English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (6 milliseconds)
English Persian
hypnic متعلق بخواب
Other Matches
to sleep away one's time بخواب گذراندن
i fell a بخواب رفتم
to fall a بخواب رفتن
snoozle بخواب رفتن
to go off بخواب رفتن
drop off بخواب رفتن
he pretended to be asleep خودرا بخواب زد
hibernated بخواب زمستانی رفتن
hibernating بخواب زمستانی رفتن
hibernate بخواب زمستانی رفتن
dreamful معتاد بخواب دیدن
hibernates بخواب زمستانی رفتن
The child is going to go to bed. بچه دارد می رود بخواب
mesmeric مربوط بخواب مصنوعی درحالت خواب مغناطیسی گیرنده
dependent متعلق
thereof متعلق به ان
anaclitic متعلق به
appurtenant متعلق
thereof=of that متعلق به ان
our متعلق بما
attached مربوط متعلق
arcadian متعلق به ارکاد
my متعلق بمن
heraldic متعلق به منادی
therof متعلق بان
adamic متعلق به ادم
hereof متعلق باین
chromic متعلق به کرومیوم
bridal متعلق بعروس
hempen متعلق به شاهدانه
conventual متعلق بخانقاه
subscriber's line خط متعلق به مشترک
alary متعلق به بال
ci devant متعلق بدوره سابق
archiepiscopal متعلق به اسقف بزرگ
eolithic متعلق به اغاز عصرسنگ
It belongs to him personally. متعلق بشخص اوست
government owned industries صنایع متعلق بدولت
waterside متعلق به کناردریا ساحل
subscriber's loop حلقه متعلق به مشترک
then متعلق بان زمان
oversea متعلق بماوراء دریاها
acromial متعلق بنوک شانه
stablemate اسب مسابقه متعلق به یک گروه
epigraphic سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
epigraphical سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
non-human غیر متعلق به نژاد انسان
alar متعلق به پیوندگاه درخت یابرگ
non human غیر متعلق به نژاد انسان
accipitrine متعلق به مرغان شکاری بازمانند
proprietary متعلق به ملاک وابسته به مالک
hostile متعلق به دشمن خصومت امیز
portfolio entry قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
quicquid plantatur solo , solo cedit منضمات و نمائات زمین متعلق به ان است
zoon هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
piscary ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
domain اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
domains اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
this house belong tome این خانه متعلق بمن است
extra atmospheric متعلق بفضای بیرون ازجو خارج الجوی
commoners متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
common متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
privates متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
private متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
transmarine واقع در انسوی دریا متعلق به ماوراء بحار
commonest متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
libraries مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
library مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
associated company شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
no man's land سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
chain store فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain stores فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
preatorian وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
Early to bed and early to rise . <proverb> زود بخواب و زود بر خیز .
encipher تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
kame تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
neotropical متعلق به امریکای جنوبی ونواحی گرمسیری امریکای شمالی
Medici Mamluk rug قالی مدیسه مملوک [این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.]
your مربوط به شما متعلق به شما
pertains مربوط بودن متعلق بودن
appertain مربوط بودن متعلق بودن
pertain مربوط بودن متعلق بودن
appertained مربوط بودن متعلق بودن
appertaining مربوط بودن متعلق بودن
appertains مربوط بودن متعلق بودن
individual منحصر بفرد متعلق بفرد
individuals منحصر بفرد متعلق بفرد
pertained مربوط بودن متعلق بودن
praetorial متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com