Dictiornary-Farsi | متوسط روزانه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (2 milliseconds)

English	Persian
mean daily	متوسط روزانه


Search result with all words

average daily traffic [ADT]	متوسط ترافیک روزانه
Other Matches

day fighter	هواپیمای رهگیری روزانه جنگنده رهگیر مخصوص عملیات روزانه
daily <adj.> <adv.>	روزانه
every day <adv.>	روزانه
each day <adv.>	روزانه
day in, day out <adv.>	روزانه
everyday <adj.>	روزانه
by d.	روزانه
day-to-day <adj.>	روزانه
quotidian	روزانه
diurnally	روزانه
dailies	روزانه
every single day <adv.>	روزانه
diurnal	روزانه
workaday	روزانه
day by day	روزانه
per day	روزانه
perdiem	روزانه
on a daily basis <adv.>	روزانه
on a daily basis <adv.>	بطور روزانه
diurnal load	بار روزانه
day hospital	بیمارستان روزانه
morning orders	دستورات روزانه
purchase journal	دفترخرید روزانه
daily wage	مزد روزانه
daily storage	مخزن روزانه
daily round	کارهای روزانه
daily round	گردش روزانه
diurnal tide	کشند روزانه
morning orders	برنامه روزانه
journal	دفتروقایع روزانه
journal	گزارش روزانه
journals	دفتروقایع روزانه
order of the day	برنامه روزانه
habitude	عادت روزانه
journals	گزارش روزانه
victualling allowance	جیره روزانه
duily bread	نان روزانه
daily pay	دستمزد روزانه
day school	مدرسهی روزانه
day schools	مدرسهی روزانه
daily <adj.> <adv.>	بطور روزانه
day in, day out <adv.>	بطور روزانه
each day <adv.>	بطور روزانه
dailgy food allowance	جیره روزانه
every day <adv.>	بطور روزانه
way of life	فعالیتهای روزانه
workout	ورزش روزانه
workouts	ورزش روزانه
every single day <adv.>	بطور روزانه
log book	دفتر رخدادهای روزانه
semidiurnal tide	کشند نیم روزانه
utilization	کاربرد روزانه استفاده
journal book	دفتر گزارش روزانه
extern	کمک پزشک روزانه
log books	دفتر رخدادهای روزانه
breviary	کتاب نمازوادعیه روزانه
plan of the day	برنامه روزانه ناو
diary	دفتر یادداشت روزانه
rationed	مقدار جیره روزانه
diary	دفتر خاطرات روزانه
diaries	دفتر یادداشت روزانه
ration	مقدار جیره روزانه
logbook	گزارش روزانه سفرکشتی
rations	مقدار جیره روزانه
diaries	دفتر خاطرات روزانه
watch and ward	حق نگهبانی روزانه و شبانه
day of supply	روز امادتدارکات روزانه
dailgy food allowance	جیره غذایی روزانه
daily routine	عادت جاری روزانه
daily flood peak	بیشینه روزانه سیل
working day	ساعت کار روزانه
daily bread	نان یارزق روزانه
daily flood peak	حداکثر سیل روزانه
table d'hote	خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
muster book	دفتر ثبت وقایع روزانه
diarist	نویسندهء دفتر خاطرات روزانه
What is the charge per day?	کرایه روزانه چقدر است؟
log	شرح روزانه جدول لگاریتم
system log	گزارش روزانه عملیات سیستم
diarists	نویسندهء دفتر خاطرات روزانه
daybook	دفتر ثبت وقایع روزانه
logs	شرح روزانه جدول لگاریتم
daily progress report	گزارش روزانه پیشرفت کار
daylight traffic line	خط منع ایاب ذهاب روزانه
daily range of soil temperature	دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
termograph	دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
diaries	دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
diary	دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
cash register	ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
The shops will be open daily except Sundays / excluding Sundays / outside of Sundays [American E] .	مغازه ها به جز یکشنبه ها روزانه باز خواهند بود.
cash registers	ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
pocket money .	پول تو جیبی ( مقرری روزانه ؟ هفتگه یا غیره )
ephermeris	جدول نجومی دفتریادداشت روزانه حشره یکروزه
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]	آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
daymark	علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
mean sea level	ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
All of which doesn't really help us very much in our day-to-day lives.	تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.
logs	گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
log	گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
personal	امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
Schedule+	برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
life expectancy	سن متوسط
moderated	متوسط
moderating	متوسط
moderates	متوسط
moderate	متوسط
life expectancies	سن متوسط
mean	متوسط
averaged	متوسط
averaged	حد متوسط
medium gravle	شن متوسط
averages	متوسط
averages	حد متوسط
mesne	متوسط
averaging	متوسط
meaner	متوسط
meanest	متوسط
average	متوسط
average	حد متوسط
averaging	حد متوسط
intermedial	متوسط
intermediate	متوسط
tolerable	متوسط
modal	متوسط
average limit of ice	حد متوسط یخ
medium	متوسط
meant	متوسط
mediocre	متوسط
osculant	متوسط
mediums	متوسط
modals	متوسط
intermediate high voltage line	خط فشار متوسط
intermediately	بطور متوسط
mediterranean sea	بحر متوسط
secondarily	بطور متوسط
intermediate pressure	فشار متوسط
intermediate lampholder	سر پیچ متوسط
medium artillery	توپخانه متوسط
intermediate contrast	تغایر متوسط
average variable cost	هزینه متوسط
average voltage	ولتاژ متوسط
averagely	بطور متوسط
middlingly	بطور متوسط
medium cloud	ابرهای متوسط
mid range	برد متوسط
averagly	بطور متوسط
sort of	بمقدار متوسط
intermediate hurdle	مانع متوسط
medium carbon steel	فولادباکربن متوسط
subaverage	زیر حد متوسط
median income	درامد متوسط
median gray	خاکستری متوسط
mean chord	وتر متوسط
weighted average	متوسط وزنی
mean deviation	انحراف متوسط
medium scale	در مقیاس متوسط
medium voltage	ولتاژ متوسط
mean price	قیمت متوسط
monthly average	متوسط ماهیانه
moderate speed	سرعت متوسط
middle price	قیمت متوسط
mean income	درامد متوسط
mean life	عمر متوسط
m.f.	فرکانس متوسط
sort of	بمیزان متوسط
m.f.	بسامد متوسط
medially	بطورمیانه یا متوسط
mean depth	عمق متوسط
medial	میانه متوسط
mean velocity	سرعت متوسط
mean variation	تغییر متوسط
girder bridge	پل بیلی متوسط
mean value	مقدار متوسط
mean time	ساعت متوسط
mean time	زمان متوسط
on the a	بطور متوسط
mean stress	خستگی متوسط
medium frequency	بسامد متوسط
mean speed	سرعت متوسط
true power	توان متوسط
medium	متوسط معتدل
above average <adj.>	بالاتر از حد متوسط
above-average <adj.>	بالاتر از حد متوسط
over-average <adj.>	بالاتر از حد متوسط
above average <adj.>	بیشتر از حد متوسط
above-average <adj.>	بیشتر از حد متوسط
over-average <adj.>	بیشتر از حد متوسط
thins	تیم متوسط
thinnest	تیم متوسط
thinners	تیم متوسط
thin	تیم متوسط
medium wave	موج متوسط
duffer	بازیگر متوسط
duffers	بازیگر متوسط
mediocrity	اندازه متوسط
middle classes	طبقه متوسط
middle class	طبقه متوسط
par	میزان متوسط
halftones	رنگ متوسط
halftone	رنگ متوسط