English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
format متن یا دادهای که به یک قالب خاص چاپ گرفته شود
formats متن یا دادهای که به یک قالب خاص چاپ گرفته شود
Other Matches
final set حالتی که بتن بطور کامل گرفته و بقدرکافی سخت شده که بتوان قالب براری نمود
relational database management system پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
relational database پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
char نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
chars نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
charring نوع دادهای که دادهای راکه محتوی متغیری است که بیان کننده یک حرف به کد ASC II است نشان میدهد
basic type single tier formwork قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
import 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
importing 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
imported 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
plasticize قالب پذیر کردن از قالب در اوردن
patinated جرم گرفته کبره گرفته
blow up تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-up تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-ups تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
effluvium پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
data communication ارتباط دادهای
data link پیوند دادهای
data statement حکم دادهای
data termianl پایانه دادهای
dataphone تلفن دادهای
data link escape گریز اتصال دادهای
background فعالیت ارتباط دادهای
backgrounds فعالیت ارتباط دادهای
compression molding process فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
flushes پاک کردن هر دادهای در بافر
hierarchy ساختار دادهای سلسله مراتبی
flush پاک کردن هر دادهای در بافر
constants دادهای که مقدارش ثابت است
constant دادهای که مقدارش ثابت است
hierarchies ساختار دادهای سلسله مراتبی
integrity دادهای که آسیب ندیده است
flushing پاک کردن هر دادهای در بافر
synchronous data link control کنترل پیوند دادهای همگام
chop کنار گذاشتن دادهای که موردنیاز نمیباشد
chopped کنار گذاشتن دادهای که موردنیاز نمیباشد
scheduled circuits خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای
dynamic مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
dynamically مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
rescue dump دادهای که به طورخودکاردراثربروزخطای کامپیوتری ذخیره شود.
objected دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
datacom امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
direct objects دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
indirect objects دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
object دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
broadcasts پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود
objects دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
broadcast پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود
objecting دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
hierarchical communications system پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
comma فایل دادهای که در آن داده ها با کاما از هم جدا شده اند
EDAC سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
plex structure ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
commas فایل دادهای که در آن داده ها با کاما از هم جدا شده اند
blankest نوار یا دیسک مغناطیسی که دادهای روی آن ذخیره نشده است
link دادهای که در فایل یا برنامه کاربردی دیگری به آن مراجعه شده است
alphanumeric دادهای که بیان کننده حروف الفبا و اعداد عربی است
blank نوار یا دیسک مغناطیسی که دادهای روی آن ذخیره نشده است
ddp عمل بازیاب یا اطلاع از دادهای که در محلهای مختلف قرار دارند
delimits فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
cartesian structure ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
X series تقاضا برای ارتباط دادهای روی داده عمومی شبکه
delimited فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
delimiting فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
delimit فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
quantum بسته دادهای که نامش از سیگنال مقدار گذاری شده باشد
conceptual model شرح پایگاه داده ها یابرنامه به صورت دادهای وارد وموضوعات مربوط به آن
buffer فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است
density حجم دادهای که در فضایی از دیسک یا نوار قابل جمع آوری است
actual address تعداد متوسط بیت دادهای که در یک زمان مشخص ارسال شده اند
densities حجم دادهای که در فضایی از دیسک یا نوار قابل جمع آوری است
bandwidth اندازه دادهای که در طول یک کابل یا کانال یا رسانه دیگر قابل ارسال است
bar graphics دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
addressable ترمینالی که دادهای را می پذیرد که آدرس صحیح و شماره شناسایی در ابتدای پیام داشته باشد
head دادهای که نشان داده آدرس شروع لیست دادههای ذخیره شده در حافظه است
freeing پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
freed پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
frees پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
baud خصوصتی در مودم که دادهای که دریافت میکند نرخ سیگنال متفاوتی با داده ارسالی دارد
baud rate خصوصتی در مودم که دادهای که دریافت میکند نرخ سیگنال متفاوتی با داده ارسالی دارد
data integrety ثبات و کامل بودن دادهای که توسط یک سیستم کامپیوتری نگهداری میشود بی نقصی داده ها
bar codes دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar code دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
timeout 1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل
aliens دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
BIM نشانه مشخص کننده شروع رشته دادهای که روی دیسک درایو یا نوار ضبط شده است
alien دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
buffer فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
fogbound مه گرفته
thicker گرفته
accustomed خو گرفته
muzzy گرفته
sombrous گرفته
gruff گرفته
adopted گرفته
folded in mist مه گرفته
choky گرفته
chock full گرفته
thickest گرفته
thick گرفته
mistful مه گرفته
rancid بو گرفته
bunged up قی گرفته
addicted خو گرفته
hoarsest گرفته
hoarser گرفته
hoarse گرفته
clouded گرفته
muggy گرفته
pokey گرفته
comate مه گرفته
darksome گرفته
uptight گرفته
dulls گرفته
duller گرفته
fustier بو گرفته
dullest گرفته
low-spirited گرفته
low spirited گرفته
fusty بو گرفته
fustiest بو گرفته
heartsore دل گرفته
dulling گرفته
air less گرفته
brumous مه گرفته
dulled گرفته
dull گرفته
card روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
clipboards قسمتی از حافظه کامپیوتر که به منظور ذخیره دادهای که از یک فایل یا برنامه دیگرمنتقل میشود کنار می گذارند تخته رسم
cards روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
clipboard قسمتی از حافظه کامپیوتر که به منظور ذخیره دادهای که از یک فایل یا برنامه دیگرمنتقل میشود کنار می گذارند تخته رسم
eerie ترساننده گرفته
measly کرم گرفته
derivative گرفته شده
divorcees زن طلاق گرفته
divorcee زن طلاق گرفته
Are you kidding ? Are you being funny? شوخیت گرفته ؟
pokiest گرفته دلگیر
aeruginous زنگ گرفته
hoarsely بطور گرفته
rainy تر رگبار گرفته
leaded سرب گرفته
began دست گرفته
cerated موم گرفته
tristful گرفته محزون
reposing upon قرار گرفته بر
resolved that ...... تصمیم گرفته شد که
pokier گرفته دلگیر
airless گرفته یا دم کرده
derivatives گرفته شده
blear گرفته وتاریک
triste گرفته محزون
caught گرفته شده
blear eyes چشمان قی گرفته
on the panel جزوصورت گرفته
dullest کندشدن گرفته
to d. itself گرفته شدن
filmiest غبار گرفته
filmy غبار گرفته
smoky دود گرفته
rheumatic رماتیسم گرفته
dulls کندشدن گرفته
fond انس گرفته
fonder انس گرفته
fondest انس گرفته
dull کندشدن گرفته
addicts : خو گرفته معتاد
medalled مدال گرفته
filmier غبار گرفته
verminous شپش گرفته
wont خو گرفته عادت
dulled کندشدن گرفته
addict خو گرفته معتاد
duller کندشدن گرفته
patinous کبره گرفته
patinated زنگار گرفته
poky گرفته دلگیر
dulling کندشدن گرفته
i have a secure grasp of it انرا گرفته ام
drippy هوای گرفته
mity کزم گرفته
in mourning چرک گرفته
maggoty کرم گرفته
mistful میغ گرفته
solemn گرفته موقرانه
overrun دادهای که گیرنده گم کرده بود چون سنکرون بندد و یا با سرعت کمتری از ارسال کننده عمل ماکرو و بافر ندارد
overrunning دادهای که گیرنده گم کرده بود چون سنکرون بندد و یا با سرعت کمتری از ارسال کننده عمل ماکرو و بافر ندارد
overruns دادهای که گیرنده گم کرده بود چون سنکرون بندد و یا با سرعت کمتری از ارسال کننده عمل ماکرو و بافر ندارد
mucid بوزک زده بو گرفته
patinous زنگارگرفته جرم گرفته
underlying در زیر قرار گرفته
game شکار گرفته شده
in contemplation درنظر گرفته شده
followed by <adj.> دنباله گرفته شده با
AC گرفته شده است
my time is occupied وقتم گرفته است
skim milk شیرخامه گرفته ورقیق
nidicolous در اشیانه قرار گرفته
sultrily بطور دم گرفته یا گرم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com