Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 154 (7 milliseconds)
English
Persian
egotistic
مبنی بر خودپسندی
Other Matches
egocentric
خودپسندی
self assertion
خودپسندی
selfness
خودپسندی
selfishness
خودپسندی
egotism
خودپسندی
conceited
خودپسندی
self-satisfaction
خودپسندی
self satisfaction
خودپسندی
big heads
خودپسندی
big head
خودپسندی
selfhood
شخصیت خودپسندی
self admiration
تحسین خود خودپسندی
his manners smackofselfishness
بوی خودپسندی از رفتارش میاید
based
مبنی
bassedon or basedupon
مبنی بر
nonary
مبنی بر عد د نه
based on
مبنی بر
expressive of
مبنی بر
reposing upon
مبنی بر
denoting
مبنی بر
purposive
مبنی برمنظور
prophetic
مبنی بر پیشگویی
theorematic
مبنی بر قاعده
geomantic
مبنی بر رمل
to the effect that
مبنی براینکه
fratricidal
مبنی بربرادرکشی
usurious
مبنی بررباخواری
euphuistic
مبنی برتصنع
equivocatory
مبنی برایهام
empiric
مبنی بر تجربه
dualistic
مبنی برخداشناس
visitorial
مبنی بر سرکشی
deprecative
مبنی بربیمیلی
impostrous
مبنی بر شیادی
inversive
مبنی بر قلب
polytheistic
مبنی بر شرک
revocatory
مبنی بر فسخ
paraphrastic
مبنی برتفسیر
sophistic
مبنی بر مغالطه
octonary
مبنی برهشت
octonal
مبنی برهشت
suppositional
مبنی بر فرض
monometallic
مبنی بر یک فلز
polytheeistic
مبنی بر شرک
misogynic
مبنی بربیزاری از زن
mediatorial
مبنی بر میانجیگری
matricidal
مبنی بر مادرکشی
irreverential
مبنی بر بی حرمتی
condolatory
مبنی برهمدردی
selectively
مبنی بر انتخاب
ill-advised
مبنی بر بی اطلاعی
licentious
مبنی بر هرزگی
abstentious
مبنی برپرهیزکاری
selective
مبنی بر انتخاب
ill advised
مبنی بر بی اطلاعی
castigatory
مبنی برتنبیه
observational
مبنی بر مشاهده
causal
مبنی بر سبب
investigative
مبنی بر رسیدگی
heretical
مبنی برفساد
sensuous
مبنی بر لذات جسمانی
rationalistic
مبنی براستدلال عقلی
orthoepic
مبنی بر درست خوانی
resumptive
مبنی برادامه یاتجدید
negotiatory
مبنی بر معامله یا گفتگو
rationalistic
مبنی براصالت عقل
procrastinatory
مبنی برمسامحه یاتعلل
precrastinative
مبنی بر مسامحه یا تعلل
sentimental
مبنی بر احساسات یا عقیده
individualistic
مبنی بر استقلال تکی
phonologic
مبنی بر صدا شناسی
investigatory
تحقیقی مبنی بر رسیدگی
papistic
مبنی برپاپ پرستی
polygamic
مبنی بر تعدد ازواج
retrocessive
مبنی برواگذاری ثانوی
egoistic
مبنی بر اثصول خودپرستی
inquisitorial
مبنی بربازجویی زیاد
a posteriori
مبنی بر تجربه و مشاهده
well intentioned
مبنی بر نیت خوب
documentaries
مبنی بر مدرک یا سند
documentary
مبنی بر مدرک یا سند
historic
معروف مبنی بر تاریخ
soritical
مبنی برقیام مسلسل
cavilling
مبنی برخرده گیری
oblatory
مبنی بر نذر یا هدیه
appreciative
مبنی بر قدردانی قدرشناس
appreciatively
مبنی بر قدردانی قدرشناس
skepsisŠskepticŠetc
فلسفه مبنی برتردید
scepsis
فلسفه مبنی برتردید
rose coloured
مبنی برخوش بینی
pantheistic
مبنی بر وحدت وجود
censorial
مبنی بر بازرسی مطبوعات و
insinuative
مبنی بر خود شیرینی
in perspective
مبنی براصول منافرومرایا
deliberative
مبنی بر تامل و مشاوره
illusional
مبنی باشتباه بینائی
acclamatory
مبنی برهلهله و تحسین
royalistic
مبنی برسلطنت خواهی
elenctic
مبنی برتکذیب منطقی
documental
مبنی برمدرک یاسند
compatriotic
مبنی برهم میهنی
commutative
مبنی بر تبدیل یامبادله
irrepentant
مبنی بر عدم پشیمانی
naturalistic
مبنی بر طبیعت بازی
negatory
مبنی بر نفی یا انکار
sensuously
مبنی بر لذات جسمانی
atheistical
مبنی برانکار هستی خدا
traditional
مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
intuitive
مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
pre-emptive
عمل مبنی بر اخذ شفعه
doctrinal
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
federative
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
evidentiary
مبنی برمدرک مدرک دار
associational
مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
petitory
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
imperialistic
مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
pluviometric
مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
consensual
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
slaughterous
مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
humoristic
مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
euphonical
مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
iconoclastic
مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
ritualistic
مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
abjuratory
پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
renunciatory
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciative
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
catechetical
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
traditinal
مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
communalistic
مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
augural
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
deistic
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
deistical
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
prefectorial
مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
empircism
روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
revisional
مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
plebiscitary
وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
prefectoral
مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
radicalism
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
autonomy
خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
plene administrative preter
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
monroe doctrine
سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
machiavelian
مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
internationalism
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
piratic
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
petrographic
وابسته به شرح سنگ ها مبنی بر شرح احجاز
presentment
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
mercantilism
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
many sided
مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
many-sided
مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
say's law
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
laryngological
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
economic nationalism
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
retour sans protet
اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com