English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (10 milliseconds)
English Persian
lague مجمع اتحادیه
Other Matches
western european union اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
e f t a (european free trade association اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
unionism اصول تشکیلات اتحادیه اتحادیه گرایی
union shop یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
meeting مجمع
center مجمع
assembly مجمع
convention مجمع
conventions مجمع
society مجمع
societies مجمع
meetings مجمع
convents مجمع
convent مجمع
clubs کانون مجمع
club کانون مجمع
general meeting مجمع عمومی
general assembly مجمع عمومی
the common wealth of learning مجمع ادبا
assembly مجمع نشست
clubbing کانون مجمع
constellation مجمع الکواکب
archipelago مجمع الجزایر
clubbed کانون مجمع
constellations مجمع الکواکب
national convention مجمع ملی
archipelagos مجمع الجزایر
international meeting مجمع بین المللی
AGM مجمع عمومی سالانه
annual general meeting مجمع عمومی سالیانه
annual general meeting مجمع عمومی سالانه
jamboree مجمع پیشاهنگان خوشی
lague of nations مجمع اتقاق ملل
statutory meeting مجمع عمومی قانونی
philippine islands مجمع الجزایر فیلیپین
AGMs مجمع عمومی سالانه
jamborees مجمع پیشاهنگان خوشی
unlawful assembly مجمع غیر قانونی
general meeting مجمع عمومی شرکت
leaguer عضو مجمع اتفاق ملل
extraordinary general meeting مجمع عمومی فوق العاده
general meeting of share holders مجمع عمومی صاحبان سهام
economic and social council به نیابت از طرف مجمع عمومی است
general assmbly of the united nations مجمع عمومی سازمان ملل متحد
indignation meeting مجمع برای افهارتنفریا خشم همگانی
leagues مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
league مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
nordic council شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
steering committee کمیته مامورتهیه برنامه کار یک مجلس یا مجمع
proxy نماینده صاحب سهم در مجمع عمومی صاحبان سهام وکیل
federations اتحادیه
guilds اتحادیه
guild اتحادیه
confederacy اتحادیه
fraternities اتحادیه
fraternity اتحادیه
confederacies اتحادیه
federation اتحادیه
league اتحادیه
leagues اتحادیه
unions اتحادیه
union اتحادیه
trades unions اتحادیه تجارتی
trades unions اتحادیه کارگری
syndicalism اتحادیه گرایی
wheels اتحادیه ورزشی
trades unions اتحادیه تجاری
trades unions اتحادیه صنفی
wheel اتحادیه ورزشی
wheeling اتحادیه ورزشی
trades unions اتحادیه اصناف
association football اتحادیه فوتبال
trades unions اتحادیه بازرگانی
economic union اتحادیه اقتصادی
labor union اتحادیه کارگران
incorporator کارمند اتحادیه
industrial union اتحادیه صنعتی
labourunion اتحادیه کارگران
labor service اتحادیه کارگران
defensive league اتحادیه دفاعی
business union اتحادیه بازرگانی
offensive league اتحادیه تهاجمی
citcuit اتحادیه بازیها
company union اتحادیه شرکت
corporativism صنف اتحادیه
craft union اتحادیه صنفی
custom union اتحادیه گمرکی
customs union اتحادیه گمرکی
labour union اتحادیه کارگران
circuit اتحادیه کنفرانس
syndicates اتحادیه صنفی
European Union [EU] اتحادیه اروپا
labor union اتحادیه کارگری
labor unions اتحادیه کارگری
syndicate اتحادیه صنفی
circuits اتحادیه کنفرانس
union <adj.> اتحادیه بازرگانی
union اتحاد اتحادیه
unions اتحاد اتحادیه
union <adj.> اتحادیه صنفی
union <adj.> اتحادیه کارگری
labor unions اتحادیه کارگران
trade union اتحادیه تجارتی
trade unions اتحادیه اصناف
trade unions اتحادیه صنفی
trade unions اتحادیه کارگری
trade unions اتحادیه تجاری
trade unions اتحادیه بازرگانی
trade unions اتحادیه تجارتی
trade union اتحادیه بازرگانی
trade union اتحادیه اصناف
corporatism صنف اتحادیه
unionist عضو اتحادیه
trade union اتحادیه صنفی
vertical union اتحادیه صنعتی
trade union اتحادیه کارگری
trade union اتحادیه تجاری
unionists عضو اتحادیه
to unionise [British E] بشکل اتحادیه درآوردن
syndicator تشکیل دهنده اتحادیه
leaguer محاصره عضو اتحادیه
non union جدا از اتحادیه صنفی
pan american union اتحادیه پان امریکن
carpet exporters union اتحادیه صادرکنندگان فرش
to unionize [American E] بشکل اتحادیه درآوردن
international union اتحادیه بین المللی
division اتحادیه باشگاههای حرفهای
trust اتحادیه شرکتها ائتلاف
trusted اتحادیه شرکتها ائتلاف
trade unionists عضو اتحادیه صنفی
trade unionist عضو اتحادیه صنفی
divisions اتحادیه باشگاههای حرفهای
syndicate تشکیل اتحادیه دادن
syndicate اتحادیه تشکیل دادن
syndicates تشکیل اتحادیه دادن
trusts اتحادیه شرکتها ائتلاف
unions پیوند اتحادیه اتصالی
hanse اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
syndicates اتحادیه تشکیل دادن
union پیوند اتحادیه اتصالی
the miner's f. اتحادیه یاپیمان کان کنان
u.f.a cup جام اتحادیه باشگاههای اروپا
guilds اتحادیه محل اجتماع اصناف
guild اتحادیه محل اجتماع اصناف
syndicalism پیروی از اصول اتحادیه صنفی
f.a cup جام اتحادیه باشگاههای انگلستان
cartel اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
cartels اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
unionizes متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
federate متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
trade unionism پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
unionized متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionize متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionization متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionizing متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionising متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
a ban from flying in the EU قدغن پرواز در [منطقه] اتحادیه اروپا
unionises متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
federated متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
afips اتحادیه امریکایی انجمنهای پردازش اطلاعات
nonunion کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
ORIA اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
federates متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
stock exchnge بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
unionised متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
federating متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
international air transport association اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
craft union اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
ifips اتحادیه بین المللی انجمنهای پردازش اطلاعات
grey cup مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
Freemason [استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
yellow dog contract قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
trade unionism سیستمی که معتقد به بسط و توسعه این گونه اتحادیه هاست
baltic exchange اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
cartels اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
cartel اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
union shop مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
european essembly مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
benelux اتحادیه گمرکی بلژیک و هلند و لوکزامبوزگ که کم کم معنی شخصیتهای حقوقی این سه کشور را نیزبه خود گرقته است
rattening محروم کردن کارگر فنی ازابزار کارش به منظورمجبور کردن او به پیوستن به اتحادیه کارگری
cartels اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
picketings اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
khamseh خمسه [در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com