Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
statue of liberty
مجسمه ازادی
Other Matches
statuesque
شبیه مجسمه سبک مجسمه
emancipation proclamation
اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
sculptor work
مجسمه
images
مجسمه
image
مجسمه
image
مجسمه
statues
مجسمه
statue
مجسمه
statuary
مجسمه سای
image
مجسمه شکل
imagery
شکل و مجسمه
images
مجسمه شکل
sculpturesque
شبیه مجسمه
antique statue
مجسمه عتیقه
statuettes
مجسمه کوچک
sculptures
مجسمه سازی
statuette
مجسمه کوچک
footpath
پایه مجسمه
entablement
سکوی مجسمه
plaster of Paris
گچ مجسمه سازی
footpaths
پایه مجسمه
mannequin
مجسمه چوبی
mannequins
مجسمه چوبی
acropodium
پایهء مجسمه
sphinxes
مجسمه ابوالهول
sphinx
مجسمه ابوالهول
sculpture
مجسمه سازی
figurine
مجسمه سفالین رنگی
entablement
صفحه زیر مجسمه
sculptress
مجسمه ساز حجار
figurines
مجسمه سفالین رنگی
bust
مجسمه نیم تنه
plinths
ازاره پایه مجسمه
busted
مجسمه نیم تنه
busting
مجسمه نیم تنه
idol
خدای دروغی مجسمه
taille
شکل وساخت مجسمه
socle
پایه ستون یا مجسمه
muscling
در پیکرنگاری و مجسمه سازی
waxworks
مجسمه سازی ازموم
sculptors
مجسمه ساز حجار
sculptor
مجسمه ساز حجار
busts
مجسمه نیم تنه
plastic
پلاستیک مجسمه سازی
figurin
مجسمه سفالین رنگی
foliate mask
صورت مجسمه انسان
plinth
ازاره پایه مجسمه
caryatid
ستونی که مجسمه زن باشد
insculp
مجسمه سازی کردن
waxwork
مجسمه سازی ازموم
banderole
[نوار تزئینی مجسمه]
banderol
[نوار تزئینی مجسمه]
pedestal
پایه مجسمه شالوده
pedestals
پایه مجسمه شالوده
busting
مجسمه نیم تنه بالاتنه
statuesque
خوش هیکل مجسمه وار
statuary
مجسمه ساز هیکل تراشی
pedestal
پایه ستون یا مجسمه یا چراغ
bust
مجسمه نیم تنه بالاتنه
busted
مجسمه نیم تنه بالاتنه
busts
مجسمه نیم تنه بالاتنه
telamon
ستونی که مجسمه مرد باشد
sculpturesque
ساخته شده بشکل مجسمه
pedestals
پایه ستون یا مجسمه یا چراغ
Make sure the statuette doesnt topple over .
هوای مجسمه را داشته باش که نیافتد
caster for pedestal
چرخ پایه
[میز یا مجسمه یا چراغ]
paris doll
مجسمه برای ازمایش جامه زنانه
the statue was well niched
مجسمه خوب در دیوارجا داده شده بود
acroter
انتهای پایهء مجسمه کنگرههای زینتی عمارات
cynocephalus
[مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
acrolithus
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
corpe
[برآمدگی در مجسمه سازی سبک گوتیک به شکل برگ]
acrolith
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
corp
[برآمدگی در مجسمه سازی سبک گوتیک به شکل برگ]
Liberty
[مجسمه زن نماد آزادی که توسط هنرمندان فرانسوی ساخته شد.]
figure head
مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند
[رئیس پوشالی]
looseness
ازادی
liberal
ازادی
emancipation
ازادی
manumission
ازادی
liberals
ازادی
freeness
ازادی
large n
ازادی
insubjection
ازادی
indpendence
ازادی
liberticide
ازادی کش
liberation
ازادی
openness
ازادی
freedoms
ازادی
independence
ازادی
options
ازادی
option
ازادی
releases
ازادی
released
ازادی
release
ازادی
freedom
ازادی
liberties
ازادی
enfranchisement
ازادی
immunity
ازادی
liberty
ازادی
market freedom
ازادی بازار
elbow room
ازادی عمل
probational
ازادی بقیدالتزام
freedom of belief
ازادی عقیده
edict of emancipation
منشور ازادی
market freedom
ازادی تجاری
economic freedom
ازادی اقتصادی
emancipatory
ازادی بخش
degrees of freedom
درجات ازادی
medal of freedom
مدال ازادی
freedom of choice
ازادی انتخاب
freedom of enterprise
ازادی تجارت
manumission
ازادی برده
the champion of liberty
مدافع ازادی
liberty party
حزب ازادی
liberty of the press
ازادی مطبوعات
manumit
ازادی بخشیدن
freedom to choose
ازادی در انتخاب
freedom of the press
ازادی نگارش
freedom of the press
ازادی مطبوعات
freedom of seas
ازادی دریاها
freedom of experssion
ازادی بیان
freedom of trade
ازادی تجارت
liberally
ازادی خواهانه
probation
ازادی بقیدالتزام
paroling
ازادی مشروط
probation
ازادی مشروط
paroles
ازادی مشروط
paroled
ازادی مشروط
toleration
ازادی ازادگی
parole
ازادی مشروط
free enterprise
ازادی اقتصادی
liberators
ازادی بخش
liberator
ازادی بخش
freehand
ازادی در تصمیم
civil liberty
ازادی مدنی
civil liberties
ازادی مدنی
freehand
ازادی عمل
free will
ازادی اراده
advantages accruning from
ازادی مطبوعات
habeas corpus
حکم ازادی
conditional discharge
ازادی مشروط
elbowroom
ازادی عمل
degree of freedom
درجه ازادی
relief
فراغت ازادی
catholicity
ازادی فکر
laissez-faire
ازادی تجارت
franchise
ازادی حق انتخاب امتیاز
libertarianism
طرفداری از ازادی فردی
latitudes
ازادی عمل وسعت
liberty of conscience
ازادی عقیده یا فکر
latitude
ازادی عمل وسعت
libertarian
طرفدار ازادی اراده
libertarians
طرفدار ازادی اراده
overindulgence
ازادی بیش از حد دادن
nurse of liberty
پرورشگاه یا مهد ازادی
liberalism
اصول ازادی خواهی
the champion of liberty
سنگ بسینه زن ازادی
franchises
ازادی حق انتخاب امتیاز
probationary period
دوره ازادی مشروط
liberal school
مکتب ازادی اقتصادی
laissez-faire
ازادی صادرات وواردات
freedom of entry and exit
ازادی ورود و خروج
laissez-faire
ازادی کسب و کار
liberal
ازادی خواه زیاد
liberals
ازادی خواه زیاد
free movement of capital
ازادی جابجایی سرمایه
declaration of indulgence
اعلام ازادی دینی
free thinking
ازادی از قیود مذهب
free thought
ازادی فکر لامذهب
laissez faire
ازادی مطلق اقتصادی
freewheel
با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled
با ازادی حرکت وجنبش کردن
disestablished
کلیسا را از ازادی محروم کردن
freewheels
با ازادی حرکت وجنبش کردن
disestablish
کلیسا را از ازادی محروم کردن
the liberal party
حزب یا دسته ازادی خواه
Soc
ازادی دراخذ تصمیم قضایی
jubilees
روز ازادی سال ویژه
jubilee
روز ازادی سال ویژه
nationalists
ازادی خواه واستقلال طلب
nationalist
ازادی خواه واستقلال طلب
ransoms
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
ransom
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
nationalist
ملی گرا ازادی طلب
scope
میدان دید ازادی عمل
disestablishes
کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablishing
کلیسا را از ازادی محروم کردن
edict of emancipation
ازادی بی قید و شرط اعطا شد
nationalists
ملی گرا ازادی طلب
four freedoms
ازادی در نطق و بیان عقیده
illiberal
متعصب مخالف اصول ازادی
His sculptures blend into nature as if they belonged there.
مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
manchester school
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
gold palm
نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
individualism
اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
liberalism
اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
piscary
ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
paroling
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
parole
ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com