Dictiornary-Farsi | متکی بنفس | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 56 (5 milliseconds)

English	Persian
self reliant	متکی بنفس


Other Matches

self depedence	اتکاء بنفس اعتماد بنفس
self sustaining	متکی به خود متکی به نیروی خود
autosuggestion	القاء بنفس
autosuggestion	تلقین بنفس
self esteem	احترام بنفس
self concern	علاقه بنفس
self reliance	اعتماد بنفس
self help	کمک بنفس
self-help	کمک بنفس
aplomb	اعتماد بنفس
self doubt	عدم اعتماد بنفس
self-assured	مطمئن بنفس خود
self assured	مطمئن بنفس خود
self doubt	عدم ایمان بنفس
self reliance	اتکاء بنفس خود
self sustained	تحمیل شده بنفس
self knowing	واثق بنفس خود
self confidence	اعتماد بنفس غرور بیجا
self abuse	استمناء با دست توهین بنفس
self charging	تحمیل شونده بنفس خود خودکار
diffident	دارای عدم اتکاء بنفس محجوب
reposeful	متکی
relier	متکی
hanger on	متکی بر
pending	متکی
anaclitic	متکی به
reliant	متکی
to throw oneself on	متکی شدن بر
leaned	متکی شدن
memory dependent	متکی به حافظه
rest	متکی بودن به
rests	متکی بودن به
self dependent	متکی بخود
substantive	متکی بخود
leans	متکی شدن
lean	متکی شدن
interdepend	بیکدیگر متکی بودن
document	متکی به مدرک کردن
documented	متکی به مدرک کردن
self supporting country	کشور متکی به خود
our	متکی یا مربوط بما
to stand on one's own legs	متکی بخود بودن
documenting	متکی به مدرک کردن
interdependent	متکی یاموکول بیکدیگر
hangs	متکی شدن بر طرزاویختن
hang	متکی شدن بر طرزاویختن
funiculars	متکی برکشش طناب یا کابل
funicular	متکی برکشش طناب یا کابل
he had no evidence to go upon	مدرکی نداشت که بدان متکی شود
communization	متکی برحقوق مشترک اشتراکی کردن
low-tech	وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری
new marxism	مکتب اختراعی "ژرژ سورل " که عمدتا" بر تحریک افکارزحمتکشان به انقلاب متکی است
self organization	سروسامان دهی بنفس خود تنظیم وتنسیق خود
redundancy check	تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند
enclitic	متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد