Total search result: 201 (26 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
crunching |
متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک |
|
|
Other Matches |
|
applet |
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3- |
elegant |
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند |
attitude motor |
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت |
graphics |
تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی |
compacted |
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار |
compacts |
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار |
compact |
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار |
compacting |
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار |
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code |
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری |
orbital injection |
دادن سرعت لازم برای چرخش دور یک مدار به سفینه فضایی |
ambitus |
[اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا] |
jump instruction |
دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه |
concurrent |
اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت |
tweak |
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی |
tweaked |
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی |
tweaks |
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی |
tweaking |
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی |
accuracy |
کل تعداد بیتهایی که برای نشان دادن یک عدد در کامپیوتر به کار می رود |
kiosks |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
kiosk |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
business |
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است |
businesses |
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است |
compressive strength |
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد |
routinely |
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند |
routine |
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند |
routines |
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند |
pl/m |
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود |
glomerule |
خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره |
link |
تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد |
blip |
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت |
blips |
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت |
modular |
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است |
compiled |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
compile |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
compiling |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
compiles |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
litotes |
کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی |
permutation |
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی |
permutations |
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی |
turnaround time |
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است |
minimise |
کوچک کردن پنجره برنامه به اندازه یک نشانه |
module |
بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند |
modules |
بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند |
swopped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swaps |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swopping |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swap |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swapped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swops |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
floats |
فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است |
float |
فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است |
floated |
فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است |
kernel |
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه . |
kernels |
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه . |
flag |
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص |
flags |
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص |
foreground |
فضایی در سیستم عامل چند منظوره که کارهای با حق تقدم بالا و برنامه ها اجرا می شوند |
playdown |
تنزل دادن کوچک کردن |
preemptive multitasking |
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت |
provident fund |
وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی |
redirected |
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف |
redirecting |
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف |
redirects |
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف |
redirect |
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف |
intelligence |
1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه |
pig board |
تخته کوچک برای موجهای کوچک |
conferencing |
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن |
astrophotography |
عکس برداری از ستارگان برای تحقیقات فضایی |
skimming |
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش |
conversions |
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند |
conversion |
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند |
source computer |
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود |
businesses |
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند. |
business |
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند. |
parameter |
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی |
parameters |
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی |
marks |
کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار |
reserved character |
فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود |
register |
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش |
mark |
کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار |
registering |
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش |
registers |
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش |
serviced |
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و.. |
service |
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و.. |
calling |
مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه |
c |
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته |
object oriented |
زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود |
mvt |
چند برنامه نویسی با تعداد متغیری ازکارهاNumber Wariable a ultiprogrammingwith |
processor |
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و... |
ratioing |
کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی |
workings |
فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری |
response |
فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود |
working |
فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری |
responses |
فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود |
buffer |
فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است |
augmentative |
متراکم شونده متراکم کننده |
elegant programming |
نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است |
mft |
چند برنامه نویسی با تعداد ثابتی از کارهاof Number Fixed a ultiprogrammingWith |
notron utilities |
مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است |
perforations |
خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها |
cryptographic |
تعداد کدهایی که در الگوریتم رمز برای مشخص کردن داده رمز دار و خارج از رمز به کارمی روند |
edit |
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه |
edited |
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه |
procedural |
زبان برنامه نویسی سطح بالا که برنامه نویس عملیات لازم را برای بدست آوردن نتیحه وارد میکند |
workspace |
فضایی در حافظه که برای استفاده آماده است یا در حال حاضر اپراتور در آن کار میکند |
image |
[فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود.] |
images |
فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود |
suite of programs |
1-گروه برنامه هایی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند. 2-تعداد برنامههای یک کار مشخص |
library |
1-تعداد توابع نرم افزاری خاص . که کاربر میتواند در برنامه خود وارد کند |
libraries |
1-تعداد توابع نرم افزاری خاص . که کاربر میتواند در برنامه خود وارد کند |
modes |
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه |
mode |
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه |
preventative |
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر |
preventive |
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر |
new |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
newest |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
new- |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
newer |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
designs |
پروژه دادن طرح دادن طرح کردن برنامه |
design |
پروژه دادن طرح دادن طرح کردن برنامه |
array |
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه |
arrays |
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه |
cat |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
cats |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
frame |
1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر |
re entry vehicle |
نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند |
straight line coding |
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر |
pork barrel |
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت |
VidCap |
برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی |
authorization to copy |
اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین |
labelled |
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف |
macro |
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود |
labels |
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف |
directives |
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است |
labeling |
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف |
directive |
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است |
label |
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف |
compiler |
اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند |
storage |
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم |
hash |
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا |
totalled |
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا |
totaling |
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا |
lengths |
تعداد حروف عکس برای شناسایی فایل |
totalling |
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا |
total |
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا |
length |
تعداد حروف عکس برای شناسایی فایل |
totals |
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا |
totaled |
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا |
compacts |
مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است |
compacting |
مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است |
compact |
مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است |
compacted |
مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است |
literacy |
اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی |
clicked |
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب |
setl |
زبان سطح بالا که برای اسان کردن برنامه نویسی الگوریتم طراحی شده است |
click |
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب |
robustness |
توانایی سیستم برای ادامه کار کردن حتی با وجود خطا در حین اجرای برنامه |
clicks |
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب |
pascal |
زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود |
space ship |
کشتی فضایی سفینه فضایی |
language |
ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس |
languages |
ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس |
apt |
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود |
finite precision numbers |
استفاده از تعداد بیتهای ثابت برای نمایش اعداد |
jam |
متراکم کردن |
jams |
متراکم کردن |
condense |
متراکم کردن |
compresses |
متراکم کردن |
compressing |
متراکم کردن |
compress |
متراکم کردن |
jammed |
متراکم کردن |
compact |
متراکم کردن |
condenses |
متراکم کردن |
compaction |
متراکم کردن |
compacted |
متراکم کردن |
compacts |
متراکم کردن |
compacting |
متراکم کردن |
condensing |
متراکم کردن |
densify |
متراکم کردن |
text |
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد |
texts |
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد |
clogs |
متراکم وانباشته کردن |
clog |
متراکم وانباشته کردن |
clogged |
متراکم وانباشته کردن |
supercharge |
متراکم کردن مقدماتی |
packs |
متراکم کردن فشردن |
soil consolidation |
متراکم کردن خاک |
pack |
متراکم کردن فشردن |
inflaming |
اتش گرفتن عصبانی و ناراحت کردن متراکم کردن |
inflames |
اتش گرفتن عصبانی و ناراحت کردن متراکم کردن |
inflame |
اتش گرفتن عصبانی و ناراحت کردن متراکم کردن |
aggregates |
متراکم متراکم ساختن |
aggregate |
متراکم متراکم ساختن |
code level |
تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند |
streamed |
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای |
stream |
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای |
BPP |
تعداد بیتهایی که برای ذخیره سازی رنگ یک پیکسل به کار می رود |
streams |
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای |
jobs |
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای |
job |
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای |