Dictiornary-Farsi | متحرک برروی اب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
floating	متحرک برروی اب


Other Matches

oogamous	دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
operating slide	دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
on	برروی
dissimulate	برروی خودنیاوردن
dissimulated	برروی خودنیاوردن
dissimulates	برروی خودنیاوردن
dissimulating	برروی خودنیاوردن
axing	اسکی برروی موج
mural	واقع برروی دیوار
murals	واقع برروی دیوار
she gave me a kiss	برروی من بوسه داد
axe	اسکی برروی موج
axed	اسکی برروی موج
scalded	اثر اب جوش برروی پوست
scald	اثر اب جوش برروی پوست
scalding	اثر اب جوش برروی پوست
scalds	اثر اب جوش برروی پوست
epigeal	روینده برروی زمین روخاکی
edge set	فشار برروی لبههای اسکی
takeoff leg	پایی که فشار برروی ان است
belly whopper	شیرجه شناگر برروی شکم
superimposition	قرار گیری برروی چیز دیگر
stay sail	بادبان نصب شده برروی دیرک
plops	صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
lighter aboard ship	حمل قایق وبار آن برروی کشتی
plopping	صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
plopped	صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
plop	صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
contour strip cropping	کشت نواری برروی خطوط میزان
die	توپی که درحال افتادن برروی زمین است
heliogravure	گراورسازی بوسیله نور برروی صفحه حساس
haulier	حمل کننده محمولههای سنگین برروی جاده
hauliers	حمل کننده محمولههای سنگین برروی جاده
cabinet prejection	نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
flotsam	کالاهایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
flotsam and jetsam	کالایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
sound frack	محل مخصوص ضبط صوت برروی حاشیه فیلم ناطق
lighter aboard ship	نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
electromagnetic wave	موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
yoke	جفت یا گروهی ازهدهای خواندن- نوشتن که به یکدیگر متصل هستند و برروی دو یا چند شیار نوار یادیسک مغناطیسی حرکت می کنند
real balance effect	اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی
letterheads	مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead	مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
xerography	عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerographic	عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
deck cargo	بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
ptomaine	مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
bascule bridge	پل متحرک
ambulant	متحرک
movable bridge	پل متحرک
movable dam	سد متحرک
moveable	متحرک
locomotory	متحرک
mobile	متحرک
dynamic	متحرک
dynamically	متحرک
mobiles	متحرک
floating	متحرک
drawbridges	پل متحرک
vagility	متحرک
locks	سد متحرک
lock	سد متحرک
moving	متحرک
vagile	متحرک
remote	متحرک
remotest	متحرک
drawbridge	پل متحرک
remoter	متحرک
escalator	پلکان متحرک
adjustment slide	فلز متحرک
moving staircase	پلکان متحرک
moving stairway	پلکان متحرک
dynamic balay	حمایت متحرک
adjustment pedal	پدال متحرک
adjustment wheel	چرخ متحرک
dynamic economy	اقتصاد متحرک
counter-poise	پل متحرک باسکولی
living corpse	مرده متحرک
floating bridge	پل متحرک موقتی
floating capital	سرمایه متحرک
floating crane	جرثقیل متحرک
floating kidney	کلیه متحرک
escalade	پله متحرک
draw arch	طاق پل متحرک
breech block carrier	الات متحرک
bascule bridge	پل متحرک باسکولی
bailey bridge	پل متحرک وموقتی
airmobile	متحرک هوایی
cabin scooter	قفسه متحرک
diarthrosis	مفصل متحرک
escalator	پله متحرک
crossing target	هدف متحرک
crankpin	یاتاقان متحرک
moving staircase	پله متحرک
moving stairway	پله متحرک
adjustable conduit attachment fixture	آویز متحرک
roll kitchen	اشپزخانه متحرک
mobile warfare	جنگ متحرک
mobile turnable ladder	نردبان متحرک
mobile station	فرستنده متحرک
mobile reserve	احتیاط متحرک
mobile plant	دستگاه متحرک
mobile phase	فاز متحرک
mobile defense	پدافند متحرک
travelling load	بار متحرک
mobile charge	بار متحرک
spermatozoid	یاخته نر و متحرک
slipknot	گره متحرک
movable head	با نوک متحرک
propelled mine	مین متحرک
semimobile	نیمه متحرک
slide valve	دریچه متحرک
on the wing	سیار متحرک
nephroptosis	کلیه متحرک
moving loads	بارهای متحرک
moving average	میانگین متحرک
sliding wedge	کشوی متحرک
moving head	با نوک متحرک
transient target	هدف متحرک
locomotor	جنبده متحرک
travelling crane	جرثقیل متحرک
flying lines	لولههای متحرک
fluid capital	سرمایه متحرک
quadrantal davit	جرثقیل متحرک
floating tool holder	ابزارگیر متحرک
floating tool	ابزار متحرک
zoogamete	جنس متحرک
adjustable seat	صندلی متحرک
adjustable shelf	صفحه متحرک
adjustable support	پایه متحرک
flying machine	بارفیکس متحرک
hauling part	قسمت متحرک
hot money	پول متحرک
undersurface	متحرک درزیرسطح
vacillant	متحرک اونگی
walking dictionary	فرهنگ متحرک
walking library	کتابخانه متحرک
wanding kidney	کلبه متحرک
slide valve	سوپاپ متحرک
working fluid	سیال متحرک
booms	بازوی متحرک
jack knife bridge	پل متحرک تاشو
adjusting lever	اهرم متحرک
swirled	گرداب متحرک
jibs	بازوی متحرک
animation	نقاشی متحرک
animations	نقاشی متحرک
turret	برج متحرک
boom	بازوی متحرک
boomed	بازوی متحرک
booming	بازوی متحرک
escalator	پلکان متحرک
fluid	مایع متحرک
fluids	مایع متحرک
mobile	جنگ متحرک
mobiles	جنگ متحرک
gradients	مدرج متحرک
gradient	مدرج متحرک
slides	غلاف متحرک
slide	غلاف متحرک
jibbing	بازوی متحرک
jibbed	بازوی متحرک
turrets	برج متحرک
swirling	گرداب متحرک
swirls	گرداب متحرک
stepladder	نردبان متحرک
stepladders	نردبان متحرک
escalator	: پلکان متحرک
sedentary	غیر متحرک
escalator	پله متحرک
escalators	: پلکان متحرک
escalators	پله متحرک
escalators	پلکان متحرک
gangway	پلکان متحرک
gangways	پلکان متحرک
drawbridge	دریچه متحرک
drawbridges	دریچه متحرک
swirl	گرداب متحرک
jib	بازوی متحرک
piston	میله متحرک
quicksand	ماسه متحرک
pistons	میله متحرک
locomotive	متحرک لوکوموتیو
locomotives	متحرک لوکوموتیو
abarticulation	مفصل متحرک
undersea	متحرک در زیراب
sliding	چهارچوب متحرک
mobile home	خانه متحرک
mobile homes	خانه متحرک
bottom boom	بازوی متحرک جراثقال
mobile lubricating equipment	تجهیزات روغنکاری متحرک
bag check	دریچه پردهای متحرک
working lead fluid	سیال متحرک یا عامل
shooting stick	صندلی جمعشو و متحرک
moving coil meter	سنجه با پیچک متحرک
stereopticon	سینمای غیر متحرک
creeping mine	مین متحرک ازاد
quadrantal davit	قایق بالابر متحرک
rudder	مکان عمودی متحرک
crossing target	هدفهای متحرک عرضی