Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
gamekeeper
متصدی جانوران شکاری قرقچی
gamekeepers
متصدی جانوران شکاری قرقچی
Other Matches
colony
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند
[زیست شناسی]
necrologist
متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher
متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
taximan
متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
deer hound
سگ شکاری
raptatory
شکاری
gundogs
سگ شکاری
hunter
سگ شکاری
sporting dog
سگ شکاری
raptatorial
شکاری
buckhound
سگ شکاری
raptorail
شکاری
ratch
سگ شکاری
feral
شکاری
hounds
سگ شکاری
hounding
سگ شکاری
hunters
سگ شکاری
hound
سگ شکاری
accipital
شکاری
hunting dog
سگ شکاری
hounded
سگ شکاری
gundog
سگ شکاری
gun dog
سگ شکاری
staghound
تازی شکاری
deer dog
تازی سگ شکاری
capped watch
ساعت شکاری
canum venaticorum
سگان شکاری
blood
سگ شکاری و بوی خن
killer submarine
زیردریایی شکاری
sport car
اتومبیل شکاری
shot gun
تفنگ شکاری
game bag
خرجین شکاری
shotgun
تفنگ شکاری
shotguns
تفنگ شکاری
hunters
اسب یا سگ شکاری
game fowl
مرغ شکاری
gazehound
نوعی سگ شکاری
ravening
شکاری غاصب
ravin
طعمه شکاری
hunter
اسب یا سگ شکاری
dogcart
کالسکهی شکاری
terrier
سگ بویی شکاری
dogcarts
کالسکهی شکاری
terriers
سگ بویی شکاری
sports cars
اتومبیل شکاری
sports car
اتومبیل شکاری
bows
کمان شکاری
bowing
کمان شکاری
bowed
کمان شکاری
game
جانور شکاری
canes venatici
سگان شکاری
Afghan Hound
سگ شکاری افغان
accipiter
مرغ شکاری
bow
کمان شکاری
birds of prey
پرندگان شکاری
birds of prey
مرغان شکاری
ravens
شکار طعمه شکاری
beagle
تازی شکاری پاکوتاه
fighter cover
پوشش با هواپیماهای شکاری
marlin
ماهی شکاری بزرگ
high power
تفنگ شکاری بزرگ
venatical
وابسته بشکار شکاری
huntsman
مدیر تازیهای شکاری
feral
حیوان شکاری وحشی
huntsmen
مدیر تازیهای شکاری
doublcd barrcled shot
تفنگ شکاری دو لول
venatic
وابسته بشکار شکاری
raven
شکار طعمه شکاری
field trial
مسابقه تازیهای شکاری
chasers
مفتش هواپیمای شکاری
chaser
مفتش هواپیمای شکاری
pointers
سگ شکاری یابنده شکار
accipitrine
ازجنس باز شکاری
pointer
سگ شکاری یابنده شکار
bird of prey
مرغ شکاری گوشتخوار
fighter bomber
شکاری- بمب افکن
beagles
تازی شکاری پاکوتاه
faunology
جانوران
basset
نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
goshawk
باز بال کوتاه شکاری
gordon setter
نوعی سگ شکاری سیاه رنگ
accipitrine
متعلق به مرغان شکاری بازمانند
golden retriever
سگ شکاری طلایی رنگ دورگه
sporterize
تبدیل تفنگ نظامی به شکاری
small game
پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
saker
باز شکاری در اروپای قدیم
predacious
شکاری تغذیه کننده از شکار
predaceous
شکاری تغذیه کننده از شکار
irish wolfhound
سگ شکاری بزرگ وقوی هیکل
salmi
خورش باگوشت مرغ شکاری
vermin
جانوران موذی
lights
ریه جانوران
arachnida
جانوران عنکبوتی
bimana
جانوران دودست
animal kingdom
جهان جانوران
animalist
پیکرنمای جانوران
animality
زندگی جانوران
animals kingdom
جهان جانوران
zoodvnamics
فیزیولوژی جانوران
kit
بچه جانوران
kits
بچه جانوران
halobiont
جانوران اب شور
faunae
مربوط به جانوران
herbivora
جانوران علفخوار
implacentalia
جانوران بی جفت
invertebrata
جانوران بی مهره
menageries
نمایشگاه جانوران
menagerie
نمایشگاه جانوران
acephali
جانوران بیسر
faunistic
وابسته به جانوران
faunis
الهه جانوران
zooplankton
جانوران شناور
setters
توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
bloodhounds
نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhound
نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
setter
توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
upland game
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
sleuth hound
یکجور سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
king of beasts
پادشان جانوران :شیر
to water
[horses, cattle, etc.]
آب دادن
[به جانوران بومی]
pachyder mata
جانوران پوست کلفت
instincts
هوش طبیعی جانوران
neontology
بررسی جانوران مانده
instinct
هوش طبیعی جانوران
zootaxy
طبقه بندی جانوران
oestrum
شهوت ومستی جانوران
animal husband
پرورش جانوران اهلی
articulata
جانوران حلقه دار
zooid
جانورسان شبیه جانوران
arthropoda
جانوران مفصل دار
biosystematic
رده بندی جانوران
wild beasts
جانوران وحشی وحوش
verminous
پر از حشرات یا جانوران موذی
underbody
پایین تنه جانوران
terrarium
نمایشگاه جانوران خشکی
clawed
سرپنجه جانوران ناخن
pincer
عضو گازانبری جانوران
claw
سرپنجه جانوران ناخن
clawing
سرپنجه جانوران ناخن
claws
سرپنجه جانوران ناخن
glede
انواع پرندگان یامرغان شکاری مخصوصازغن یا چالاقان
To kI'll animals for food .
جانوران را برای غذا کشتن
microorganism
جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
aquariums
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
seafood
غذاهای مرکب از جانوران دریایی
aquaria
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
aquarium
نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
vivarium
جای نگاهداری جانوران زمینی
epizootic
منتشر شونده درمیان جانوران
animalcular
وابسته به جانوران ذره بینی
weasels
جانوران پستاندار شبیه راسو
achordata
جانوران فاقد ستون فقرات
limnologist
زیست شناس جانوران اب شیرین
lorica
پوسته سخت حافظ جانوران
somite
حلقه یابند بدن جانوران
microorganisms
جانوران کوچک ومیکروسکپی ریزجاندار
weasel
جانوران پستاندار شبیه راسو
zoometry
اندازه گیری اندامهای جانوران
wing shooting
شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
to hark back
برگشتن) درگفتگوی ازتوله شکاری که اندکی برمیگرددتاردشکار رادوب
zootechnics
روش تربیت ورام کردن جانوران
zootechny
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
verminate
تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
zootechnics
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
chitin
جسم استخوانی درپوشش بعضی جانوران
foot and mouth
یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
polyphagous
تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
deadfall
دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
rodenticide
دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
foraminifer
جنسی از جانوران ریز ریشه پای
zootechny
روش تربیت و رام کردن جانوران
fauna
کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
zoography
علم توصیف جانوران وخوی انان
humane killer
تپانچه ویژه برای بی زجرکشتن جانوران
polyzoic
مرکب از شبه جانوران بسیار پرزیوگانی
incestuous
وابسته به جفت گیری جانوران از یک جنس
runner
متصدی
operator
متصدی
in charge
متصدی
runners
متصدی
vacant
بی متصدی
responsible
متصدی
user
متصدی
quartermasters
متصدی
quartermaster
متصدی
incumbent
متصدی
incumbents
متصدی
operators
متصدی
operators
متصدی ها
clerk
متصدی
users
متصدی ها
operator
متصدی
clerks
متصدی
warden
متصدی
awn
الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
sea fire
شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
Are animals able to think ?
آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟
pond life
جانوران بی مهره
[که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
Aborigines
سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
herd book
نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com