Dictiornary-Farsi | متمرکزبر شیئی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 32 (1 milliseconds)
English	Persian
object libido	متمرکزبر شیئی


Other Matches

direct objects	شیئی
articles	شیئی
article	شیئی
objects	شیئی
objecting	شیئی
objected	شیئی
object	شیئی
indirect objects	شیئی
object cathexis	نیروگذاری در شیئی
object choice	شیئی گزینی
object constancy	ثبات شیئی
object glass	عدسی شیئی
objective glass	عدسی شیئی
objective lens	عدسی شیئی
stimulus object	شیئی محرک
love object	شیئی محبوب
goal object	شیئی هدف
objective	عدسی شیئی
lost article	شیئی گمشده
found article	شیئی گمشده
objectives	عدسی شیئی
reification	شیئی انگاری مفهومها
flap	قسمت اویخته هر شیئی
flapped	قسمت اویخته هر شیئی
flaps	قسمت اویخته هر شیئی
pinpoint photograph	عکس تکی یا زوجی یک شیئی یا هدف
diffraction loading	منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
a white elephant	شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
nose piece	قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
bugged	اطاق یا شیئی که حاوی یک وسیله استراق سمع پنهانی باشد
plan range	در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است