English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
linguist متخصص زبان شناسی
linguists متخصص زبان شناسی
Other Matches
philology زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
grammarian متخصص دستور زبان
grammarians متخصص دستور زبان
hydrologist متخصص اب شناسی
americanist متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
criminologist متخصص جرم شناسی
herpetologist متخصص خزنده شناسی
botanist متخصص گیاه شناسی
botanists متخصص گیاه شناسی
histologist متخصص بافت شناسی
therapeutist متخصص درمان شناسی
cosmographer متخصص کیهان شناسی
assyriologist متخصص در زبان و تاریخ وهنر اشور
fireworker متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
glottology زبان شناسی
philology زبان شناسی
glossology زبان شناسی
linguistics زبان شناسی
linguistic وابسته به زبان شناسی
linguistically وابسته به زبان شناسی
philologist استاد زبان شناسی
sociolinguistics جامعه شناسی زبان
to emphasize تاکید کردن [زبان شناسی]
to emphasize تکیه کردن [زبان شناسی]
programming linguistics زبان شناسی برنامه نویسی
glottology علم زبان اصطلاح شناسی
glossology علم زبان اصطلاح شناسی
philology علم زبان لغت شناسی
philogical وابسته به علم زبان یا لغت شناسی
logical connective رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
phonological وابسته به صوت شناسی یادگرگونی صدا در زبان
logical operators رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
therapist متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapists متخصص درمان شناسی درمان شناس
tacticians متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tactician متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
he was nothing of an expert هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
virologist متخصص ویروس شناس ویژه گرعلم ویروس شناسی ویروس شناس
association for computers and humanities یک سازمان بین المللی که مشوق تحقیقات در زبان مطالعات ادبی تاریخی انسان شناسی و علوم اجتماعی به کمک کامپیوتر واستفاده از ان در افرینش ومطالعه هنر و موسیقی ورقص میباشد
radiologists متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
entomology حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
psychbiology علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
bacteriologic مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
lateral meniscus منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib چرب زبان زبان دار
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
Arabic زبان تازی زبان عربی
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
immunogenetics رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
neurologic وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
kinematics حرکت شناسی جنبش شناسی
typology گونه شناسی نوع شناسی
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
ornithology پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
laryngological وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
rhinologist متخصص
geriatrist متخصص
adhoc متخصص
specialists متخصص
au fait متخصص
stylists متخصص مد
skilled متخصص
specialist متخصص
expert متخصص
osteopathist متخصص
experts متخصص
geriatrician متخصص
stylist متخصص مد
electrician متخصص برق
theolog متخصص الهیات
actuaries متخصص بیمه
electricians متخصص برق
geophysicist متخصص ژئوفیزیک
neurologist متخصص اعصاب
geophysicists متخصص ژئوفیزیک
computer professional متخصص کامپیوتر
anaesthetist متخصص بیهوشی
journeymen کارگر متخصص
journeyman کارگر متخصص
economist متخصص اقتصاد
theologians متخصص الهیات
experts متخصص کارشناس
economists متخصص اقتصاد
theologian متخصص الهیات
ceramist متخصص سفالگری
hydropathist متخصص اب درمانی
computer specialist متخصص کامپیوتر
ophlhalmologist متخصص چشم
cost accountant متخصص ارزیابی
clinicians متخصص بالینی
clinician متخصص بالینی
outrebound متخصص ریباند
financiers متخصص مالی
financier متخصص مالی
algebraist متخصص جبرومقابله
ceramicist متخصص سفالگری
cambist متخصص ارز
climatologist متخصص اب وهوا
aurist متخصص گوش
artillerist متخصص توپخانه
media specialist متخصص رسانه ها
hygienist متخصص بهداشت
hygeist متخصص بهداشت
an expert accountant حسابدار متخصص
skilled متخصص تخصصی
skilled witness شاهد متخصص
technician متخصص فنی
pomologist متخصص میوه
toxicologist متخصص زهرشناسی
specialist engineering مهندس متخصص
actuary متخصص بیمه
e. advice نظر متخصص
skilled workers کارگران متخصص
technician متخصص تکنیسین
technicians متخصص تکنیسین
gas man متخصص گاز
technicians متخصص فنی
financial e. متخصص مالی
proficient حاذق متخصص
expert متخصص کارشناس
oenology می شناسی شراب شناسی
exodontist متخصص دندان کشی
etymologist متخصص علم صرف
statistician امارگر متخصص فن احصائیه
etymologer متخصص علم اشتقاق
ideologist متخصص علم تصور
gastronomist متخصص غذای لذیذ
geodesist متخصص علم مساحی
hardware specialist متخصص سخت افزار
gynecologist متخصص بیماریهای زنان
cutman متخصص در جلوگیری ازخونریزی
data base specialist متخصص پایگاه داده
hellenist متخصص فرهنگ یونان
data entry specialist متخصص داده دهی
dermatologist متخصص امراض پوست
cosmetologist متخصص ارایش وزیبایی
diagnostician متخصص تشخیص مرض
horticulturist متخصص عمل باغبانی
statisticians امارگر متخصص فن احصائیه
gerontologist متخصص امراض پیری
osteopath متخصص بیماریهای استخوان
osteopaths متخصص بیماریهای استخوان
internist متخصص داروهای درونی
metallurgist متخصص ذوب اهن
tp perfect oneself in an art در فنی متخصص شدن
political economist متخصص علم ثروت
metallurgists متخصص ذوب اهن
psychopathist متخصص ناخوشیهای دماغی
pyrotechnist متخصص اتش بازی
obstetrician متخصص زایمان قابله
syphilologist طبیب متخصص کوفت
jurists متخصص حقوق خصوصی
jurist متخصص حقوق خصوصی
gynaecologist متخصص امراض زنانه
taxonomist متخصص طبقه بندی
beauticians متخصص ارایش وزیبایی
unskilled worker کارگر غیر متخصص
obstetricians پزشک متخصص زایمان
obstetricians متخصص زایمان قابله
branch qualified officer افسر متخصص رستهای
astrophysicist متخصص فیزیک نجومی
metllurgist متخصص ذوب فلزات
municipalist متخصص درامور شهرداری
anatomist متخصص علم تشریح
scientific manpower نیروی انسانی متخصص
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com