Dictiornary-Farsi | متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
sacristan	متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا


Other Matches

sacrist	متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
sacristy	محل نگاهداری فروف مقدسه کلیسا
church warden	متصدی دارایی کلیسا
verger	متصدی نشان دادن محل جلوس مردم در کلیسا
palmer	زوار امکنه مقدسه که دو برگ خرما را صلیب وار به امکنه مقدسه حمل میکنند
necrologist	متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
exonarthex	[هشتی ورودی کلیسا خارج از نمای اصلی کلیسا]
splash proof enclosure	حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
air dispatcher	متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
prebendary	دریافت مقرری از کلیسا وفیفه خوار کلیسا
sacred books	کتب مقدسه
elder	ارشد کلیسا شیخ کلیسا
sacrilege	سرقت ازاماکن مقدسه
sacrilege	سرقت اشیاء مقدسه
taximan	متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
pilgrimage	زیارت اعتاب مقدسه سفر
pilgrimages	زیارت اعتاب مقدسه سفر
take sanctuary	پناهنده شدن به اماکن مقدسه
lection	درس یا ایات منتخبه از کتب مقدسه
utensils	فروف
utensil	فروف
communicationg vessels	فروف مرتبط
glassware	فروف شیشه
kitchenware	فروف اشپزخانه
enamelware	فروف لعابی
tinware	فروف حلبی
ironware	فروف سخت
silverware	فروف نقره
ironware	فروف اهنی
tableware	فروف سفره
hard ware	فروف فلزی
porcelain	فروف چینی
pottery	فروف سفالین
pottery	فروف سفالی
silver vessels	فروف نقره
china	فروف چینی
silver vessels	فروف سیمین
glass ware	فروف شیشه
flatware	فروف مسطح
flat silver	فروف نقره
flatware	فروف لب تخت
glass vessels	فروف شیشهای
earthenware	فروف سفالی
chinaware	فروف چینی
crockery	فروف گلی
flatware	فروف نقرهای سر میز
ceramist	سازنده فروف سفالین
earthenware	فروف گلی گل سفالی
lusterware	فروف سفالین براق
kitchen utensils	فروف واسباب اشپزخانه
ceramicist	سازنده فروف سفالین
dish drier	خشک کننده فروف
serviced	یکدست فروف اثاثه
cupboards	گنجه فروف غذاوغیره
service	یکدست فروف اثاثه
pewter	مفرغ فروف مفرغی
cupboard	گنجه فروف غذاوغیره
stemware	فروف پایه دار
highboy	کمدیا اشکاف فروف
enamelware	فروف میناکاری شده
bats	لعاب مخصوص فروف سفالی
mess kit	جعبه فروف سرباز یا مسافر
bat	لعاب مخصوص فروف سفالی
adhesive for porcelain	چسب برای فروف چینی
mess gear	جعبه فروف سرباز یا مسافر
graniteware	فروف اهنی لعاب داراشپزخانه
batted	لعاب مخصوص فروف سفالی
stoneware	فروف سفالین سنگ نما
sculleries	جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
lambrequin	نقوش رنگی حاشیه فروف چینی
scullery	جای شستن فروف کثیف اشپزخانه
kitchen cabinet	اشکاف یا گنجه مخصوص فروف اشپزخانه
queen's ware	فروف لعابی انگلیسی که خامهای رنگ هستند
sgraffito	تزئینات هنری روی فروف سفالین وغیره
steel wool	براده فولاد برای صیقل دادن یاپاک کردن فروف
sculleries	اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
scullery	اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
protection	حفافت
preservation	حفافت
custody	حفافت
safekeeping	حفافت
egis	حفافت
cell protection	حفافت سل
safe guard	حفافت
security	حفافت
conservation	حفافت
dunnage	کاه وپوشال ومواد سبکی که لای فروف ومال التجاره می گذارند تا از اسیب مصون بماند
guard	حفافت کردن
file protection	حفافت پرونده
file protection	حفافت فایل
anodic protection	حفافت اندی
shielded	حفافت شده
protect	حفافت کردن
guarding	حفافت کردن
guards	حفافت کردن
protects	حفافت کردن
conservable	قابل حفافت
collective protection	حفافت جمعی
collective protection	حفافت گروهی
data encryption	حفافت داده
cathode protection	حفافت کاتدی
block protection	حفافت بلوک
data protection	حفافت داده ها
degree of protection	میزان حفافت
formats	حفافت حافظه و..
format	حفافت حافظه و..
x ray protection	حفافت رونتگن
armor protection	حفافت زرهی
anti skid protection	حفافت از لغزش
protecting	حفافت کردن
safeguards	حفافت کردن
protection level	سطح حفافت
protection key	کلید حفافت
shields	حفافت کردن
protect by fuse	حفافت با فیوز
memory protection	حفافت حافظه
line differential protection	حفافت دیفرانسیلی خط
storage protection	حفافت انباره
shield	حفافت کردن
protection	عمل حفافت
physical security	حفافت تاسیسات
storage protection	حفافت حافظه
system security	حفافت سیستم
impedance protection	حفافت امپدانس
protection ring	حلقه حفافت
maintenance	حفافت کردن
safety gap	دهانه حفافت
overcurrent device	دستگاه حفافت
safeguard	حفافت کردن
safeguarded	حفافت کردن
soil conservation	حفافت خاک
safeguarding	حفافت کردن
self protection	حفافت از خود
safe keeping	حفافت توجه
church	کلیسا
churches	کلیسا
bethel	کلیسا
churchgoers	کلیسا رو
churchgoer	کلیسا رو
kirk	کلیسا
stair towers turrets	کلیسا
keep	حفافت امانت داری
shield	حفافت کردن درمقابل
overload protection	حفافت بار زیاد
keeps	حفافت امانت داری
overvoltage protection	حفافت فشار زیاد
shields	حفافت کردن درمقابل
unprotected field	میدان حفافت نشده
ward	محجور حفافت بخش
protective fire	اتشهای حفافت کننده
protecting ring	حلقه حفافت کننده
protected location	مکان حفافت شده
protected field	میدان حفافت شده
anticorrosive protection	حفافت در برابر خوردگی
power system protection	حفافت سیستم قدرت
write protect ring	حلقه حفافت از نوشتن
positional protection device	دستگاه حفافت درگاه
software protection	حفافت نرم افزاری
conservation programs	برنامههای حفافت منابع
file protect ring	حلقه حفافت فایل
to keep watch and ward	حفافت یادفاع کردن
file protect ring	حلقه حفافت پرونده
distance protection	وسیله حفافت فاصله
drip proof enclosure	حفافت در مقابل ریزش اب
wards	محجور حفافت بخش
insulation protection	حفافت عایق بندی
environmental conservation	حفافت محیط زیست
insulation against vibration	حفافت در برابر ارتعاش
data encyption standard	استاندارد حفافت داده
custody of goods	حفافت یا نگهداری کالا
shielding region	ناحیه حفافت کننده
high tension protection	حفافت فشار قوی
flood protection	حفافت در مقابل طغیان
copy protection	حفافت دربرابر کپی
cryptoguard	مسئول حفافت رمز
cryptosecurity	حفافت مکاتبات رمزی
incumbent	متصدی
operators	متصدی ها
runner	متصدی
in charge	متصدی
quartermaster	متصدی
runners	متصدی
operators	متصدی
users	متصدی ها
clerk	متصدی
clerks	متصدی
incumbents	متصدی
operator	متصدی
warden	متصدی
quartermasters	متصدی
vacant	بی متصدی
operator	متصدی
responsible	متصدی
user	متصدی
presbyter	شیخ کلیسا
undercroft	اتاق کلیسا
god's acre	محوطه کلیسا
ostiary	دربان کلیسا
nave portal	مدخل کلیسا
territoriality	کلیسا سالاری