristic
مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
renunciatory
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciative
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
catechetical
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
empircism
روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
plebiscitary
وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
prefectorial
مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
deistical
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
deistic
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
augural
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
traditinal
مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
communalistic
مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
revisional
مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
prefectoral
مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
radicalism
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
autonomy
خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
conversions
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
monroe doctrine
سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
plene administrative preter
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
machiavelian
مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
internationalism
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
piratic
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
petrographic
وابسته به شرح سنگ ها مبنی بر شرح احجاز
presentment
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
mercantilism
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
many-sided
مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
many sided
مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
say's law
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
reduction
تبدیل
transform
تبدیل
reductions
تبدیل
transformed
تبدیل
transforming
تبدیل
converted
تبدیل
permutations
تبدیل
transforms
تبدیل
converting
تبدیل
reducer
تبدیل
transmutation
تبدیل
permutation
تبدیل
converts
تبدیل
transformation
تبدیل
interconversion
تبدیل
reforming
تبدیل
alteration
تبدیل
modification
تبدیل
panification
تبدیل
adapter
تبدیل
translation
تبدیل
code conversion
تبدیل کد
cinversion
تبدیل
conversions
تبدیل
move
تبدیل
commutation
تبدیل
connector
تبدیل
toggles
تبدیل
toggle
تبدیل
converter
تبدیل گر
changing
تبدیل
changes
تبدیل
changed
تبدیل
change
تبدیل
reduce
تبدیل
reduces
تبدیل
conversion
تبدیل
convert
تبدیل
reducing
تبدیل
shift
تبدیل
frequency conversion
تبدیل فرکانس
frequency change
تبدیل بسامد
frequency transformation
تبدیل فرکانس
frequency translation
تبدیل فرکانس
frequency converter
تبدیل گر بسامد
catalytic reforming
تبدیل کاتالیزوری
galss transition
تبدیل شیشهای
gamma transition
تبدیل شیشهای
internal conversion
تبدیل باطنی
frequency changing
تبدیل فرکانس
reductional
تبدیل کاهش
internal conversion
تبدیل درونی
interconvertible
قابل تبدیل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com