English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
You are asking for it. You are sticking your neck out. مثل اینکه تنت می خارد
Other Matches
theory of epigensis فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
provided he goes at once بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
in spite of the face that اینکه
in order to ... تا [اینکه ]
save that جز اینکه
or یا اینکه
howbeit با اینکه
unless جز اینکه
so as to تا [اینکه ]
up to/till/until <idiom> تا اینکه
in order that تا اینکه
the fact that اینکه
on the supposition that بتصور اینکه
on the supposition that بخیال اینکه
insomuch نظر به اینکه
providing مشروط بر اینکه
in order that برای اینکه
for برای اینکه
instead بجای اینکه
inorder to برای اینکه
in view of the fact that نظر به اینکه
save that الا اینکه
In view of the fact that … whereas … نظر به اینکه
whenas بعلت اینکه
to the end that برای اینکه
to sum up خلاصه اینکه
than تا اینکه بجز
the reason why علت اینکه
the reason why دلیل اینکه
that's that اینکه از این
in view of <idiom> به خاطر اینکه
so that برای اینکه
pray consider my case تمنی اینکه
owing to the fact that به واسطه اینکه
to the end that تا اینکه بقصداینکه
whereas نظر به اینکه
owing to the fact that نظر به اینکه
Despite the fact that… با وجود اینکه
hent ربودن تا اینکه
because برای اینکه
as if مثل اینکه
even though ولو اینکه
in order to ... برای [اینکه]
so as to برای [اینکه]
whilst ضمن اینکه
instantly به محض اینکه
ere قبل از اینکه
notwithstanding باوجود اینکه
wherein دراثنای اینکه
as thought مثل اینکه
as though مثل اینکه
as soon as بمحض اینکه
forasmuch as نظر به اینکه
as respects با توجه به اینکه اما
there is nothing for it but to چارهای ندارد جز اینکه
in one word خلاصه اینکه مختصرا
in a word خلاصه اینکه مختصرا
as regards با توجه به اینکه اما
Not to mention the fact that … حالا بگذریم از اینکه...
i maintain قائل هستم به اینکه ...
in order that he may go برای اینکه برود
in order that i may go برای اینکه بروم
as respects ... درباره ... [با توجه به اینکه... ]
inorder to به خاطر اینکه برای
in one world خلاصه اینکه مختصرا
though گرچه هرچند با اینکه
not to mention ... <idiom> به اضافه اینکه ... است
not to say ... <idiom> به اضافه اینکه ... است
what with <idiom> برای اینکه ،درنتیجه
to be on the safe side برای اینکه احتمال اشتباه
Supposing that is the case . بفرض اینکه اینطور باشد
inadvisably بدون اینکه صلاح باشد
iimmediately he saw me بمحض اینکه مرا دید
in orders that it may beeasier برای اینکه اسان تر شود
that is no new اینکه خبر تازهای نبود
adside from صرفنظر از اینکه گذشته از این
much as I'd like to <idiom> با اینکه اینقدر دوست دارم
instead of doing بجای اینکه انجام بدهند
whereas بادر نظر گرفتن اینکه
instead of working بجای اینکه او کار بکند
the instant i saw him بمحض اینکه اورا دیدم
irrelevantly بدون اینکه وابستگی داشته باشد
authentication اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
off the point بدون اینکه وابستگی داشته باشد
it is not true that he is dead اینکه میگویند مرده است حق ندارد
Depending on how late we arrive ... بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
benifit of elergy امتیازروحانیون برای اینکه شرعامحاکمه شوند
we eat that we may live میخوریم برای اینکه زنده باشیم
approve تصور اینکه چیزی خوب است
approves تصور اینکه چیزی خوب است
approving تصور اینکه چیزی خوب است
It seems I am not welcome (wanted) here. مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
incomparably بدون اینکه نظر داشته باشد
He is very primitive and uncuth . مثل اینکه از پشت کوه آمده
combatable قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
Unless the contray is proved . مگر اینکه خلافش ثابت شود
You seem to expect something for good measure ! مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
euphonically برای اینکه بگوش خوش ایندباشد
hylotheism اعتقاد به اینکه خدا و ماده یکی هستند
It's good to see you again. خیلی خوشحالم از اینکه شما را دوباره میبینم.
There is still time before I go. هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
dut of court ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
unless otherwise prescibed [by the doctor] مگر اینکه [پزشک] نسخه دیگری نوشته
i sort of feel sick مثل اینکه حالم دارد بهم میخورد
at the owner's risk با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
it was beneath my notice شایسته اینکه اعتنایی بان کنم نبود
quality بررسی اینکه کیفیت یک محصول خوب است
I am glad to see you up and about. خوشحالم از اینکه شما را سر پا وسر حال می بینم
After his discharge from the army, he came to Tehran . پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
our offer to render a service حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
forbid بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
forbids بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
qualities بررسی اینکه کیفیت یک محصول خوب است
take a stand on something <idiom> فهمیدن اینکه کسی بر علیه چیزی است
Unless otherwise stated . مگر اینکه خلاف ( عکس ) آن اظهار گردد
germtheory فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
failures شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
without lifting a finger بدون اینکه به چیزی دستی بزند [اصطلاح روزمره]
humoralism اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
without lifting a finger بدون اینکه اصلا کاری بکند [اصطلاح روزمره]
bridge تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
second-guess someone <idiom> حدس اینکه یکی دیگه چه کاری انجام میداد
adoptionism اعتقادبه اینکه عیسی فرزندخوانده خدا است نه پسرحقیقی او
. Why,what was the harm? چرا اینکه دیگر ایرادی نداشت؟ ( بعنوان اعتراض )
polarities تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن
polarity تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن
Looks likes he is asking for trouble . looks like he is sticking his neck out . مثل اینکه سرش به گردنش ( تنش ) زیادی می کند
checks بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
checked بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
check بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
bridged تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
opened به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
To see her [The sight of her] gives me a pang in my heart. وقتی که او [زن] را میبینم مانند اینکه نیش به قلبم می زنند.
open به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
mutual terms شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
mercerize موادشیمیایی زدن به پارچههای نخی برای اینکه حریرنماشوند
opens به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
You wI'll fail unless you work harder . موفق نخواهی شد مگه اینکه تلاش بیشتری بکنی
except as otherwise provided مگر اینکه به طور دیگر قید شده باشد
think little of <idiom> تصور اینکه چیزی یا کسی مهم یا باارزش است
wait up for <idiom> به رختخواب نرفتن تا اینکه کسی برسد یا اتفاقی بیافتد
learn to walk before yaou run. <proverb> قبل از اینکه بدوى راه رفتن را یاد بگیر.
failure شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
bridges تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
verifying بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
verify بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
a penny for your thoughts <idiom> [طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
Without wishing to belittle [disparage] [denigrate] the importance of this issue, I would like to ... بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
interior label بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
gibus کلاه نرمی که دراپرابرسرمیگذارندبرای اینکه هرچه بران مشت بزنند
powers بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
high time <idiom> زمان قبل از اینکه کاری بیش ازآن انجام شده
to garble the coinage مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
to paynize wood چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
Funstionalism [عقیده بر اینکه شکل و ساختمان باید منطبق نیاز باشد.]
interpleader محاکمهای که بموجب ان دوکس ناگزیر میشونداز اینکه ....خاتمه دهند
verifies بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
verified بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
power بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powered بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powering بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
zeros نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
zero نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
checks بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
checked بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
check بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
balance برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
zeroes نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
chopped ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
dirty bit برای بیان اینکه در حافط ه اصلی بار شده اند
loop حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
balances برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
looped حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
chop ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
loops حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
sequence بررسی اینکه داده ذخیره شده به صورت مناسب قرار دارد
assignments بررسی اینکه آیا یک مقدار با توجه به نوعش درست است یا خیر
analysis بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
intuitionism عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
intuitionalism عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
cancelling کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
dragrope طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
assignment بررسی اینکه آیا یک مقدار با توجه به نوعش درست است یا خیر
material theory of heat پندار مادیت نسبت بگرما تصور اینکه گرما ماده است
sequences بررسی اینکه داده ذخیره شده به صورت مناسب قرار دارد
supervise بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
to prove an a اثبات اینکه شخص هنگام وقوع جرم دران محل نبوده
supervised بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
supervises بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
supervising بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
cut down to size <idiom> ثابت کردن اینکه کسی اونقدرکه فکر میکند خوب نیست
cancels کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
synchronising اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
parity برای خطاها و اینکه داده دودویی ارسالی آسیب ندیده است
I appreciate your concern, but I'm fine. خیلی سپاسگذارم از اینکه دلواپس هستی اما من حالم خوب است.
to take action to prevent [stop] such practices اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
boxes وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
box وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
polarities بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است .
How about going out together? نظرت از اینکه ما با هم برویم بیرون چه است؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com