English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
syndrome مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
syndromes مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
Other Matches
character set مجموعه علائم
physical profile براوردبنیه کلی بدنی یاقدرت بدنی و کارایی
corporal punishment کیفر بدنی مجازات بدنی
To work on someone کسی را پختن [از نظر فکری وذهنی آماده کردن]
legends شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
legend شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
subset مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
scrapbooks مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
scrapbook مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
restatement of the law مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
universal مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
burster block مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
character set دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
somatic بدنی
corporal بدنی
so matic بدنی
bodily بدنی
physical بدنی
corporals بدنی
systemic بدنی
corporal punishment تنبیه بدنی
p.exercise پرورش بدنی
common sensibility حس کلی بدنی
bodily pain درد بدنی
body type سنخ بدنی
physical appearance منظر بدنی
somatotype ریخت بدنی
somatic disorders اختلالهای بدنی
assault and battery حملهی بدنی
corps a corps تماس بدنی
physical exercise تمرین بدنی
hacking خطای بدنی
flesh colour رنگ بدنی
physical education تربیت بدنی
physical profile نیمرخ بدنی
flesh red بدنی رنگ
physical movement حرکت بدنی
eurhythmics حرکات بدنی موزون
personal foul خطای بدنی به حریف
eurythmics حرکات بدنی موزون
somesthesis حساسیت به حسهای بدنی
corporeal بدنی دارای ماده
assault حمله بدنی به حریف
assaults حمله بدنی به حریف
assaulted حمله بدنی به حریف
personnel monitoring بازرسی بدنی از افراد
emotional and physical امور عاطفی و بدنی
gestic وابسته بحرکت بدنی
cisc مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
physical characteristics مشخصات زمین خصوصیات بدنی
physical medicine درمان بدنی و توان بخشی
kinesiology تشریح حرکات بدنی انسان
symbols علائم
zaph dignbats علائم زف
assaulted حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
army standard score نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
classical seat وضع بدنی سوارکار روی زین
assault حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
orthograde راه رونده با بدنی راست وعمودی
physical مربوط به استفاده از تماس یاخشونت بدنی
assaults حمله کردن به کسی به قصدازار بدنی
epiphenomenon علائم ثانویه
economic indicator علائم اقتصادی
mathematical symbols علائم ریاضی
control signals علائم کنترلی
schematic symbols علائم الگویی
facing علائم ریاضی
sound signal علائم صدا
The symptoms ( of a disease) . علائم بیماری
identification signs علائم تشخیص
facings علائم ریاضی
indication signs علائم راهنمائی
hazard signs علائم خطر
erection marks علائم نصب
symptom علائم مرض
signal fidelity وفاداری علائم
supervisory signals علائم نظارتی
signal man متصدی علائم
signalman متصدی علائم
signal regeneration باززایی علائم
signal transformation ترادیسی علائم
symbolic string رشته علائم
symbolic table جدول علائم
sinusoidal signals علائم سینوسی
symptoms علائم مرض
shading symbols علائم سایهای
hyperphysical خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
dachshund نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
dachshunds نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
legends فهرست علائم واختصارات
baud rate نسبت علائم درثانیه
legend فهرست علائم واختصارات
dual intensity تاکید علائم خاص
syndrome علائم مشخصه مرض
emblazonment تزئین با نشان و علائم
prodrome علائم اولیه مرض
semeiotic وابسته به علائم مرض
syndromes علائم مشخصه مرض
symptomatic حاکی از علائم مرض
number plate پلاک علائم مشخصه
semiotic مکتب علائم رمزی
semiotic وابسته به علائم مرض
number plates پلاک علائم مشخصه
staggy دارای علائم ونشانههای نر
tablature نوعی علائم موسیقی
semeiotic مکتب علائم رمزی
nomenclature فهرست علائم واختصارات
pictograph نشان یا علائم تصویری
depressant دژم ساز عامل کاهش دهنده فعالیت بدنی
signal boxes توقف گاه متصدی علائم
accent mark یکی از علائم تکیه در موسیقی
epiphenomenon علائم بعدی و ثانوی مرض
discriminate با علائم مشخصه ممتاز کردن
morsecode علائم رمز تلگرافی مرس
discriminated با علائم مشخصه ممتاز کردن
sign of aggregation علائم مخصوص جمله جبری
sigil علامت نجومی علائم رمزی
discriminates با علائم مشخصه ممتاز کردن
symbolization استعمال علائم ونشانهای رمزی
signal box توقف گاه متصدی علائم
Road signs علائم راهنمایی و رانندگی جاده
traffic signal علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
Follow signs for York. به علائم شهر یورک توجه کنید.
insigne علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
insignia علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
accidentalism تشخیص علائم گمراه کننده مرض
symbology مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
symbolism نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
monitors به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
zoomorphism استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
lights out علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
monitored به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitor به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
signalment تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
skate off حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
typography فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
pragmatics مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
typographies فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
annular وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
closed circuits تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
flowchart text اطلاعات توضیحی که مربوط است به علائم نمودار گردش کار
closed circuit تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
homeopathy معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
front panel مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
cruelty در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
gynoecium مجموعه الت مادگی گل مجموعه مادگی
cable assembly مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
touch football نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
phonetician متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
umbrella طرح چتر [یکی از علائم هشتگانه بودا که در فرش های چینی بکار رفته و نشانه قدرت و اقتدار دولت است.]
lockjaw قفل شدن یا کلید شدن دهان که از علائم زودرس کزاز است
external symbol dictionary فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
physical inspection بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
offensive weapon در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
set مجموعه
batches مجموعه
batches یک مجموعه
batch مجموعه
batch یک مجموعه
bundling مجموعه
series مجموعه
bundles مجموعه
aggregate مجموعه
assortments مجموعه
aggregates مجموعه
yardage مجموعه
repertory مجموعه
bundle مجموعه
repertoire مجموعه
assemblies مجموعه
caboodle مجموعه
sets مجموعه
combination مجموعه
setting up مجموعه
assortment مجموعه
wire matrix printer یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
universal set مجموعه جهانی
universal set مجموعه فراگیر
television set مجموعه تلویزیونی
test battery مجموعه ازمون
null set مجموعه پوچ
subset زیر مجموعه
style sheet مجموعه تعاریف
working set مجموعه دایر
working set مجموعه کاری
nomanclature مجموعه اصطلاحات
nomenclature مجموعه لغات
cuspidation مجموعه تیزه ها
igniter train مجموعه چاشنی
instruction set مجموعه دستورالعمل
null set مجموعه تهی
library routine روال مجموعه ها
mail application programming interface مجموعه استانداردها
MAPI مجموعه استانداردها
empty set مجموعه تهی
master plan نقشه مجموعه
master plans نقشه مجموعه
orthogonal set مجموعه متعامد
omnium gatherum مجموعه اشخاص
omnium gatherum مجموعه اشیا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com