Dictiornary-Farsi | متخصص علم ثروت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
political economist	متخصص علم ثروت


Other Matches

fireworker	متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
tactician	متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tacticians	متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
silver spoon	ثروت موروثی دارای ثروت موروثی ثروتمند
he was nothing of an expert	هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
radiologists	متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist	متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
warison	ثروت
riches	ثروت
moneybags	ثروت
wealth	ثروت
fortunes	ثروت
fortune	ثروت
purse proud	مغرور از ثروت
wealth effect	اثر ثروت
wealth creation	ایجاد ثروت
plutonomy	علم ثروت
mammonism	ثروت پرستی
national wealth	ثروت ملی
plutology	ثروت شناسی
net wealth	ثروت خالص
social wealth	ثروت اجتماعی
plutolatry	ثروت پرستی
money	مسکوک ثروت
treasured	ثروت جواهر
mammon	ممونا ثروت
economic wealth	ثروت اقتصادی
commonwealths	ثروت عمومی
commonwealth	ثروت عمومی
treasures	ثروت جواهر
treasuring	ثروت جواهر
weal	ثروت دارایی
weals	ثروت دارایی
bonanza	ثروت باداورده
bonanzas	ثروت باداورده
windfall	ثروت باداورده
windfalls	ثروت باداورده
possession	ثروت ید تسلط
political economy	علم ثروت
dismal science	علم ثروت
distribution of wealth	توزیع ثروت
wealth distribution	توزیع ثروت
treasure	ثروت جواهر
wealth of nations	ثروت ملل
riches	ثروت زیاد
affluence	فراوانی ثروت
wealth tax	مالیات بر ثروت
fortune	دارایی ثروت
fortunes	دارایی ثروت
worth	سزاوار ثروت
man made wealth	ثروت ساخت بشر
redistribution of wealth	توزیع دوباره ثروت
he is possessed of wealth	او دارای ثروت است
mammonite	ثروت دوست زرپرست
patrimonies	ثروت موروثی میراث
patrimony	ثروت موروثی میراث
to grow rich	ثروت بهم زدن
wealth saving relationship	رابطه ثروت و پس انداز
productive	فراور مولد ثروت
white elephant <idiom>	ثروت یا مالکیت بیفایده
gold	ثروت رنگ زرد طلایی
golds	ثروت رنگ زرد طلایی
socialists	سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
He left a large fortuue.	ثروت هنگفتی را به ارث (باقی )گذاشت
It is immaterial how rich he may be .	مهم نیست چقدر ثروت داشته با شد
socialist	سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
social security wealth	ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
To squander tyhe national wealth.	ثروت ملی را آتش زدن (برباد دادن )
he aims at riches	مقصودش مال اندوزی است میزندبرای ثروت
physiocrat	کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
capital levy	مالیات بر سرمایه افرادحقیقی قسمتی از ثروت کشورکه جبرا" توسط دولت اخذ میشود
physiocracy	حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
physiocrats	اقتصاددانان فرانسوی قرن هیجده که معتقد بودند زمین و طبیعت یگانه منبع ثروت است
osteopathist	متخصص
stylist	متخصص مد
adhoc	متخصص
geriatrician	متخصص
skilled	متخصص
geriatrist	متخصص
au fait	متخصص
stylists	متخصص مد
specialists	متخصص
specialist	متخصص
expert	متخصص
rhinologist	متخصص
experts	متخصص
artillerist	متخصص توپخانه
clinician	متخصص بالینی
aurist	متخصص گوش
an expert accountant	حسابدار متخصص
technicians	متخصص فنی
cambist	متخصص ارز
clinicians	متخصص بالینی
algebraist	متخصص جبرومقابله
ceramicist	متخصص سفالگری
ceramist	متخصص سفالگری
climatologist	متخصص اب وهوا
hygeist	متخصص بهداشت
neurologist	متخصص اعصاب
media specialist	متخصص رسانه ها
ophlhalmologist	متخصص چشم
outrebound	متخصص ریباند
anaesthetist	متخصص بیهوشی
pomologist	متخصص میوه
skilled witness	شاهد متخصص
skilled workers	کارگران متخصص
specialist engineering	مهندس متخصص
hydropathist	متخصص اب درمانی
hydrologist	متخصص اب شناسی
computer professional	متخصص کامپیوتر
computer specialist	متخصص کامپیوتر
cost accountant	متخصص ارزیابی
e. advice	نظر متخصص
financial e.	متخصص مالی
hygienist	متخصص بهداشت
gas man	متخصص گاز
theolog	متخصص الهیات
geophysicist	متخصص ژئوفیزیک
theologian	متخصص الهیات
theologians	متخصص الهیات
expert	متخصص کارشناس
experts	متخصص کارشناس
toxicologist	متخصص زهرشناسی
economists	متخصص اقتصاد
journeyman	کارگر متخصص
journeymen	کارگر متخصص
geophysicists	متخصص ژئوفیزیک
electricians	متخصص برق
actuary	متخصص بیمه
actuaries	متخصص بیمه
economist	متخصص اقتصاد
electrician	متخصص برق
technician	متخصص فنی
skilled	متخصص تخصصی
technician	متخصص تکنیسین
financiers	متخصص مالی
financier	متخصص مالی
technicians	متخصص تکنیسین
proficient	حاذق متخصص
herpetologist	متخصص خزنده شناسی
obstetrician	پزشک متخصص زایمان
neuropathist	متخصص ناخوشیهای عصبانی
notionalist	متخصص علوم نظری
obstetrician	متخصص زایمان قابله
grammarians	متخصص دستور زبان
municipalist	متخصص درامور شهرداری
obstetricians	پزشک متخصص زایمان
hellenist	متخصص فرهنگ یونان
histologist	متخصص بافت شناسی
horticulturist	متخصص عمل باغبانی
major	مهاد متخصص شدن
ideologist	متخصص علم تصور
internist	متخصص داروهای درونی
syphilologist	طبیب متخصص کوفت
majored	مهاد متخصص شدن
obstetricians	متخصص زایمان قابله
metllurgist	متخصص ذوب فلزات
otologist	متخصص امراض گوش
grammarian	متخصص دستور زبان
pediatrician	پزشک متخصص اطفال
competent	فنی متخصص کاردان
educationists	متخصص اموزش و پرورش
educationist	متخصص اموزش و پرورش
criminologist	متخصص جرم شناسی
linguists	متخصص زبان شناسی
linguist	متخصص زبان شناسی
statistician	امارگر متخصص فن احصائیه
statisticians	امارگر متخصص فن احصائیه
unskilled worker	کارگر غیر متخصص
pisciculturist	متخصص ماهی پروری
psychopathist	متخصص ناخوشیهای دماغی
pyrotechnist	متخصص اتش بازی
majoring	مهاد متخصص شدن
scientific manpower	نیروی انسانی متخصص
osteopaths	متخصص بیماریهای استخوان
osteopath	متخصص بیماریهای استخوان
taxonomist	متخصص طبقه بندی
therapeutist	متخصص درمان شناسی
tp perfect oneself in an art	در فنی متخصص شدن
astrophysicist	متخصص فیزیک نجومی
jurist	متخصص حقوق خصوصی
anatomist	متخصص علم تشریح
acoustician	متخصص علم شنوایی
cutman	متخصص در جلوگیری ازخونریزی
data base specialist	متخصص پایگاه داده
metallurgists	متخصص ذوب اهن
data entry specialist	متخصص داده دهی
branch qualified officer	افسر متخصص رستهای
exodontist	متخصص دندان کشی
etymologist	متخصص علم صرف
etymologer	متخصص علم اشتقاق
beauticians	متخصص ارایش وزیبایی
beautician	متخصص ارایش وزیبایی
gynaecologist	متخصص امراض زنانه
diagnostician	متخصص تشخیص مرض
dermatologist	متخصص امراض پوست
cosmographer	متخصص کیهان شناسی
cosmetologist	متخصص ارایش وزیبایی
jurists	متخصص حقوق خصوصی
botanists	متخصص گیاه شناسی