Dictiornary-Farsi | متعلقات ویژه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
extra equipment	متعلقات ویژه


Other Matches

idiosyncrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
to watch for certain symptoms	توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
accessories	متعلقات
belonging	متعلقات
paraphernalia	متعلقات
belongings	متعلقات
appurtenant	متعلقات
appurtenence	متعلقات
accessory	متعلقات
fittings	متعلقات
special interest groups	گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
machine accessory	متعلقات دستگاه
purtenance	دل و روده متعلقات
fuse gear	متعلقات فیوز
onstead	خانه با متعلقات
steading	خانه با متعلقات
speciality	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
gripping device	متعلقات گیره و بست
belonging	متعلقات واموال دارایی
dead load	وزن ثابت و متعلقات ان
ground tackle	زنجیر لنگر و متعلقات ان
idiocrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
drilling attachment	متعلقات مربوط به مته کاری
head	توپی کامل و سایر متعلقات
appurtenance	حالت ربط و اتصال متعلقات
attachment	متعلقات زیر امر قرار دادن
accessory of section	قسمتی از موتور که متعلقات روی ان نصب شود
praetorial	متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
compressor bleed air	هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
specifics	ویژه
idiocrasy	ویژه
net	ویژه
special	ویژه
paticular	ویژه
priviege	حق ویژه
privilege	حق ویژه
particular	ویژه
specialist	ویژه گر
nets	ویژه
special character	ویژه
nett	ویژه
extra special	ویژه
specific humidity	نم ویژه
expressed	ویژه
adhoc	ویژه
peculiar	ویژه
expressing	ویژه
specialists	ویژه گر
expresses	ویژه
specific	ویژه
express	ویژه
prerogative	حق ویژه
experts	ویژه گر
special <adj.>	ویژه
particulars	ویژه
expert	ویژه گر
prerogatives	حق ویژه
extra <adj.>	ویژه
specially	ویژه
specific gravities	گرانی ویژه
labeled cargo	کالای ویژه
kink	ویژه گی فرریز
lacrimal	ویژه اشک
lachrymal	ویژه اشک
life guard	هنگ ویژه
habiliments	جامه ویژه
monocular	ویژه یک چشم
monkish	ویژه راهبان
equity capital	ارزش ویژه
booth	جای ویژه
booths	جای ویژه
conizance	نشان ویژه
rarely	بااستادی ویژه
indicium	نشانه ویژه
body guard	هنگ ویژه
eigenvalue	ویژه مقدار
characteristic root	ویژه مقدار
eigenfunction	ویژه تابع
byelaw	قانون ویژه
ecotype	بوم ویژه
bylaw	قانون ویژه
cariologist	ویژه گر قلب
characteristic function	ویژه تابع
characteristic number	ویژه مقدار
acoustician	ویژه گر اواشنود
idioms	تعبیر ویژه
idioms	زبان ویژه
specific gravity	گرانی ویژه
preceptorial	ویژه اموزگاری
endemical	ویژه یک قوم
gastronomist	ویژه گرخوراک
favourite or vor	ویژه مخصوص
characteristics	نشان ویژه
idiom	زبان ویژه
electrical resistivity	مقاومت ویژه
idiom	تعبیر ویژه
proper value	ویژه مقدار
net profit	سود ویژه
specific rotation	چرخش ویژه
specific resistance	مقاومت ویژه
specific lattice	شبکه ویژه
specific humidity	رطوبت ویژه
specific heat	دمای ویژه
specific heat	گرمای ویژه
specific drawdown	افت ویژه
specific donor	دهنده ویژه
specific cost	هزینه ویژه
specific viscosity	گرانروی ویژه
specific volume	حجم ویژه
special session	نشست ویژه
extraordinary meeting	نشست ویژه
special effects	جلوههای ویژه
speleologist	ویژه گر غارشناسی
specific yield	ابدهی ویژه
specific weight	وزن ویژه
specific weight	سنگینی ویژه
species specific	نوع- ویژه
special verdict	تصمیم ویژه
resistivity	مقاومت ویژه
relative density	گرانی ویژه
regiospecific	جهت ویژه
quantum state	ویژه حالت
(not one's) cup of tea <idiom>	علاقه ویژه
proper volume	ویژه حجم
proper function	ویژه تابع
prerogatived	دارای حق ویژه
praetorian guard	گارد ویژه
penologist	ویژه گر کیفرشناسی
particular lien	حق حبس ویژه
special symbol	نماد ویژه
special passport	پاسپورت ویژه
special party	گروه ویژه
special duty	کار ویژه
special drawing rights	حق برداشت ویژه
special drawing right	حق برداشت ویژه
special deposits	سپردههای ویژه
special case	مورد ویژه
special bastard	حرامزاده ویژه
special agreement	قرارداد ویژه
singular matrix	ماتریس ویژه
singular matrix	ماتریش ویژه
self weight	ویژه وزن
special character	دخشه ویژه
specialising	ویژه گری
prerogatives	دارای حق ویژه
neurologist	ویژه گر اعصاب
specialist	ویژه کار
specialities	ویژه گری
monographs	ویژه نگاشت
monograph	ویژه نگاشت
garb	پوشاک ویژه
dead weights	ویژه وزن
speciality	ویژه گری
dead weight	ویژه وزن
experts	ویژه کار
expert	ویژه کار
physiologists	ویژه گر فیزیولوژی
physiologist	ویژه گر فیزیولوژی
specialists	ویژه کار
prerogatives	حق یا امتیاز ویژه
prerogative	دارای حق ویژه
specialises	ویژه گری
stall	لژ جایگاه ویژه
stalling	لژ جایگاه ویژه
specialize	ویژه گری
lingoes	زبان ویژه
lingo	زبان ویژه
specializes	ویژه گری
specializing	ویژه گری
lineaments	نشان ویژه
characteristic	نشان ویژه
specialty	ویژه گری
prerogative	حق یا امتیاز ویژه
nutritionist	ویژه گر تغذیه
standing orders	اوامر ویژه
specialization	ویژه کاری
characteristically	نشان ویژه
specialization	ویژه گری
traits	نشان ویژه
lineament	نشان ویژه
version	شرح ویژه
morbid	ویژه ناخوشی
standing order	اوامر ویژه
capital	ارزش ویژه
trait	نشان ویژه
juvenile	ویژه نو جوانان
nutritionists	ویژه گر تغذیه
zoologist	ویژه گرجانورشناسی
versions	شرح ویژه
juveniles	ویژه نو جوانان
one particle eigenfunction	ویژه تابع یک ذره
pinup	ویژه نصب به دیوار
lattice resistivity	مقاومت ویژه شبکه
individualised	حالت ویژه دادن
ophthalmologist	ویژه گر چشم پزشکی
laid up in bed	پیشه ویژه رشته
coasters	کشتی ویژه خط ساحلی