English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (17 milliseconds)
English Persian
admirable <adj.> مبهوت کننده
amazing <adj.> مبهوت کننده
astonishing <adj.> مبهوت کننده
astounding <adj.> مبهوت کننده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.> مبهوت کننده
marvellous [British] <adj.> مبهوت کننده
marvelous [American] <adj.> مبهوت کننده
prodigious <adj.> مبهوت کننده
startling <adj.> مبهوت کننده
stupendous <adj.> مبهوت کننده
wonderful <adj.> مبهوت کننده
wondrous <adj.> مبهوت کننده
Other Matches
rabbiter مبهوت
confounded مبهوت
besotted مبهوت
at a nonplus مبهوت
aghast مبهوت
swimmy مبهوت
besot مبهوت کردن
thunderstruck مات و مبهوت
to reduce to a nonplus مبهوت حیران
thunder struck مات مبهوت
astounded مبهوت کردن
open mouthed مبهوت پرخور
disconcert مبهوت کردن
perplexed مبهوت پیچیده
disconcerted مبهوت کردن
open-mouthed مبهوت پرخور
disconcerts مبهوت کردن
flabbergast مبهوت کردن
astound مبهوت کردن
quizzically مبهوت مات
quizzical مبهوت مات
astounding مبهوت کردن
astounds مبهوت کردن
bedazzle مات و مبهوت کردن
confused سر در گم دست پاچه مات و مبهوت
thunderstrike صاعقه زدن مبهوت شدن
To be flabbergasted (bewildered). انگشت به دهان ماندن ( مبهوت شدن )
agape مبهوت متعجب با دهان باز درشگفت
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
transfix میخکوب کردن مبهوت کردن
amazes مبهوت کردن مات کردن
amaze مبهوت کردن مات کردن
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
to perplex a person کسیرا گیج یا حیران کردن کسیرا سرگشته یا مبهوت کردن
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
deflective کج کننده
solvents اب کننده
fizzy کف کننده
renunciant رد کننده
prattfall پچ پچ کننده
prater پچ پچ کننده
renunciant کننده
thinner کم کننده
bender خم کننده
deletive حک کننده
spurner رد کننده
tracker پی کننده
solvent اب کننده
benders خم کننده
commulator یک سو کننده
jaberer پچ پچ کننده
bandwidth یچ کننده
trackers پی کننده
skittish رم کننده
hopper لی لی کننده
attenuant اب کننده
ear-splitting کر کننده
abjurer or abjuror کننده
percutient دق کننده
swooner غش کننده
rebutter رد کننده
surfy کف کننده
refutatory رد کننده
refutative رد کننده
attacking تک کننده
hoppers لی لی کننده
fillet پر کننده
mauler له کننده
fluxing oil اب کننده
syncopator غش کننده
filleting پر کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
noncommittal رد کننده
refuser رد کننده
doer کننده
squasher له کننده
catterer پچ پچ کننده
bidder کننده
mitigative کم کننده
mumbler من من کننده
whisperer پچ پچ کننده
filleted پر کننده
filler پر کننده
bidders کننده
crusher له کننده
puffer پف کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com