English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
federative مبنی بر سازمان کشورهای متحد
Other Matches
ibi Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
federalization تشکیل کشورهای متحد
federates تشکیل کشورهای متحد دادن
federating تشکیل کشورهای متحد دادن
federate تشکیل کشورهای متحد دادن
federated تشکیل کشورهای متحد دادن
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
OPEC سازمان کشورهای صادرکننده نفت
organization of petroleum exporting cont سازمان کشورهای صادرکننده نفت
OAS مخفف سازمان کشورهای امریکایی
u.n. سازمان ملل متحد
united nations organization سازمان ملل متحد
United Nations سازمان ملل متحد
general assmbly of the united nations مجمع عمومی سازمان ملل متحد
security council شورای امنیت سازمان ملل متحد
peace force نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
trust territory ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
dumbarton oaks conference شوروی و چین ضمن مذاکراتی شالوده سازمان ملل متحد را ریختند
international court of justice دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
pan american union سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
league of nations تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
european monetary agreement موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
developed countries کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
advanced countries کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
veto حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
rio treaty اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
e c e کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
sub domain سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
developing countries کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه
secret police سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structuring سازمان سازمان دادن
structure سازمان سازمان دادن
structures سازمان سازمان دادن
apparatus [machinery] سازمان [سازمان اداری ]
uncomitted countries کشورهای غیرمتعهد
poor countries کشورهای فقیر
industrial nations کشورهای صنعتی
less developed contries کشورهای کم رشد
free world کشورهای غیرکمونیست
developed market economy countries کشورهای مرفه
allied کشورهای هم پیمان
overseas کشورهای بیگانه
retarded countries کشورهای عقب مانده
third world countries کشورهای جهان سوم
the united states of america ایالات یا کشورهای متحدامریکا
international مربوط به کشورهای مختلف
developing countries کشورهای در حال توسعه
capitalist countries کشورهای سرمایه داری
Underdeveloped ( backward) countries . کشورهای عقب افتاده
The English speaking-countries. کشورهای انگلیسی زبان
backward countries کشورهای عقب مانده
allied headquarters قرارگاه کشورهای هم پیمان
underdeveloped countries کشورهای توسعه نیافته
internationals مربوط به کشورهای مختلف
development countries کشورهای قابل توسعه
overseas income درامد از کشور یا کشورهای خارجی
orient کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
pan americanism طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
reactions from abroad واکنش مردم در کشورهای خارجی
commonwealth کشورهای مشترک المنافع جمهور
commonwealths کشورهای مشترک المنافع جمهور
orienting کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orients کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
third world economies اقتصاد کشورهای جهان سوم
less developed countries کشورهای کمتر توسعه یافته
commonwealth games جام کشورهای مشترک المنافع
isolationist طرفدارعدم مداخله در سیاست کشورهای دیگر
oil rich countries کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
least developed countries پائین ترین کشورهای در حال توسعه
developed market economy countries کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
country file را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
trade follows the flag تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
unicef (= united nations international یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
associating متحد
allied متحد
corporate متحد
in league متحد
married متحد
federates متحد
federating متحد
confederate متحد
federated متحد
associates متحد
ones متحد
one متحد
united متحد
conjunct متحد
unified متحد
federal متحد
associated متحد
confederates متحد
associate متحد
federate متحد
based on مبنی بر
nonary مبنی بر عد د نه
reposing upon مبنی بر
based مبنی
bassedon or basedupon مبنی بر
expressive of مبنی بر
denoting مبنی بر
e r p جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
seato forces نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
pax britannica اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
unified متحد شده
band متحد شدن
bands متحد کردن
close-knit صمیمی و متحد
unify متحد کردن
unifies متحد کردن
bands متحد شدن
realign متحد شدن
unifier متحد کننده
band متحد کردن
uniting متحد کردن
unitive متحد کننده
concentric متحد المرکز
unified command فرماندهی متحد
unite متحد کردن
ally متحد کردن
allying متحد کردن
federating متحد کردن
unifying متحد کردن
realigned متحد شدن
realigning متحد شدن
unites متحد کردن
accrete متحد کردن
federate متحد کردن
federates متحد کردن
uniform متحد الشکل
uniforms متحد الشکل
federated متحد کردن
running mates متحد انتخاباتی
feudist متحد دشمن
nexus گروه متحد
running mate متحد انتخاباتی
to make common cause متحد شدن
realigns متحد شدن
theorematic مبنی بر قاعده
equivocatory مبنی برایهام
suppositional مبنی بر فرض
deprecative مبنی بربیمیلی
to the effect that مبنی براینکه
purposive مبنی برمنظور
empiric مبنی بر تجربه
investigative مبنی بر رسیدگی
licentious مبنی بر هرزگی
castigatory مبنی برتنبیه
ill-advised مبنی بر بی اطلاعی
ill advised مبنی بر بی اطلاعی
prophetic مبنی بر پیشگویی
condolatory مبنی برهمدردی
observational مبنی بر مشاهده
causal مبنی بر سبب
dualistic مبنی برخداشناس
euphuistic مبنی برتصنع
egotistic مبنی بر خودپسندی
visitorial مبنی بر سرکشی
usurious مبنی بررباخواری
selectively مبنی بر انتخاب
selective مبنی بر انتخاب
abstentious مبنی برپرهیزکاری
geomantic مبنی بر رمل
polytheeistic مبنی بر شرک
inversive مبنی بر قلب
irreverential مبنی بر بی حرمتی
octonary مبنی برهشت
impostrous مبنی بر شیادی
octonal مبنی برهشت
revocatory مبنی بر فسخ
polytheistic مبنی بر شرک
matricidal مبنی بر مادرکشی
fratricidal مبنی بربرادرکشی
sophistic مبنی بر مغالطه
paraphrastic مبنی برتفسیر
monometallic مبنی بر یک فلز
mediatorial مبنی بر میانجیگری
misogynic مبنی بربیزاری از زن
heretical مبنی برفساد
satellite ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
Comparison with other countries is extremely interesting. مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
satellites ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
the big four درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان
first world کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
joins گراییدن متحد کردن
joined گراییدن متحد کردن
trigraph سه حرف متحد التلفظ
join گراییدن متحد کردن
consociate متحد کردن پیوستن
herd متحد کردن گروه
realigning مجددا متحد شدن
charter of the united nations منشور ملل متحد
realigns مجددا متحد شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com