Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
English
Persian
insculp
مجسمه سازی کردن
Other Matches
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
sculpture
مجسمه سازی
plaster of Paris
گچ مجسمه سازی
sculptures
مجسمه سازی
plastic
پلاستیک مجسمه سازی
muscling
در پیکرنگاری و مجسمه سازی
waxwork
مجسمه سازی ازموم
waxworks
مجسمه سازی ازموم
corp
[برآمدگی در مجسمه سازی سبک گوتیک به شکل برگ]
corpe
[برآمدگی در مجسمه سازی سبک گوتیک به شکل برگ]
statuesque
شبیه مجسمه سبک مجسمه
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
statue
مجسمه
image
مجسمه
images
مجسمه
sculptor work
مجسمه
image
مجسمه
statues
مجسمه
statuary
مجسمه سای
image
مجسمه شکل
entablement
سکوی مجسمه
statue of liberty
مجسمه ازادی
imagery
شکل و مجسمه
mannequin
مجسمه چوبی
footpaths
پایه مجسمه
statuette
مجسمه کوچک
statuettes
مجسمه کوچک
mannequins
مجسمه چوبی
sphinx
مجسمه ابوالهول
footpath
پایه مجسمه
antique statue
مجسمه عتیقه
images
مجسمه شکل
sphinxes
مجسمه ابوالهول
acropodium
پایهء مجسمه
sculpturesque
شبیه مجسمه
foliate mask
صورت مجسمه انسان
busted
مجسمه نیم تنه
figurine
مجسمه سفالین رنگی
pedestals
پایه مجسمه شالوده
socle
پایه ستون یا مجسمه
entablement
صفحه زیر مجسمه
pedestal
پایه مجسمه شالوده
busts
مجسمه نیم تنه
bust
مجسمه نیم تنه
plinths
ازاره پایه مجسمه
plinth
ازاره پایه مجسمه
figurines
مجسمه سفالین رنگی
busting
مجسمه نیم تنه
idol
خدای دروغی مجسمه
sculptress
مجسمه ساز حجار
sculptor
مجسمه ساز حجار
caryatid
ستونی که مجسمه زن باشد
taille
شکل وساخت مجسمه
banderol
[نوار تزئینی مجسمه]
sculptors
مجسمه ساز حجار
banderole
[نوار تزئینی مجسمه]
figurin
مجسمه سفالین رنگی
calk
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
pedestal
پایه ستون یا مجسمه یا چراغ
busts
مجسمه نیم تنه بالاتنه
pedestals
پایه ستون یا مجسمه یا چراغ
bust
مجسمه نیم تنه بالاتنه
busted
مجسمه نیم تنه بالاتنه
telamon
ستونی که مجسمه مرد باشد
statuesque
خوش هیکل مجسمه وار
statuary
مجسمه ساز هیکل تراشی
busting
مجسمه نیم تنه بالاتنه
sculpturesque
ساخته شده بشکل مجسمه
caster for pedestal
چرخ پایه
[میز یا مجسمه یا چراغ]
Make sure the statuette doesnt topple over .
هوای مجسمه را داشته باش که نیافتد
paris doll
مجسمه برای ازمایش جامه زنانه
acroter
انتهای پایهء مجسمه کنگرههای زینتی عمارات
the statue was well niched
مجسمه خوب در دیوارجا داده شده بود
cynocephalus
[مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
junk
پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
figure head
مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند
[رئیس پوشالی]
Liberty
[مجسمه زن نماد آزادی که توسط هنرمندان فرانسوی ساخته شد.]
acrolithus
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
acrolith
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
simulates
شبیه سازی کردن تشبیه کردن
simulating
شبیه سازی کردن تشبیه کردن
simulate
شبیه سازی کردن تشبیه کردن
floored
کف سازی کردن
floors
کف سازی کردن
floor
کف سازی کردن
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
copies
بدل سازی کردن
copied
بدل سازی کردن
copying
بدل سازی کردن
copy
بدل سازی کردن
simulating
وانمود سازی کردن
jerry build
بنا سازی کردن
calker
زیرپوش سازی کردن
simulate
وانمود سازی کردن
simulates
وانمود سازی کردن
His sculptures blend into nature as if they belonged there.
مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
To forge a document (documents).
سند ومدرک سازی کردن
compaction
فشرده سازی متراکم کردن
imagery
شبیه سازی عکاسی کردن
subvert
درون واژگون سازی کردن
bastardization
بدل سازی حرامزاده کردن
subverted
درون واژگون سازی کردن
subverts
درون واژگون سازی کردن
subverting
درون واژگون سازی کردن
simulating
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulate
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
photoengrave
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
simulates
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration
خنثی سازی محروم سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
clearance
پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
deletes
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
deleting
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
deleted
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
delete
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
compacted
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compact
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacts
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacting
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
media
کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
pave
[صاف کردن و یکنواخت سازی لبه یا انتهای فرش با قیچی]
nonerasable storage
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
storage
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
maintenance
فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
sweep
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
criosphinx
ابوالهول
[مجسمه ابوالهول در مصر باستان]
desert
[طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
abbazzo
مدل ساختمان مدل مجسمه
addresses
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
address
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addressed
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
To cook the books.
حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
documented
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
refreshed
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
document
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
refresh
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
documenting
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
doubled up
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
conditioning
شرطی کردن شرطی سازی
density
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
half length
تصویر نیم تنه مجسمه نیم تنه
list
1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
pavement
کف سازی
pavements
کف سازی
compaction
تو پر سازی
individualized
تک سازی
individualised
تک سازی
retortion
خم سازی
individualizing
تک سازی
individualizes
تک سازی
retortion
کج سازی
individualization
تک سازی
local anasthesia
سر سازی
individualize
تک سازی
individuation
تک سازی
flooring
کف سازی
bridgework
پل سازی
individualises
تک سازی
bridge building
پل سازی
deflexion
خم سازی
flection
خم سازی
truncation
بی سر سازی
padding
له سازی
individualising
تک سازی
repk lection
پر سازی
stylization
مد سازی
idolization
بت سازی
suppression
موقوف سازی
paralysation
فلج سازی
modelled
مدل سازی
deconditioning
ناشرطی سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com