Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
general meeting
مجمع عمومی شرکت
Other Matches
general meeting
مجمع عمومی
general assembly
مجمع عمومی
AGM
مجمع عمومی سالانه
AGMs
مجمع عمومی سالانه
annual general meeting
مجمع عمومی سالیانه
annual general meeting
مجمع عمومی سالانه
statutory meeting
مجمع عمومی قانونی
general meeting of share holders
مجمع عمومی صاحبان سهام
extraordinary general meeting
مجمع عمومی فوق العاده
introduced
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
general assmbly of the united nations
مجمع عمومی سازمان ملل متحد
economic and social council
به نیابت از طرف مجمع عمومی است
proxy
نماینده صاحب سهم در مجمع عمومی صاحبان سهام وکیل
common carrier
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
general act
قرارداد عمومی سندی است که شرکت کنندگان در کنفرانس تنظیم نموده مفاد ان را مانند قسمتی ازقوانین داخلی بر خود لازم الاتباع اعلام می نمایند
private automatic branch exchange
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
general quarters
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
proxy server
کامپیوتری که کپی داده ها و فایلهای ذخیره شده روی سرور را ذخیره میکند تا به کاربران امکان دهد به سرعت به فایلها و داده دستیابی داشته باشند, اغلب حد وسط ی بین اینترنت یک شرکت و اینترنت عمومی است
common hardware
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
letterheads
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
general orders
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general porpose
کارهای عمومی مصارف عمومی
meeting
مجمع
meetings
مجمع
societies
مجمع
conventions
مجمع
convention
مجمع
assembly
مجمع
society
مجمع
convents
مجمع
convent
مجمع
center
مجمع
limited company
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
club
کانون مجمع
archipelagos
مجمع الجزایر
constellations
مجمع الکواکب
archipelago
مجمع الجزایر
the common wealth of learning
مجمع ادبا
constellation
مجمع الکواکب
lague
مجمع اتحادیه
national convention
مجمع ملی
clubbed
کانون مجمع
clubs
کانون مجمع
clubbing
کانون مجمع
assembly
مجمع نشست
lague of nations
مجمع اتقاق ملل
international meeting
مجمع بین المللی
unlawful assembly
مجمع غیر قانونی
philippine islands
مجمع الجزایر فیلیپین
jamboree
مجمع پیشاهنگان خوشی
jamborees
مجمع پیشاهنگان خوشی
leaguer
عضو مجمع اتفاق ملل
international finance corporation
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
شرکت مادر شرکت مرکزی
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
league
مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
indignation meeting
مجمع برای افهارتنفریا خشم همگانی
leagues
مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
steering committee
کمیته مامورتهیه برنامه کار یک مجلس یا مجمع
nordic council
شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
house
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
consolidated dining facility
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
body corporate
شرکت شرکت سهامی
business group
شرکت سهامی
[شرکت]
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
international development association
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
european essembly
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
common control
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
commonest
:عمومی
commonest
عمومی
commoners
:عمومی
public
عمومی
general
عمومی
universal
عمومی
common
:عمومی
common
عمومی
common user
عمومی
rife
عمومی
hackneyed
عمومی
ecumenic
عمومی
overt
عمومی
commoners
عمومی
outlining
خط عمومی
outlines
خط عمومی
outlined
خط عمومی
oecumenical
عمومی
generals
عمومی
outline
خط عمومی
generic
عمومی
wide
عمومی
popular
عمومی
general porpose
عمومی
widest
عمومی
the public voice
عمومی
wider
عمومی
public decency
عفت عمومی
public finance
مالیه عمومی
general election
انتخابات عمومی
general practitioner
پزشک عمومی
prevailing
عمومی متداول
uniforms
عمومی متحدالمال
uniform
عمومی متحدالمال
public borrowing
استقراض عمومی
public facilities
تسهیلات عمومی
public cost
هزینه عمومی
vogue
عمومی ورایج
public debt
قرضه عمومی
public deposits
سپردههای عمومی
central war
جنگ عمومی
general elections
انتخابات عمومی
public domain
خط مشی عمومی
checkup
معاینه عمومی
public enterprises
موسسات عمومی
public expenditures
مخارج عمومی
public nuisance
مزاحمت عمومی
collective call sign
معرف عمومی
respublica
رفاه عمومی
rule of thumb
قانون عمومی
plebiscites
اراء عمومی
overheads
هزینههای عمومی
common grid
شبکه عمومی
common hardware
قطعات عمومی
public opinion
افکار عمومی
common labour
کارگر عمومی
common language
زبان عمومی
common nuisance
اضرار عمومی
common parts
قطعات عمومی
common purse
وجوه عمومی
plebiscite
اراء عمومی
records depository
بایگانی عمومی
public benefits
منافع عمومی
common items
قطعات عمومی
dispensary
داروخانه عمومی
public nuisances
مزاحمت عمومی
public amnsement
نمایشگاه عمومی
quasi public
نیمه عمومی
public affairs
روابط عمومی
public a
وکیل عمومی
alameda
گردشگاه عمومی
dispensaries
داروخانه عمومی
reason of state
مصالح عمومی
commonwealths
ثروت عمومی
commonwealth
ثروت عمومی
general strikes
اعتصاب عمومی
secularised
عمومی کردن
public law
حقوق عمومی
secularize
عمومی کردن
secularizes
عمومی کردن
secularizing
عمومی کردن
amnesties
عفو عمومی
amnesty
عفو عمومی
secularized
عمومی کردن
public property
مال عمومی
state property
اموال عمومی
office
شغل عمومی
secularising
عمومی کردن
public library
کتابخانه عمومی
GHQ
ستاد عمومی
public policy
سیاست عمومی
public place
مکان عمومی
public place
محل عمومی
secularises
عمومی کردن
offices
شغل عمومی
public ownership
مالکیت عمومی
public order
نظم عمومی
public network
شبکه عمومی
public services
خدمات عمومی
generalize
عمومی کردن
generalising
عمومی کردن
generalises
عمومی کردن
generalised
عمومی کردن
public interest
منافع عمومی
public institutions
موسسات عمومی
collective
مشترک عمومی
general strike
اعتصاب عمومی
general requirements
نیازهای عمومی
cameralistic science
مالیه عمومی
public image
تصور عمومی
generalizes
عمومی کردن
public relations
روابط عمومی
public sector
بخش عمومی
public utilities
تسهیلات عمومی
public warehouse
انبار عمومی
public interest
نفع عمومی
public schools
مدارس عمومی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com