English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (2 milliseconds)
English Persian
oriented متمایل به
partial متمایل به
Search result with all words
prone متمایل
incline متمایل شدن
incline متمایل کردن
inclines متمایل شدن
inclines متمایل کردن
apt متمایل اماده
greenish متمایل به سبز
bossiness متمایل به ریاست مابی
bossy متمایل به ریاست مابی
suicidal وابسته یا متمایل به خودکشی
downward متمایل بپایین
minded متمایل
bias بیک طرف متمایل کردن
biases بیک طرف متمایل کردن
lopsided متمایل بیک طرف بی قرینه
avid متمایل
amenable متمایل
tend متمایل بودن به گرایش داشتن
tended متمایل بودن به گرایش داشتن
tending متمایل بودن به گرایش داشتن
tends متمایل بودن به گرایش داشتن
gravitate متمایل شدن بطرف
gravitated متمایل شدن بطرف
gravitates متمایل شدن بطرف
gravitating متمایل شدن بطرف
bank دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
banks دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
fain متمایل بخشنودی
sway متمایل شدن یا کردن و بعقیدهای
swayed متمایل شدن یا کردن و بعقیدهای
sways متمایل شدن یا کردن و بعقیدهای
expansive متمایل به توسعه
like متمایل به تساوی
liked متمایل به تساوی
likes متمایل به تساوی
swept متمایل
runny متمایل بدویدن
tendentious متمایل متوجه
adaxial متمایل بطرف محور
antrorse خمیده بجلو یا متمایل ببالا
beryl سیلیکات بریلیوم و الومینیوم رنگ ابی متمایل به سبز
biassed متمایل بیکسو
blae ابی متمایل به سیاه خاکستری ابی رنگ
cephalad متمایل بطرف راس
cephalad متمایل بطرف سر
contractive متمایل به انقباض
coral pink رنگ ارغوانی متمایل به زردکمرنگ
dancy متمایل به رقص
deasil متمایل بطرف راست
dermotropic متمایل به پوست
fattish متمایل به چاق
forward slope شیب متمایل به جلو
fullwrite professional یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
grayish متمایل به خاکستری
inclinable متمایل
inclinatory متمایل
lie over بتاخیر افتادن متمایل شدن
lie over متمایل بودن منتظر ماندن
longish متمایل به درازی
mind to do a thing متمایل کردن به کاری
neologian متمایل به تعلیمات نوین مذهبی
pneumotropic متمایل به نسج ریوی
propense متمایل
pruplish متمایل به رنگ ارغوانی
soiuth ward بطرف جنوب متمایل بجنوب
south wards بطرف جنوب متمایل بجنوب
swimmy متمایل بگیجی
the odds are in our favour احتمالات بسوی ما متمایل است یا می چربد
trepan متمایل شدن
zenkatsu dachi ایستادن متمایل به جلو
yellowy متمایل به زردی
tint [هاله ای از رنگ که بیشتر به سمت سفید متمایل باشد.]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com