Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
land tag
مجلس قانون گذاری پروس لاندتاک
Other Matches
house of assembly
مجلس درجه دوم قانون گذاری
congressmen
عضو کنگره یا مجلس قانون گذاری امریکا
congressman
عضو کنگره یا مجلس قانون گذاری امریکا
an act of parliament
قانون مجلس
legislation
مجلس مقننه قانون لازم الاجرا
nomographer
قانون گذاری
nomography
فن قانون گذاری
legislation
قانون گذاری
assembly
هیئت قانون گذاری
copyright
عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
copyrights
عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
decemvir
عضو دسته ده تنی که اختیارحکومت و قانون گذاری بایشان داده شده بود
prussia
پروس
prussian
اهل پروس
prussian blue
ابی پروس
aldermen
نام قضات نام مستخدمین شهرداری عضوهیئت قانون گذاری یک شهر
alderman
نام قضات نام مستخدمین شهرداری عضوهیئت قانون گذاری یک شهر
lobby
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbied
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbies
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
religiosity
مجلس عبادت مجلس مذهبی
forced sale
فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
code
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
the law is not retroactive
قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
declaratory statute
قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure
قانون اصول محاکمات قانون شکلی
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
say's law
قانون سی . براساس این قانون
penal statute
قانون جزایی قانون مجازات
canon
قانون کلی قانون شرع
canons
قانون کلی قانون شرع
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
marginal productivity law
قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
ems dispatch
تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
implied trust
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
the law does not apply to him
او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
fuze
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
convocation
مجلس
legislatures
مجلس
houses
مجلس
legislature
مجلس
convocations
مجلس
comitia
مجلس
assembly
مجلس
mandating
مجلس
mandate
مجلس
to hold a meeting
مجلس
sessions
مجلس
parliament
مجلس
parliaments
مجلس
mandated
مجلس
house
مجلس
housed
مجلس
session
مجلس
mandates
مجلس
constituent assembly
مجلس موسسان
House of Representatives
مجلس نمایندگان
speaker of parliament
رئیس مجلس
the fifteenth parliament
مجلس پانزدهم
obit
مجلس ترحیم
commemorated
مجلس یاداوری
option of meeting place
خیار مجلس
assemblymen
عضو مجلس
Member of Parliament
نماینده مجلس
responsions
مجلس منافره
proceedings of the parliament
مذاکرات مجلس
House of Commons
مجلس عوام
commemorating
مجلس یاداوری
commemorates
مجلس یاداوری
commemorate
مجلس یاداوری
House of Commons
مجلس مبعوثان
songfest
مجلس اواز
scenography
مجلس سازی
prorogation of parliament
تعطیل مجلس
processionize
صورت مجلس
proces verbal
صورت مجلس
congresses
انجمن مجلس
congress
انجمن مجلس
House of Representatives
مجلس مبعوثان
Member of Parliament
وکیل مجلس
orgies
مجلس عیش
assemblyman
عضو مجلس
Senate
مجلس سنا
wassail
مجلس میخواری
ecclesia
مجلس سیاسی
european essembly
مجلس اروپا
federal council
مجلس متحده
the parliament is sitting
مجلس منعقداست
House of Lords
مجلس اعیان
consultative assembly
مجلس شورا
consmtituent assembly
مجلس موسسان
chamber of deputies
مجلس نمایندگان
statehouses
مجلس ایالتی
statehouse
مجلس ایالتی
to open parliament
مجلس را گشودن
Upper House
مجلس لردها
Upper House
مجلس سنا
Upper Houses
مجلس لردها
Upper Houses
مجلس سنا
formal dance
مجلس رقص
ball
مجلس رقص
levee
مجلس پذیرایی
parliamentary
هواخواه مجلس
commemoration
مجلس تذکر
membership of the parliament
وکالت مجلس
commemorations
مجلس تذکر
Members of Parliament
وکیل مجلس
national assembly
مجلس ملی
Members of Parliament
نماینده مجلس
council
شورا مجلس
councils
شورا مجلس
general assembly
مجلس عوام
candidates
کاندیدای مجلس
candidate
کاندیدای مجلس
Eucharists
مجلس سپاسگزاری
Eucharist
مجلس سپاسگزاری
legislative assembly
مجلس قانونگذاری
house of assembly
مجلس ایالتی
funeral
مجلس ترحیم وتذکر
funerals
مجلس ترحیم وتذکر
to open parliament
مجلس راافتتاح کردن
cross bench
نیمکت بیطرفان در مجلس
speakership
مقام ریاست مجلس
the house went into secret session
مجلس جلسه سری
the upper house
مجلس اعیان یا لردها
committees
کمیسیون مجلس مشاوره
the parliament is up
مجلس تعطیل است
shindy
مجلس انس ورقص
member of the parliment
عضو مجلس قانونگذاری
legislative assembly
مجلس شورای ملی
the bill got throught the majlis
لایحه از مجلس گذشت
got through (the bill got through the ma
لایحه از مجلس گذشت
hen parties
مجلس رقص زنانه
hen party
مجلس رقص زنانه
floor leader
رهبر فراکسیونهای مجلس
federal council
مجلس دولت متحده
synod
مجلس منافره مذهبی
synods
مجلس منافره مذهبی
curia
مجلس سنای روم
councilor
عضو مجلس شورا
statehouse
مجلس مقننه ایالتی
statehouses
مجلس مقننه ایالتی
bicameral
دارای دو مجلس مقننه
constituent
عضو مجلس موسسان
membership of legislative assembly
عضویت مجلس مقننه
musicale
مجلس ساز و اواز
shindig
مجلس انس ورقص
shindigs
مجلس انس ورقص
riksdag
مجلس قانونی سوئد
rigsdag
مجلس قانونی دانمارک
House of Commons
مجلس عوام انگلیس
parliament
مجلس شورا پارلمان
parliaments
مجلس شورا پارلمان
committee
کمیسیون مجلس مشاوره
peer
عضو مجلس اعیان
peered
عضو مجلس اعیان
peering
عضو مجلس اعیان
powwow
مجلس انس پر سر وصدا
parliamentary session
دوره اجلاسیه مجلس
parliamentary discussions
گفتگوها یا مذاکرات مجلس
the national consultative assembly
مجلس شورای ملی
national consulative assembly
مجلس شورای ملی
constituents
عضو مجلس موسسان
symposiums
مجلس مذاکره دوستانه
symposium
مجلس مذاکره دوستانه
senator
عضو مجلس سنا
House of Lords
مجلس لردهای انگلیس
assemblymen
عضو مجلس قانونگذاری
symposia
مجلس مذاکره دوستانه
assemblyman
عضو مجلس قانونگذاری
commemoration
مجلس یاجشن یادبود
To pass a bI'll through parliament .
لایحه یی را از مجلس گذراندن
senators
نماینده مجلس سنا
senators
عضو مجلس سنا
senator
نماینده مجلس سنا
executive council
[of a political party]
مجلس اجرائی
[سیاست]
executive
[of a political party]
مجلس اجرائی
[سیاست]
bouleuterion
[مجلس سنا در یونان]
commemorations
مجلس یاجشن یادبود
To jazz up the party .
مجلس را گرم کردن
act ii Šscene iv
پرده دوم مجلس چهارم
reichsraht
نام مجلس قانونی اطریش
f.
مجلس رقص بالباسهای غریب
senatorial
وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
senatorian
وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
speaker
ناطق رئیس مجلس شورا
speakers
ناطق رئیس مجلس شورا
sessional
مربوط به دوره اجلاسیه مجلس
consistory
مجلس سنای پاپ ومطران ها
moot
مجلس خطابه ومنافره انجمن
reichstay
نام مجلس قانونی المان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com