English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
marquis queensberry rules مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
Other Matches
restatement of the law مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
universal مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
sanctioned laws قوانین یا مقررات مصوبه
highway dispatch مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
table of precedence صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
code مجموعه قوانین
codex مجموعه قوانین
the code of justinian مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
Talmud مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
validating بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validates بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validate بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validated بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
transformational rules مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند
Roman law مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
twelve tables الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
scrapbook مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
subset مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
scrapbooks مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
burster block مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
character set دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
boxing بوکس
boxes بوکس
pugilism بوکس
box بوکس
cisc مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
regulations مقررات
provisions مقررات
measure مقررات
disposition مقررات
requirement مقررات
regulation مقررات
precepts مقررات
arrangement مقررات
arrangements مقررات
precept مقررات
knuckle-dusters پنجه بوکس
boxing ring رینگ بوکس
box spanner اچار بوکس
boxer بوکس باز
box wrench اچار بوکس
boxing glove دستکش بوکس
knuckle duster پنجه بوکس
knuckle duster بوکس باز
stablemate هم تیمی بوکس
knuckle-duster پنجه بوکس
knuckle-duster بوکس باز
boxing gloves دستکش بوکس
pugilism بوکس بازی
bouts مسابقه بوکس
straight left چپ مستقیم در بوکس
ring رینگ بوکس
bout مسابقه بوکس
brass knuckles پنجه بوکس
knuckle-dusters بوکس باز
by law طبق مقررات
operating instruction مقررات کار
holding نقض مقررات
army regulation مقررات ارتشی
by rule طبق مقررات
ordinance مقررات محلی
laws of the game مقررات مسابقه
ordinances مقررات محلی
disciplinary regulation مقررات انضباطی
instruction for assembly مقررات نصب
The regulations in force . مقررات جاری
standard specification مقررات استاندارد
mounting instruction مقررات نصب
government regulation مقررات دولتی
control measures مقررات کنترلی
infraction نقض مقررات
military doctorine مقررات نظامی
trancscendent ماورای مقررات
savate بوکس همراه با لگد
kick boxing بوکس همراه با لگد
headguard کلاه تمرین بوکس
knock out با مشت یا بوکس ازپادراوردن
headharness کلاه تمرین بوکس
speedbag گلابی تمرین بوکس
head gear کلاه تمرین بوکس
punch ball گلابی تمرین بوکس
punching bag کیسه شن تمرین بوکس
heavy bag کیسه شن تمرین بوکس
punching bags کیسه شن تمرین بوکس
gym محل تمرین بوکس
stop استوپ داور بوکس
stopped استوپ داور بوکس
stops استوپ داور بوکس
straight right راست مستقیم در بوکس
stopping استوپ داور بوکس
sparring match مبارزه تمرینی بوکس
rope طناب رینگ بوکس
sunday punch کاراترین ضربه در بوکس
gyms محل تمرین بوکس
sparring partner یار تمرینی بوکس
roped طناب رینگ بوکس
big bag کیسه شن تمرین بوکس
manager مدیر مسابقه بوکس
managers مدیر مسابقه بوکس
straight blow ضربه مستقیم در بوکس
ropes طناب رینگ بوکس
lodge-books کتاب مقررات معماری
To be observant of the regulations . ملاحظه مقررات را کردن
institutes اصل قانونی مقررات
conditions مقررات و شرایط اسبدوانی
instituted اصل قانونی مقررات
instituting اصل قانونی مقررات
institute اصل قانونی مقررات
tariff regulations مقررات تعرفه بندی
illegally برخلاف قانون و مقررات
assembly instrudactions مقررات یا دستورات نصب
red tape مقررات دست و پاگیر
ruled based deduction استنباط بر مبنای مقررات
manual مقررات کتاب راهنما
illicit نا مشروع مخالف مقررات
officialism رسمیت مقررات اداری
blow with the open glove ضربه با دستکش باز بوکس
road work دویدن جادهای در تمرین بوکس
make-weights سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
to burn rubber بوکس و باد کردن چرخ
make-weight سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
make weight سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
slugfest بوکس بدون تاکتیک صحیح
bells زنگ در پایان هر روند بوکس
bell زنگ در پایان هر روند بوکس
to peel off [tires] بوکس و باد کردن چرخ
discipline and adjustment board هیئت تدوین مقررات انضباطی
inland rules مقررات حرکت در ابهای داخلی
formally مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
european community competition rules مقررات رقابت در جامعه اروپا
stances طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
canvas پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
stance طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
canvases پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
attendance of a doctor حضور پزشک روی رینگ بوکس
put away ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
box بوکس بازی کردن سیلی زدن
boxes بوکس بازی کردن سیلی زدن
neutral corner گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
peizefight مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
ring stool چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
low blow ضربه بوکس خطا به پایین تراز کمر
in duly substantiated cases در موارد طبق مقررات اثبات شده
meter rule مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
regulation نظامنامه مقررات و نظامات نظام تنظیم
where justified در موارد طبق مقررات اثبات شده
where there is a valid reason در موارد طبق مقررات اثبات شده
regulatory signs علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
poaches برخلاف مقررات شکار صید کردن
poached برخلاف مقررات شکار صید کردن
poach برخلاف مقررات شکار صید کردن
road discipline مقررات عبور و مرور روی جاده
roundest روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
round روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
inspectors داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
inspector داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
expedite rule مقررات سرعت بخشیدن به بازی پینگ پنگ
prodify تغییر دادن در تولیداتومبیلهای مسابقه طبق مقررات
unmilitary بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
curfew مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
last chance rule مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
The regulations are stI'll in force ( effect ) . این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
There is an outcry against these regulations. همه از این مقررات فریادشان بلند است
deviation از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
curfews مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
deviations از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
apron چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
aprons چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
pandect قوانین
regulations قوانین
gynoecium مجموعه الت مادگی گل مجموعه مادگی
cable assembly مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
statute book قوانین موضوعه
codification وضع قوانین
admiralty law قوانین دریایی
administrative law قوانین اداری
codification تدوین قوانین
company law قوانین شرکت
competition rules قوانین رقابت
conflict of lows تعارض قوانین
conflict of laws تعارض قوانین
gunnery قوانین تیراندازی
doctorine قوانین اصلی
promulgation of the laws انتشار قوانین
kepler's laws قوانین کپلر
rules of the roads قوانین راه
remedial statutes قوانین اصلاحی
permissive legislation قوانین مخیره
korte's laws قوانین کرت
rules of the roads قوانین دریانوردی
labor laws قوانین کار
rules of engagement قوانین درگیری
rules of chess قوانین شطرنج
maritime law قوانین دریایی
mendelian laws قوانین مندل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com