Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
gastroenterologist
متخصص بیماریهای معده وروده
Other Matches
gastro enteritis
اماس معده وروده
gastro enteric
وابسته به معده وروده معدی امعائی
gynecologist
متخصص بیماریهای زنان
osteopath
متخصص بیماریهای استخوان
osteopaths
متخصص بیماریهای استخوان
eliza
برنامهای که مباحثه یک بیمار را بایک متخصص بیماریهای دماغی شبیه سازی میکند
social disease
بیماریهای مقاربتی بیماریهای شایع در اجتماع
gastroscope
اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
fireworker
متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
in wards
دل وروده
viscera
دل وروده وجگر و امثال ان
gastro intestinal
وابسته بمعده وروده
tactician
متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tacticians
متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
To take something to pieces.
دل وروده چیزی را در آوردن ( اوراق کردن )
he was nothing of an expert
هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
venereal diseases
بیماریهای امیزشی
dermatosis
بیماریهای پوستی
general practitioner
پزشک بیماریهای عمومی
pediatrician
ویژه گر بیماریهای کودکان
virosis
ابتلا به بیماریهای ویروسی
venereology
پزشکی بیماریهای امیزشی
venereologist
ویژه گر بیماریهای امیزشی یامقاربتی
urologist
ویژه گر بیماریهای دستگاه ادرار
radiologists
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
otolaryngology
رشته بیماریهای گوش و گلو و بینی
big head
انواع بیماریهای دامی که نشان آن آماس سر وگردن است
tetter
بیماریهای تاول دار پوست مثل زرد زخم
big heads
انواع بیماریهای دامی که نشان آن آماس سر وگردن است
endodontia
شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
endodontics
شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
stomaching
معده
stomach
معده
tummy
معده
tummies
معده
maw
معده
kyte
معده
stomachs
معده
orifice of the stomack
معده
stomached
معده
foul stomach
معده پر
the inner man
معده
gastritis
اماس معده
maw
حفره معده
f.of the stomach
ته یاقعر معده
craw
معده جانور
collywobbles
درد معده
cramp of stomach
درد معده
gastric ulcer
زخم معده
cardialgia
دردفم معده
gastritis
ورم معده
gastric juice
شیره معده
gastrolith
سنگ معده
gastroptosis
سقوط معده
antacid
ضداسید معده
gastroscopy
معاینه معده
heartburn
سوزش معده
gastritis
التهاب معده
epigastrium
روی معده
pyrosis
سوزش معده
rot gut
معده خراب کن
saburra
اخلاط معده
pneumogastric nerve
پی با عصب شش و معده
stomach pumps
تنقیهی معده
stomachache
درد معده
stomach pump
تنقیهی معده
stomach upset
ناراحتی معده
[پزشکی]
gastroptosis
پایین افتادن معده
gastrointestinal
مربوط به معده و روده
antacid
دوای ضد ترشی معده
psalterium
معده سوم نشخوارکنندگان
ascarid
کرم معده اسکاریس
gastroenteritis
ورم معده و رودهها
breadbasket
معده ناحیه حاصلخیز
tummy upset
[coll.]
ناراحتی معده
[پزشکی]
upset stomach
ناراحتی معده
[پزشکی]
dyspepsy
ناراحتی معده
[پزشکی]
abdominal pain
معده درد
[پزشکی]
stomach pain
معده درد
[پزشکی]
polygastric
دارای چندین معده
indigestion
ناراحتی معده
[پزشکی]
gastroenteritis
التهاب معده و رودهی باریک
mesogaster
معده بند ناحیه ناف
gastric fever
تب معدهای یارودهای حمای معده
gastroenterology
مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
ingestion
قورت دادن داخل معده کردن
peptic gland
دژ پبهی که شیره معده از ان تراوش میکند
achlorhydria
فقدان اسید کلریدریک درشیرهء معده
solar plexus
شبکه عصبی ناحیه زیر معده
gastrectomy
عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
mesogaster
پردهای که معده رابدیوارعقبی شکم می پیوند د
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
pepsin
پپسین انزیم گوارنده پروتئین درشیره معده
gastrin
هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
pepsine
پپسین انزیم گوارنده پروتئین درشیره معده
lavage
انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن
experts
متخصص
skilled
متخصص
geriatrician
متخصص
geriatrist
متخصص
rhinologist
متخصص
osteopathist
متخصص
specialists
متخصص
stylist
متخصص مد
expert
متخصص
au fait
متخصص
specialist
متخصص
stylists
متخصص مد
adhoc
متخصص
ulcer
زخم معده قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن
ulcers
زخم معده قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن
quarantined
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantines
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantining
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantine
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
e. advice
نظر متخصص
theolog
متخصص الهیات
specialist engineering
مهندس متخصص
skilled workers
کارگران متخصص
skilled witness
شاهد متخصص
financial e.
متخصص مالی
gas man
متخصص گاز
experts
متخصص کارشناس
expert
متخصص کارشناس
ceramist
متخصص سفالگری
climatologist
متخصص اب وهوا
anaesthetist
متخصص بیهوشی
computer professional
متخصص کامپیوتر
computer specialist
متخصص کامپیوتر
cost accountant
متخصص ارزیابی
theologian
متخصص الهیات
theologians
متخصص الهیات
journeyman
کارگر متخصص
actuary
متخصص بیمه
actuaries
متخصص بیمه
hygienist
متخصص بهداشت
media specialist
متخصص رسانه ها
hydropathist
متخصص اب درمانی
hygeist
متخصص بهداشت
ophlhalmologist
متخصص چشم
outrebound
متخصص ریباند
economist
متخصص اقتصاد
economists
متخصص اقتصاد
geophysicists
متخصص ژئوفیزیک
electrician
متخصص برق
electricians
متخصص برق
geophysicist
متخصص ژئوفیزیک
neurologist
متخصص اعصاب
journeymen
کارگر متخصص
pomologist
متخصص میوه
hydrologist
متخصص اب شناسی
technician
متخصص تکنیسین
an expert accountant
حسابدار متخصص
skilled
متخصص تخصصی
financier
متخصص مالی
technicians
متخصص تکنیسین
technicians
متخصص فنی
technician
متخصص فنی
proficient
حاذق متخصص
algebraist
متخصص جبرومقابله
ceramicist
متخصص سفالگری
aurist
متخصص گوش
clinicians
متخصص بالینی
clinician
متخصص بالینی
toxicologist
متخصص زهرشناسی
cambist
متخصص ارز
artillerist
متخصص توپخانه
financiers
متخصص مالی
neuropathist
متخصص ناخوشیهای عصبانی
ideologist
متخصص علم تصور
pediatrician
پزشک متخصص اطفال
grammarians
متخصص دستور زبان
grammarian
متخصص دستور زبان
internist
متخصص داروهای درونی
botanist
متخصص گیاه شناسی
major
مهاد متخصص شدن
otologist
متخصص امراض گوش
competent
فنی متخصص کاردان
notionalist
متخصص علوم نظری
municipalist
متخصص درامور شهرداری
metllurgist
متخصص ذوب فلزات
majored
مهاد متخصص شدن
majoring
مهاد متخصص شدن
tp perfect oneself in an art
در فنی متخصص شدن
unskilled worker
کارگر غیر متخصص
educationists
متخصص اموزش و پرورش
educationist
متخصص اموزش و پرورش
criminologist
متخصص جرم شناسی
linguists
متخصص زبان شناسی
linguist
متخصص زبان شناسی
therapeutist
متخصص درمان شناسی
statistician
امارگر متخصص فن احصائیه
pisciculturist
متخصص ماهی پروری
political economist
متخصص علم ثروت
psychopathist
متخصص ناخوشیهای دماغی
pyrotechnist
متخصص اتش بازی
scientific manpower
نیروی انسانی متخصص
syphilologist
طبیب متخصص کوفت
taxonomist
متخصص طبقه بندی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com