Dictiornary-Farsi | متصدی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 182 (8 milliseconds)

English	Persian
incumbent	متصدی
incumbents	متصدی
operator	متصدی
operators	متصدی
runner	متصدی
runners	متصدی
responsible	متصدی
clerk	متصدی
clerks	متصدی
quartermaster	متصدی
quartermasters	متصدی
in charge	متصدی
warden	متصدی
operator	متصدی
user	متصدی


Other Matches

necrologist	متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher	متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
taximan	متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
users	متصدی ها
vacant	بی متصدی
operators	متصدی ها
turf accountants	متصدی شرطبندی
officer	مامور متصدی
curators	نگهبان متصدی
unattended	بدون متصدی
signalman	متصدی علائم
radar man	متصدی رادار
radar operator	متصدی رادار
radio operator	متصدی بی سیم
signal man	متصدی علائم
radioman	متصدی بی سیم
infirmarian	متصدی بیمارستان
officers	مامور متصدی
freshwater king	متصدی اب شیرین کن
litter bearer	متصدی برانکارد
machine operator	متصدی ماشین
ammunition handler	متصدی مهمات
cataloguer	متصدی کاتالوگ
adman	متصدی اعلانات
suppliers	متصدی ملزومات
supplier	متصدی ملزومات
operator command	فرمان متصدی
operator console	پیشانه متصدی
chartulary	متصدی بایگانی
harbour master	متصدی بندر
groundskeeper	متصدی زمین
acting	کفیل متصدی
cataloger	متصدی کاتالوگ
time keeper	متصدی اوقات
curator	نگهبان متصدی
auctioneer	متصدی مزایده
operators	متصدی ماشین
operator	متصدی دستگاه
operators	متصدی دستگاه
operator	متصدی ماشین
fitter	متصدی نصب
ruling	رایج متصدی
radarman	متصدی رادار
salesperson	متصدی فروش
salespersons	متصدی فروش
receptionist	متصدی پذیرش
fitters	متصدی نصب
receiver	متصدی دریافت
receivers	متصدی دریافت
salespeople	متصدی فروش
yard man	متصدی محوطه
rulings	رایج متصدی
winch driver	متصدی دوار
auctioneers	متصدی حراج
auctioneers	متصدی مزایده
auctioneer	متصدی حراج
forwarding agent	متصدی حمل ونقل
liftman	اسانسورچی متصدی اسانسور
forwarder	متصدی حمل و نقل
fish warden	متصدی امور شیلات
keypunch operator	متصدی منگنه زنی
hold captain	متصدی انبار کشتی
majordomo	متصدی امور خانوادگی
mess treasurer	متصدی صندوق باشگاه
my p	متصدی پیش ازمن
wagoner	متصدی حمل ونقل
stoker	متصدی سوخت کوره
watertender	متصدی مخازن اب ناو
prothonotary	متصدی امضاء احکام
time keeper	متصدی اوقات کار
titular charge daffaires	متصدی شغل سیاسی
prontonotary	متصدی امضاء احکام
word processing operator	متصدی پردازش کلمه
plate layer	متصدی تعمیر خط اهن
orchardman	متصدی باغ میوه
orchardist	متصدی باغ میوه
peripheral equipment operator	متصدی تجهیزات جانبی
oilking	متصدی سوخت و اب کشتی
teletypist	متصدی دوره نگاره
heaters	متصدی گرم کردن
biddy	متصدی نظافت خانه
pressmen	متصدی ماشین چاپ
ammunition handler	متصدی جابجایی مهمات
titular	متصدی دارای عنوانی
stevedore	متصدی بارگیری و تخلیه
liquidators	متصدی امورتصفیه شرکت
liquidator	متصدی امورتصفیه شرکت
officer	متصدی ضابط عدلیه
turf accountant	متصدی شرط بندی
heater	متصدی گرم کردن
stevedores	متصدی بارگیری و تخلیه
pressman	متصدی ماشین چاپ
common carrier	متصدی حمل ونقل
contracting officer	افسر متصدی پیمان
carrier	متصدی حمل و نقل
data entry operator	متصدی داده دهی
carriers	متصدی حمل و نقل
church warden	متصدی دارایی کلیسا
army postal clerk	متصدی پست ارتشی
officers	متصدی ضابط عدلیه
boiler maker	متصدی دیگ بخار
time keeper	متصدی ثبت اوقات کار
stenotypisht	متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
stickboy	متصدی نگهداری چوبهای هاکی
signal boxes	توقف گاه متصدی علائم
throttleman	متصدی دستگیره سرعت ناو
signal box	توقف گاه متصدی علائم
stevedores	متصدی بارگیری و حمل و نقل
weeder	متصدی چیدن علف هرزه
stevedores	متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
pointer	متصدی کنترل درجه توپ
pointers	متصدی کنترل درجه توپ
machinists	ماشینیست متصدی دستگاه تراش
machinist	ماشینیست متصدی دستگاه تراش
bee-keepers	متصدی نگهداری از زنبور عسل
bee-keeper	متصدی نگهداری از زنبور عسل
stevedore	متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
vigorish	سود متصدی شرط بندی
to put in possession	مالکیت دادن متصدی کردن
gamekeeper	متصدی جانوران شکاری قرقچی
gamekeepers	متصدی جانوران شکاری قرقچی
engineman	درجه دار متصدی موتور
pantler	متصدی ابدارخانه و خوراک خانه
harbour master	مسئول بندر متصدی لنگرگاه
blast furnaceman	مسئول یا متصدی کوره بلند
account executive	متصدی رسیدگی به حساب مشتریها
proetor	متصدی امور قضایی وکشوری
stevedore	متصدی بارگیری و حمل و نقل
billposter	متصدی نصب اعلانات بدیوارهاوغیره
checkman	متصدی کنترل اب دیگ بخار
firemen	متصدی اتش خانه موتور
fireman	متصدی اتش خانه موتور
forwarder's receipt	رسید متصدی حمل و نقل
aviarist	کسی که مرغداری میکند متصدی مرغان
hotwalker	متصدی گرداندن اسب بعد ازمسابقه
pointers	متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
lictor	پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
king of arms	متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
pointer	متصدی کنترل ارتفاع لوله توپ
masters of ceremonies	متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
master of ceremonies	متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
clerk of the scale	متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
common carrier	متصدی حمل ونقل حامل مشترک
major domo	متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
pollsters	متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
sacristan	متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
vertical control operator	متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
pollster	متصدی اخذرای یا مراجعه به اراء عمومی
brakeman	متصدی ترمز ماشین وترن وغیره
major-domos	متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
sacrist	متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
major-domo	متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
raid clerk	نگهبان یا متصدی مرکزاطلاعات سیستم اعلام خطرهوایی
verderer	متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verderor	متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verger	متصدی نشان دادن محل جلوس مردم در کلیسا
property master	متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
propety man	متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
parish clerk	کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
lord of misrule	متصدی وسرپرست تفریحات ونمایشات مخصوص عید تولد مسیح
bartenders	کسی که در بار مشروبات برای مشتریان می ریزد متصدی بار
bartender	کسی که در بار مشروبات برای مشتریان می ریزد متصدی بار
aerographer's mate	کمک ثبات هواشناسی متصدی چارت هواشناسی
central	متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
mortician	مقاطعه کار کفن ودفن متصدی کفن ودفن
morticians	مقاطعه کار کفن ودفن متصدی کفن ودفن
common carrier	موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل