Dictiornary-Farsi | متغیر کمکی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
slack variable	متغیر کمکی


Other Matches

auxiliary storage	حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
auxiliary operation	عملیات کمکی عملکرد کمکی
declaring	معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declares	معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare	معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
auxiliary machinery	دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
variable recoil	سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
ancillary	کمکی
subsidiaries	کمکی
supplementary	کمکی
auxiliaries	کمکی
secondary	کمکی
auxiliary	کمکی
subsidiary	کمکی
accessory	لوازم کمکی
operating supplies	مواد کمکی
auxiliary storage	انباره کمکی
artificial aids	وسایل کمکی
back up frequency	فرکانس کمکی
booster magneto	دینام کمکی
prony motor	موتور کمکی
accommodator	کارگر کمکی
auxiliary view	نمای کمکی
auxiliaries	امدادی کمکی
boostes pump	پمپ کمکی
coprocessor	پردازنده کمکی
artificial antenna	انتن کمکی
dummy antenna	انتن کمکی
commutating pole	قطب کمکی
intermediate grid	شبکه کمکی
interpole	قطب کمکی
auxiliary	امدادی کمکی
interpoles	قطبهای کمکی
communicating pole	قطب کمکی
by pass valve	شیر کمکی
boostes transformer	ترانسفورماتور کمکی
auxiliary base line	باز کمکی
booster pump	پمپ کمکی
auxiliary memory	حافظه کمکی
auxiliary memory	حافظ کمکی
auxiliary charger	شارژکننده کمکی
auxiliary landing field	فرودگاه کمکی
auxiliary forces	نیروی کمکی
auxiliary forces	قوای کمکی
auxiliary equipment	وسائل کمکی
auxiliary equipment	وسایل کمکی
auxiliary electrode	الکترود کمکی
auxiliary ego	خود کمکی
auxiliary operatich	عمل کمکی
auxiliary operation	عمل کمکی
auxiliary rotor	رتور کمکی
auxiliary equipment	تجهیزات کمکی
relieving arch	طاق کمکی
relieving tackle	تاکل کمکی
remedial measure	اندازه کمکی
reserve accumulator	انباره کمکی
auxiliary target	نقطه کمکی
sabot	خرج کمکی
auxiliary target	هدف کمکی
user interface	میانجی کمکی
utilitu program	برنامه کمکی
auxiliary storage	انبار کمکی
split pole motor	موتور کمکی
back end processor	پردازنده کمکی تک منظوره
aid	کمک وسایل کمکی
aided	کمک وسایل کمکی
aiding	کمک وسایل کمکی
downloading utility	برنامه کمکی استقرار
backup utility	برنامه کمکی پشتیبان
auxiliary power unit	واحد قدرت کمکی
auxiliary control surfaces	سطوح فرامین کمکی
auxiliary flight surfaces	سطوح پرواز کمکی
commutating pole converter	تبدیل گر قطب کمکی
astrocyteo	نوعی یاخته کمکی
dozzle	مخزن کمکی تغذیه
sabot	خرج موشکی کمکی
accessory cells	یاخته های کمکی
pitman	عضو گروه کمکی
afforce	نیروی کمکی فرستادن به
norton utilities	برنامههای کمکی نورتن
navigational grid	شبکه کمکی ناوبری
table utility	برنامه کمکی جدولی
mace utilities	برنامه کمکی میس
undelete utility	برنامه کمکی احیاء
will	فعل کمکی "خواهم "
visual aids	ابزارهای کمکی دیداری
wills	فعل کمکی "خواهم "
willed	فعل کمکی "خواهم "
lee helm	سکان کمکی ناو
guiding	عضلات کمکی مجاور
I can't help it. <idiom>	من نمیتونم کمکی کنم.
igniter pad	کیسه خرج کمکی
interpole motor	موتور با قطب کمکی
kedge anchor	لنگر کمکی ناو
layshaft	محور دندانه کمکی
frapping lines	طناب تعادل کمکی ناو
file conversion utility	برنامه کمکی تبدیل فایل
file transfer utility	برنامه کمکی انتقال فایل
I'm really not responsible for it. <idiom>	من واقعا نمیتونم کمکی بکنم.
document comparison utility	برنامه کمکی مقایسه مدارک
boot	پوشش کمکی روی سم اسب
communicating pole winding	سیم پیچی قطب کمکی
outline utility	برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری
I'm glad I could help.	خوشحالم که تونستم کمکی بکنم.
build up	نیروی کمکی تقویت نیروها
audiovisual aids	ابزارهای کمکی دیداری-شنیداری
build-up	نیروی کمکی تقویت نیروها
build-ups	نیروی کمکی تقویت نیروها
ingot feeder head	مخزن کمکی تغذیه شمش
file compression utility	برنامه کمکی فشرده کردن فایل
banderillero	عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه
screen saver utility	برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
bowsight	وسیله کمکی هدفگیری وصل به کمان
My hands are tied. <idiom>	نمی توانم [کاری] کمکی بکنم.
help	کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
help	کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helped	کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
air traffic control radar system	راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
helps	کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helps	کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
pickup man	اسب سوار کمکی به گاوسواربرای پیاده شدن او
helped	کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
commenting	نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
drum sorting	مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
commented	نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
comment	نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
baby siphon	سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
blitzing	حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
commoners	تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
common	تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
commonest	تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
heading select feature	عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
blitz	حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes	حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
context sensitive help key	کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
augmentation	افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
blitzed	حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
stick bridge	پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
compound helicopter	هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
varier	متغیر
variative	متغیر
variate	متغیر
vicissitudinous	متغیر
protean	متغیر
unsteady	متغیر
fitful	متغیر
indignant	متغیر
average variable cost	متغیر
conversional	متغیر
floating	متغیر
unsteadily	متغیر
uneven	متغیر
variable	متغیر
technical	متغیر
variables	متغیر
transitive	متغیر
fluids	متغیر
fluid	متغیر
variant	متغیر
transaction trailing	ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
pit board	تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
All of which doesn't really help us very much in our day-to-day lives.	تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.
floating debt	بدهی متغیر
flexible budget	بودجه متغیر
fluctuating rate	نرخ متغیر
flukey	متغیر غیرثابت
variable load	بار متغیر
cut up rough	متغیر شدن
variable name	نام متغیر
unalterable	غیر متغیر
external variable	متغیر خارجی
diorama	تصاویر متغیر
dependent variable	متغیر وابسته
dependent variable	متغیر تابع
dependant variable	متغیر وابسته
variable stars	ستارگان متغیر
variable terrain	زمین متغیر
variable time	زمان متغیر
continuous variable	متغیر پیوسته
discrete variable	متغیر ناپیوسته
distal variable	متغیر دوربرد
explanatory variable	متغیر مستقل
explanatory variable	متغیر توضیحی
experimental variable	متغیر ازمایشی
exogenous variable	متغیر برون زا
endogenous variable	متغیر داخلی
endogenous variable	متغیر درون زا
economic variable	متغیر اقتصادی
dynamical variable	متغیر دینامیکی
dummy variable	متغیر ساختگی
dummy variable	متغیر تصنعی
variably	بطور متغیر
trinary	دارای سه متغیر
rheostat	مقاومت متغیر
variable cost	هزینه متغیر
residual variable	متغیر باقیمانده
random variable	متغیر تصادفی
prime cost	هزینه متغیر
polar variable	متغیر قطبی
variable capacitor	خازن متغیر