Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
investigative
مبنی بر رسیدگی
Search result with all words
investigatory
تحقیقی مبنی بر رسیدگی
Other Matches
to verify the accounts
رسیدگی به محاسبات کردن حساب ها را رسیدگی یا ممیزی کردن
defferential assets
هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
reposing upon
مبنی بر
denoting
مبنی بر
based on
مبنی بر
expressive of
مبنی بر
based
مبنی
bassedon or basedupon
مبنی بر
nonary
مبنی بر عد د نه
sophistic
مبنی بر مغالطه
condolatory
مبنی برهمدردی
suppositional
مبنی بر فرض
theorematic
مبنی بر قاعده
geomantic
مبنی بر رمل
causal
مبنی بر سبب
monometallic
مبنی بر یک فلز
observational
مبنی بر مشاهده
misogynic
مبنی بربیزاری از زن
to the effect that
مبنی براینکه
egotistic
مبنی بر خودپسندی
revocatory
مبنی بر فسخ
impostrous
مبنی بر شیادی
irreverential
مبنی بر بی حرمتی
polytheeistic
مبنی بر شرک
polytheistic
مبنی بر شرک
paraphrastic
مبنی برتفسیر
inversive
مبنی بر قلب
mediatorial
مبنی بر میانجیگری
octonary
مبنی برهشت
octonal
مبنی برهشت
purposive
مبنی برمنظور
heretical
مبنی برفساد
matricidal
مبنی بر مادرکشی
fratricidal
مبنی بربرادرکشی
usurious
مبنی بررباخواری
empiric
مبنی بر تجربه
licentious
مبنی بر هرزگی
ill-advised
مبنی بر بی اطلاعی
ill advised
مبنی بر بی اطلاعی
euphuistic
مبنی برتصنع
visitorial
مبنی بر سرکشی
prophetic
مبنی بر پیشگویی
equivocatory
مبنی برایهام
selectively
مبنی بر انتخاب
abstentious
مبنی برپرهیزکاری
selective
مبنی بر انتخاب
deprecative
مبنی بربیمیلی
castigatory
مبنی برتنبیه
dualistic
مبنی برخداشناس
documentary
مبنی بر مدرک یا سند
documentaries
مبنی بر مدرک یا سند
irrepentant
مبنی بر عدم پشیمانی
sentimental
مبنی بر احساسات یا عقیده
polygamic
مبنی بر تعدد ازواج
cavilling
مبنی برخرده گیری
precrastinative
مبنی بر مسامحه یا تعلل
appreciatively
مبنی بر قدردانی قدرشناس
documental
مبنی برمدرک یاسند
acclamatory
مبنی برهلهله و تحسین
oblatory
مبنی بر نذر یا هدیه
historic
معروف مبنی بر تاریخ
orthoepic
مبنی بر درست خوانی
individualistic
مبنی بر استقلال تکی
negotiatory
مبنی بر معامله یا گفتگو
negatory
مبنی بر نفی یا انکار
papistic
مبنی برپاپ پرستی
egoistic
مبنی بر اثصول خودپرستی
phonologic
مبنی بر صدا شناسی
inquisitorial
مبنی بربازجویی زیاد
appreciative
مبنی بر قدردانی قدرشناس
a posteriori
مبنی بر تجربه و مشاهده
scepsis
فلسفه مبنی برتردید
procrastinatory
مبنی برمسامحه یاتعلل
skepsisŠskepticŠetc
فلسفه مبنی برتردید
pantheistic
مبنی بر وحدت وجود
soritical
مبنی برقیام مسلسل
compatriotic
مبنی برهم میهنی
commutative
مبنی بر تبدیل یامبادله
elenctic
مبنی برتکذیب منطقی
sensuous
مبنی بر لذات جسمانی
sensuously
مبنی بر لذات جسمانی
censorial
مبنی بر بازرسی مطبوعات و
naturalistic
مبنی بر طبیعت بازی
royalistic
مبنی برسلطنت خواهی
illusional
مبنی باشتباه بینائی
rose coloured
مبنی برخوش بینی
rationalistic
مبنی براصالت عقل
deliberative
مبنی بر تامل و مشاوره
rationalistic
مبنی براستدلال عقلی
insinuative
مبنی بر خود شیرینی
in perspective
مبنی براصول منافرومرایا
retrocessive
مبنی برواگذاری ثانوی
resumptive
مبنی برادامه یاتجدید
well intentioned
مبنی بر نیت خوب
imperialistic
مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
intuitive
مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
associational
مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
federative
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
doctrinal
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
evidentiary
مبنی برمدرک مدرک دار
pre-emptive
عمل مبنی بر اخذ شفعه
traditional
مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
atheistical
مبنی برانکار هستی خدا
consensual
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
pluviometric
مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
slaughterous
مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
petitory
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
ritualistic
مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
euphonical
مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
humoristic
مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
abjuratory
پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
renunciatory
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
iconoclastic
مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
renunciative
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
prefectorial
مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
traditinal
مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
catechetical
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
empircism
روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
plebiscitary
وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
deistic
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
communalistic
مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
deistical
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
augural
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
revisional
مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
prefectoral
مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
radicalism
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
autonomy
خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
monroe doctrine
سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
plene administrative preter
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
conizance
حق رسیدگی
controlment
رسیدگی
cassation
رسیدگی
investigations
رسیدگی
investigation
رسیدگی
handling
رسیدگی
considerations
رسیدگی
consideration
رسیدگی
serviced
رسیدگی به
auditing
رسیدگی
attention
رسیدگی
attentions
رسیدگی
verification
رسیدگی
adjustment
رسیدگی
adjustments
رسیدگی
audit
رسیدگی
audited
رسیدگی
audits
رسیدگی
inquiries
رسیدگی
oyer
رسیدگی
matureness
رسیدگی
probed
رسیدگی
probe
رسیدگی
inquiry
رسیدگی
ripeness
رسیدگی
probes
رسیدگی
service
رسیدگی به
puberty
رسیدگی
examination
رسیدگی
examinations
رسیدگی
machiavelian
مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
look into
رسیدگی کردن
to look in to
رسیدگی کردن
to see about
رسیدگی کردن
investigable
قابل رسیدگی
go into
رسیدگی کردن
audit trail
اثر رسیدگی
attention key
کلید رسیدگی
claims handling
رسیدگی به شکایات
to do for
رسیدگی کردن به
to go into
رسیدگی کردن
to llok
رسیدگی کردن
to see to
رسیدگی کردن
storekeeping
رسیدگی به انبار
court of iquiry
دادگاه رسیدگی
investigation in the supreme court
رسیدگی فرجامی
trial on merits
رسیدگی ماهوی
cassation
رسیدگی فرجامی
the investigation of accounts
رسیدگی بحساب
mellowness
نرمی رسیدگی
trial on technicalities
رسیدگی شکلی
deal with
رسیدگی کردن
trial on procedural matters
رسیدگی شکلی
attendances
رسیدگی تیمار
stock taking
رسیدگی به موجودی
examinations
رسیدگی معاینه
investigating
رسیدگی کردن
investigates
رسیدگی کردن
investigated
رسیدگی کردن
auditing
بازرسی رسیدگی
examination
رسیدگی معاینه
examining
با into رسیدگی کردن
examining
رسیدگی کردن
examines
با into رسیدگی کردن
examines
رسیدگی کردن
examined
با into رسیدگی کردن
examined
رسیدگی کردن
examine
با into رسیدگی کردن
examine
رسیدگی کردن
investigate
رسیدگی کردن
try
رسیدگی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com