Dictiornary-Farsi | متخصص علم تصور | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
ideologist	متخصص علم تصور


Other Matches

fireworker	متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
tactician	متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tacticians	متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
imaginal	تصور کردنی قابل تصور
imaginable	تصور کردنی قابل تصور
he was nothing of an expert	هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
radiologists	متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist	متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
ideas	تصور
vision	تصور
idea	تصور
tablature	تصور
notional	تصور
supposal	تصور
conceptualization	تصور
visions	تصور
imaginativeness	تصور
fiction	تصور
imagination	تصور
imaginations	تصور
fictions	تصور
visualization	تصور
notions	تصور
notion	تصور
fancied	تصور
fancy	تصور
fanciest	تصور
conception	تصور
conceptions	تصور
brainchild	تصور
concept	تصور
internal conception	تصور
fancies	تصور
concepts	تصور ها
fancying	تصور
presumptions	تصور
ideas	تصور ها
presumption	تصور
suppositions	تصور
supposition	تصور
ween	تصور کردن
fancied	تصور کردن
if	فرض تصور
to get the idea	تصور کردن
suppose	تصور کردن
visionaries	تصور غیرعملی
visionary	تصور غیرعملی
legal fiction	تصور حقوقی
public image	تصور عمومی
psychological make up	تصور باطنی
fancies	تصور کردن
misconception	تصور غلط
stereotypes	تصور قالبی
trow	تصور کردن
misconceptions	تصور غلط
stereotype	تصور قالبی
supposes	تصور کردن
supposing	تصور کردن
stereotyping	تصور قالبی
fanciest	تصور کردن
phantasm	تصور خام
fancying	تصور کردن
to picture to oneself	تصور کردن
fancy	تصور کردن
prefiguration	تصور قبلی
concepts	تصور کلی
concept	تصور کلی
unpremediated	تصور نشده
conceptive	تصور کننده
coneive	تصور کردن
whirligig	تصور واهی
imagine	تصور کردن
imagined	تصور کردن
imagines	تصور کردن
imagining	تصور کردن
poetical imagination	تصور شاعرانه
the power of imagination	قوه تصور
to form a notion	تصور کردن
vision	خیال تصور
pictured	تصور وصف
pictures	تصور وصف
conceivable	تصور کردنی
picturing	تصور وصف
image force	قوه تصور
plot	رسم تصور
inconceivable	تصور ناپذیر
inconceivable	تصور نکردنی
conceivability	قابلیت تصور
visions	خیال تصور
ideate	تصور کردن
picture	تصور وصف
image	تصور خیالی
image	تصور سیما
plotted	رسم تصور
imaginative faculty	قوه تصور
images	تصور خیالی
images	تصور سیما
plots	رسم تصور
inconceivability	غیرقابل تصور بودن
prefigures	از پیش تصور کردن
prefiguring	از پیش تصور کردن
preconception	تصدیق بلا تصور
idealization	تطبیق یا تطابق با تصور
porenotion	تعصب بلا تصور
gimcrack	تصور واهی نخودهراش
prefigured	از پیش تصور کردن
supposable	تصور کردنی مفروض
misconceive	تصور غلط کردن
to from an idea of something	چیزیرا تصور کردن
incogitable	غیر قابل تصور
pejudgement	تصدیق بلا تصور
inconceivably	بطور غیرقابل تصور
porenotion	تصور پیش از وقت
prefigure	از پیش تصور کردن
prejudgment	تصدیق بلا تصور
prejudication	تصدیق بلا تصور
imaginably	بطور قابل تصور
preconceive	قبلا تصور کردن
preconceptions	تصدیق بلا تصور
i imagine he is my friend	من تصور میکنم او دوست من است
prefiguration or prefigurement	تشبیه از پیش تصور قبلی
idealistically	از روی اعتقاد به تصور وخیال
i imagine him to be my friend	من تصور میکنم که او دوست من است
imaginative	دارای قوه تصور زیاد
conceptualize	تصور یا اندیشه چیزی راکردن
tabula rasa	فکر ساده وبدون تصور اطفال
idealism	خیال پرستی مسلک اصالت تصور
approves	تصور اینکه چیزی خوب است
approve	تصور اینکه چیزی خوب است
ideally	بطوریکه فقط بتوان تصور کرد
approving	تصور اینکه چیزی خوب است
anthropomorphism	تصور شخصیت انسانی برای چیزی
lycanthropy	تصور این که شخصی تبدیل به گرگ شده
idegraphy	علامت نویسی نمایش فکر یا تصور با نشان
lycanthrope	کسی که تصور میکند گرگ شده است
stylists	متخصص مد
rhinologist	متخصص
geriatrist	متخصص
geriatrician	متخصص
stylist	متخصص مد
au fait	متخصص
specialist	متخصص
osteopathist	متخصص
experts	متخصص
specialists	متخصص
expert	متخصص
adhoc	متخصص
skilled	متخصص
think little of <idiom>	تصور اینکه چیزی یا کسی مهم یا باارزش است
i have no idea of that	هیچ اگاهی از ان ندارم نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست
algebraist	متخصص جبرومقابله
gas man	متخصص گاز
cambist	متخصص ارز
hydropathist	متخصص اب درمانی
hydrologist	متخصص اب شناسی
e. advice	نظر متخصص
climatologist	متخصص اب وهوا
ceramicist	متخصص سفالگری
cost accountant	متخصص ارزیابی
media specialist	متخصص رسانه ها
computer professional	متخصص کامپیوتر
aurist	متخصص گوش
hygienist	متخصص بهداشت
an expert accountant	حسابدار متخصص
financial e.	متخصص مالی
outrebound	متخصص ریباند
theologians	متخصص الهیات
ophlhalmologist	متخصص چشم
computer specialist	متخصص کامپیوتر
artillerist	متخصص توپخانه
ceramist	متخصص سفالگری
hygeist	متخصص بهداشت
pomologist	متخصص میوه
neurologist	متخصص اعصاب
journeyman	کارگر متخصص
journeymen	کارگر متخصص
geophysicist	متخصص ژئوفیزیک
geophysicists	متخصص ژئوفیزیک
anaesthetist	متخصص بیهوشی
economist	متخصص اقتصاد
economists	متخصص اقتصاد
electrician	متخصص برق
electricians	متخصص برق
proficient	حاذق متخصص
theologian	متخصص الهیات
expert	متخصص کارشناس
experts	متخصص کارشناس
theolog	متخصص الهیات
actuary	متخصص بیمه
technicians	متخصص تکنیسین
technicians	متخصص فنی
specialist engineering	مهندس متخصص
skilled workers	کارگران متخصص
technician	متخصص تکنیسین
skilled witness	شاهد متخصص
technician	متخصص فنی
skilled	متخصص تخصصی
financier	متخصص مالی
actuaries	متخصص بیمه
clinicians	متخصص بالینی