Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (5 milliseconds)
English	Persian
harbour master	متصدی بندر
Search result with all words
harbour master	مسئول بندر متصدی لنگرگاه
Other Matches
cabotage	کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
cabotage	کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
terminal port	بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
necrologist	متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher	متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
taximan	متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
keelage	حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
harbours	بندر
cril	سد بندر
port	بندر
harbourless	بی بندر
seaport	بندر
harbouring	بندر
harboring	بندر
harbored	بندر
harbors	بندر
harbour	بندر
harboured	بندر
wayside	بندر
seaports	بندر
aport	بسوی بندر
outer harbor	پیش بندر
port watch	نگهبان بندر
Sydney	بندر سیدنی
Tel Aviv	بندر تلآویو
ports of call	بندر لنگراندازی
registered port	بندر مشخص
terminal port	بندر مقصد
treaty port	بندر پیمانی
secondary port	بندر فرعی
longshoreman	باربرلنگرگاه بندر
aport	روبه بندر
longshoremen	باربرلنگرگاه بندر
port of call	بندر لنگراندازی
port of call	بندر توقف
ports of call	بندر توقف
port	بندر گاه
wharfmaster	رئیس بندر
port	بندر ورودی
way port	بندر سر راه
Abidjan	بندر ابیجان
Bissau	بندر بیسائو
Calcutta	بندر کلکته
Douala	بندر دوالا
Plymouth	بندر پلیموت
destination port	بندر مقصد
on berth	در داخل بندر
Yangon	بندر یانگون
bar	پیش بندر
bars	پیش بندر
seaports	دریا بندر
seaports	بندر دریایی
port of embarkation	بندر عزیمت
free port	بندر ازاد
seaport	دریا بندر
seaport	بندر دریایی
free ports	بندر ازاد
port of entry	بندر مقصد
inner harbor	بندر داخلی
main port	بندر اصلی
port of destination	بندر مقصد
harbour master	رئیس بندر
naval port	بندر دریایی
minor port	بندر کوچک
jetties	اسکله بندر
jetty	اسکله بندر
harbor master	رئیس بندر
harbor master	راهنمای بندر
malaga	بندر مالاگا
harbour dues	حقوق بندر
jetty	موج شکن بندر
named port of destination	بندر مقصد مشخص
out port	بندر دور از مقصد
port watch	پست نگهبانی بندر
jetties	موج شکن بندر
cril	مانع دهانه بندر
destination port	بندر تحویل کالا
embargoes	توقیف کشتی در بندر
bender gestalt test	ازمون طرحهای بندر
harbor control tower	برج مراقبت بندر
captain of the port	افسر انتظامات بندر
cargo handling at port	جابجایی کالا در بندر
put into port	وارد بندر شدن
ex quay	تحویل در بندر مقصد
entry plan	طرح ورود به بندر
embargo	توقیف کشتی در بندر
lay day	روز معطلی در بندر
lay an embargo on	در بندر توقیف کردن
Georgetown	بندر جرج تاون
harbourage	پهلو گرفتن در بندر
Cape Town	بندر کیپ تاون
George Town	بندر جرج تاون
afloat support	لجستیکی به طورشناور یا خارج از بندر
out bound	عازم بیرون رفتن از بندر
to lay one on a ship	کشتی را در بندر توقیف کردن
named port of shipment	بندر مشخص برای حمل
fast cruise	ازمایش سریع ناو در بندر
portcall	زمان رسیدن وسایل به بندر
roustabout	کارگر اسکله یا بندر گاه
clearance papers	اسناد خروج کشتی از بندر
port of debarkation	بندر مقصد حمل کالا
water bailiffs	مامور تفتیش کشتیها در بندر
Free pree (trade,port).	مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
controlled port	بندر نظامی کنترل شده
convoy assembly port	بندر محل تجمع کاروان دریایی
visual bender motor gestalt test	ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
bender visual motor gestalt test	ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
convoy assembly port	بندر محل تجمع ستون موتوری
in charge	متصدی
warden	متصدی
vacant	بی متصدی
responsible	متصدی
runners	متصدی
runner	متصدی
operators	متصدی
operator	متصدی
operators	متصدی ها
user	متصدی
operator	متصدی
users	متصدی ها
incumbent	متصدی
incumbents	متصدی
clerk	متصدی
clerks	متصدی
quartermaster	متصدی
quartermasters	متصدی
port of embarkation	بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
portcapacity	فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
yhis port is not yet peopled	این بندر هنوز اباد نشده است
freshwater king	متصدی اب شیرین کن
groundskeeper	متصدی زمین
litter bearer	متصدی برانکارد
operators	متصدی ماشین
operator console	پیشانه متصدی
radar man	متصدی رادار
operator command	فرمان متصدی
operator	متصدی ماشین
receiver	متصدی دریافت
receivers	متصدی دریافت
machine operator	متصدی ماشین
infirmarian	متصدی بیمارستان
fitter	متصدی نصب
fitters	متصدی نصب
radarman	متصدی رادار
operator	متصدی دستگاه
operators	متصدی دستگاه
acting	کفیل متصدی
unattended	بدون متصدی
ammunition handler	متصدی مهمات
salespeople	متصدی فروش
salesperson	متصدی فروش
time keeper	متصدی اوقات
salespersons	متصدی فروش
receptionist	متصدی پذیرش
rulings	رایج متصدی
yard man	متصدی محوطه
adman	متصدی اعلانات
officers	مامور متصدی
officer	مامور متصدی
winch driver	متصدی دوار
curators	نگهبان متصدی
curator	نگهبان متصدی
supplier	متصدی ملزومات
suppliers	متصدی ملزومات
turf accountants	متصدی شرطبندی
signalman	متصدی علائم
ruling	رایج متصدی
radio operator	متصدی بی سیم
radioman	متصدی بی سیم
auctioneer	متصدی حراج
auctioneer	متصدی مزایده
chartulary	متصدی بایگانی
auctioneers	متصدی حراج
radar operator	متصدی رادار
cataloger	متصدی کاتالوگ
cataloguer	متصدی کاتالوگ
auctioneers	متصدی مزایده
signal man	متصدی علائم
sandbar	جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
watertender	متصدی مخازن اب ناو
word processing operator	متصدی پردازش کلمه
wagoner	متصدی حمل ونقل
prothonotary	متصدی امضاء احکام
prontonotary	متصدی امضاء احکام
peripheral equipment operator	متصدی تجهیزات جانبی
stoker	متصدی سوخت کوره
teletypist	متصدی دوره نگاره
time keeper	متصدی اوقات کار
titular charge daffaires	متصدی شغل سیاسی
plate layer	متصدی تعمیر خط اهن
orchardman	متصدی باغ میوه
liquidators	متصدی امورتصفیه شرکت
church warden	متصدی دارایی کلیسا
stevedores	متصدی بارگیری و تخلیه
stevedore	متصدی بارگیری و تخلیه
liftman	اسانسورچی متصدی اسانسور
contracting officer	افسر متصدی پیمان
data entry operator	متصدی داده دهی
fish warden	متصدی امور شیلات
forwarder	متصدی حمل و نقل

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com