Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
monthly average	متوسط ماهیانه
Other Matches
monthy	ماهیانه
monthly	ماهیانه
monthly allowance	ماهیانه
permensem	ماهیانه
monthly salary	مواجب ماهیانه
monthly allowance	مقر ری ماهیانه
pays	حقوق ماهیانه اجرت
school fee	ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
paying	حقوق ماهیانه اجرت
pay	حقوق ماهیانه اجرت
catamenia	عادت ماهیانه زنان
monthly statement	صورت وضعیت ماهیانه
class e allotment	کسورات اقساط ماهیانه
I have a steady monthly income.	درآمد ماهیانه ثابتی دارم
summary of monthly statement	خلاصه صورت وضعیت ماهیانه
mean sea level	ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
medium gravle	شن متوسط
modal	متوسط
modals	متوسط
averaging	حد متوسط
averages	متوسط
averages	حد متوسط
averaging	متوسط
mediocre	متوسط
life expectancies	سن متوسط
osculant	متوسط
life expectancy	سن متوسط
moderate	متوسط
moderated	متوسط
moderates	متوسط
mediums	متوسط
tolerable	متوسط
intermediate	متوسط
meant	متوسط
mesne	متوسط
average limit of ice	حد متوسط یخ
medium	متوسط
moderating	متوسط
meanest	متوسط
meaner	متوسط
intermedial	متوسط
average	متوسط
average	حد متوسط
mean	متوسط
averaged	متوسط
averaged	حد متوسط
average life	عمر متوسط
intermediate pressure	فشار متوسط
average latency	تاخیر متوسط
mean income	درامد متوسط
average latency	رکود متوسط
average input	نهاده متوسط
mean price	قیمت متوسط
mean life	عمر متوسط
intermediately	بطور متوسط
mean daily	متوسط روزانه
mean depth	عمق متوسط
m.f.	بسامد متوسط
mean deviation	انحراف متوسط
average cost	هزینه متوسط
average depth	عمق متوسط
mean chord	وتر متوسط
average flow	جریان متوسط
average expense	هزینه متوسط
on the a	بطور متوسط
average deviation	انحراف متوسط
m.f.	فرکانس متوسط
average efficiency	بازده متوسط
average discharge	بده متوسط
average conditions	شرایط متوسط
intermediate lampholder	سر پیچ متوسط
median gray	خاکستری متوسط
mean value	مقدار متوسط
average value	مقدار متوسط
mean time	ساعت متوسط
average total cost	هزینه متوسط کل
medium carbon steel	فولادباکربن متوسط
medium cloud	ابرهای متوسط
mean time	زمان متوسط
medium frequency	بسامد متوسط
mean variation	تغییر متوسط
medium artillery	توپخانه متوسط
median income	درامد متوسط
medially	بطورمیانه یا متوسط
medial	میانه متوسط
mean velocity	سرعت متوسط
mediterranean sea	بحر متوسط
averagly	بطور متوسط
middlingly	بطور متوسط
averagely	بطور متوسط
average voltage	ولتاژ متوسط
average speed	سرعت متوسط
mid range	برد متوسط
average productivity	بازدهی متوسط
average product	تولید متوسط
average product	محصول متوسط
average variable cost	هزینه متوسط
average price	قیمت متوسط
average payment	پرداخت متوسط
average output	محصول متوسط
middle price	قیمت متوسط
intermediate hurdle	مانع متوسط
intermediate high voltage line	خط فشار متوسط
average revenue	درامد متوسط
average yield	بازده متوسط
average return	بازده متوسط
medium scale	در مقیاس متوسط
mean stress	خستگی متوسط
mean speed	سرعت متوسط
girder bridge	پل بیلی متوسط
medium voltage	ولتاژ متوسط
intermediate contrast	تغایر متوسط
moderate speed	سرعت متوسط
thinnest	تیم متوسط
above average <adj.>	بالاتر از حد متوسط
averages	میانه متوسط
above-average <adj.>	بالاتر از حد متوسط
over-average <adj.>	بالاتر از حد متوسط
averaged	مقدار متوسط
above average <adj.>	بیشتر از حد متوسط
above-average <adj.>	بیشتر از حد متوسط
averaged	میانه متوسط
averages	مقدار متوسط
thinners	تیم متوسط
thinned	تیم متوسط
thin	تیم متوسط
averaging	مقدار متوسط
averaging	میانه متوسط
over-average <adj.>	بیشتر از حد متوسط
meanest	میانه متوسط
above average <adj.>	بیش از حد متوسط
average	مقدار متوسط
above-average <adj.>	بیش از حد متوسط
over-average <adj.>	بیش از حد متوسط
meaner	میانه متوسط
average	میانه متوسط
mean	میانه متوسط
secondarily	بطور متوسط
mediums	مقدار متوسط
mediums	متوسط معتدل
a modest income	درآمدی متوسط
medium	مقدار متوسط
medium	متوسط معتدل
mediocrity	اندازه متوسط
middle classes	طبقه متوسط
normal	میانه متوسط
a medium sized car	یک اتومبیل متوسط
sort of	بمقدار متوسط
sort of	بمیزان متوسط
life expectancy	عمر متوسط
life expectancies	عمر متوسط
midway	متوسط میانجی
true power	توان متوسط
weighted average	متوسط وزنی
every Tom, Dick and Harry <idiom>	طبقه متوسط
duffers	بازیگر متوسط
duffer	بازیگر متوسط
medium wave	موج متوسط
halftone	رنگ متوسط
halftones	رنگ متوسط
par	میزان متوسط
subaverage	زیر حد متوسط
middle class	طبقه متوسط
thins	تیم متوسط
mean solar day	روز متوسط شمسی
mean horizontal candlepower	شمع افقی متوسط
mean high water neaps	متوسط ارتفاع اب دریا
mean freepath	مسیر ازاد متوسط
mean free path	مسافت ازاد متوسط
mean error method	روش خطای متوسط
mean effective pressure	فشار موثر متوسط
medium range	با شعاع عمل متوسط
middle sized	دارای اندازه متوسط
medium energy particle	ذره با انرژی متوسط
medium scale	نقشه مقیاس متوسط
bourgeois <adj.>	عضوطبقه متوسط جامعه
median lethal dose	دوز متوسط کشنده
average daily traffic [ADT]	متوسط ترافیک روزانه
mean solar time	زمان متوسط شمسی
mean solar day	روز متوسط خورشیدی
mean sea level	سطح متوسط دریا
mean spherical candlepower	شمع کروی متوسط
middle level management	مدیریت سطح متوسط
man in the street <idiom>	مردم عادی یا متوسط
working point	نقطه فشار متوسط
middle-class person	عضو طبقه متوسط
fair	نسبتا خوب متوسط
average net return	بازده خالص متوسط
average productivity	بهره دهی متوسط
average purchase rate	نرخ متوسط خرید
average kinetic energy	انرژی متوسط جنبشی
average reaction rate	مقدار متوسط واکنش
average reaction rate	سرعت متوسط واکنش
average revenue product	درامد متوسط محصول
averaging	متوسط خسارت در بیمه
average speed	سرعت متوسط حرکت
mean aerodynamic chord	وتر ایرودینامیکی متوسط
averages	متوسط خسارت در بیمه
average tax rate	نزخ متوسط مالیات
average variable cost	هزینه متوسط متغیر

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com