English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (6 milliseconds)
English Persian
hempen متعلق به شاهدانه
Other Matches
indian hemp شاهدانه هندی شاهدانه کانادایی
hemp شاهدانه
cannabis شاهدانه
hempseed شاهدانه
nummulite شاهدانه عدسی
marijuana بته شاهدانه
marihuana بته شاهدانه
hemp بوته شاهدانه
cannabis انواع شاهدانه
tow پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
hock گیاهان پنیرک شاهدانه صحرایی
tows پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
oakum پس مانده الیاف شاهدانه کنف لایی
jelutong ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
thereof=of that متعلق به ان
dependent متعلق
thereof متعلق به ان
appurtenant متعلق
anaclitic متعلق به
heraldic متعلق به منادی
arcadian متعلق به ارکاد
my متعلق بمن
attached مربوط متعلق
alary متعلق به بال
adamic متعلق به ادم
conventual متعلق بخانقاه
hypnic متعلق بخواب
hereof متعلق باین
bridal متعلق بعروس
subscriber's line خط متعلق به مشترک
chromic متعلق به کرومیوم
our متعلق بما
therof متعلق بان
oversea متعلق بماوراء دریاها
subscriber's loop حلقه متعلق به مشترک
acromial متعلق بنوک شانه
eolithic متعلق به اغاز عصرسنگ
archiepiscopal متعلق به اسقف بزرگ
waterside متعلق به کناردریا ساحل
ci devant متعلق بدوره سابق
then متعلق بان زمان
government owned industries صنایع متعلق بدولت
It belongs to him personally. متعلق بشخص اوست
epigraphic سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
stablemate اسب مسابقه متعلق به یک گروه
epigraphical سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
alar متعلق به پیوندگاه درخت یابرگ
hostile متعلق به دشمن خصومت امیز
non human غیر متعلق به نژاد انسان
non-human غیر متعلق به نژاد انسان
proprietary متعلق به ملاک وابسته به مالک
accipitrine متعلق به مرغان شکاری بازمانند
this house belong tome این خانه متعلق بمن است
domains اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
quicquid plantatur solo , solo cedit منضمات و نمائات زمین متعلق به ان است
piscary ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
zoon هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
portfolio entry قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
domain اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
libraries مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
privates متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
associated company شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
transmarine واقع در انسوی دریا متعلق به ماوراء بحار
commoners متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
no man's land سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
common متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
extra atmospheric متعلق بفضای بیرون ازجو خارج الجوی
commonest متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
library مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
private متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
chain stores فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain store فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
preatorian وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
encipher تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
kame تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
hemp گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
neotropical متعلق به امریکای جنوبی ونواحی گرمسیری امریکای شمالی
Medici Mamluk rug قالی مدیسه مملوک [این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.]
your مربوط به شما متعلق به شما
pertain مربوط بودن متعلق بودن
individuals منحصر بفرد متعلق بفرد
pertained مربوط بودن متعلق بودن
appertains مربوط بودن متعلق بودن
appertaining مربوط بودن متعلق بودن
appertained مربوط بودن متعلق بودن
pertains مربوط بودن متعلق بودن
appertain مربوط بودن متعلق بودن
individual منحصر بفرد متعلق بفرد
praetorial متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com