English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
virtual mass مجموع جرم واقعی و جرم فاهری
Other Matches
smiley فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
residual sum of squares مجموع مجذورات انحرافات مجموع مربعات انحرافات مجموع مجذورات باقیمانده ها
volt ampere meter دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
cambridge equation نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
absolute altimeter ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
regression sum of squares مجموع مجذورات رگرسیون مجموع مربعات رگرسیون
sum of squares of regression مجموع مربعات رگرسیون مجموع مجذورات رگرسیون
apparent recession انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
architecture proper معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
The real problem is not whether machines think but whether men do. مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
seeming فاهری
outwards فاهری
apparent فاهری
surface فاهری
formfitting فاهری
outward فاهری
self styled فاهری
nominal فاهری
surfaces فاهری
skin deep فاهری
superficially فاهری
self-styled فاهری
surfaced فاهری
apparent diameter قطر فاهری
apparent density تکاتف فاهری
assentation رضایت فاهری
bulk gravity چگالی فاهری
engineering stress تنش فاهری
exteriorize فاهری دانستن
externality احوال فاهری
external فاهری پدیدار
externals فاهری پدیدار
apparent power توان فاهری
apparent resistivity مقاومت فاهری
apparent magnitude قدر فاهری
superficial سرسری فاهری
apparent luminosity درخشندگی فاهری
apparent horizon افق فاهری
apparent error خطای فاهری
apparent wind باد فاهری
artificial daylight فلق فاهری
false horizon افق فاهری
false parallax پارالاکس فاهری
externalizes فاهری ساختن
externalized فاهری ساختن
externalize فاهری ساختن
externalising فاهری ساختن
externalises فاهری ساختن
externalised فاهری ساختن
pepper corn rent اجاره فاهری
prime facie evidence قرائن فاهری
apparent motion حرکت فاهری
apparent velocity سرعت فاهری
glitz گیرایی فاهری
externalizing فاهری ساختن
indicated horsepower توان فاهری
admittance هدایت فاهری
impedance مقاومت فاهری
lump مجموع
ensembles مجموع
sums مجموع
lumped مجموع
sum total مجموع
ensemble مجموع
lumps مجموع
sum مجموع
totaled مجموع
total مجموع
totals مجموع
over all مجموع
amount مجموع
summation مجموع
totalling مجموع
totalled مجموع
totaling مجموع
simulative دارای شباهت فاهری
soil morphology شکل فاهری خاک
capacitive resistance مقاومت فاهری خازن
terrain relief شکل فاهری زمین
coupling impedance مقاومت فاهری پیوست
reactance مقاومت فاهری خازنها
pro forma منباب فاهر فاهری
volt ampere hour meter کنتور مصرف فاهری
apparent solar year سال فاهری شمسی
extern فاهری واقع در خارج
impedance matrix ماتریس مقاومت فاهری
impedance ratio نسبت مقاومت فاهری
inductive impedance مقاومت فاهری القائی
inductive resistance مقاومت فاهری القایی
input impedance مقاومت فاهری اولیه
of the surface فاهری نمادادن رودادن
on the surface فاهری نمادادن رودادن
redesign سر وصورت فاهری دادن به
masquerade قیافه فاهری بخوددادن
masquerading قیافه فاهری بخوددادن
masqueraded قیافه فاهری بخوددادن
masquerades قیافه فاهری بخوددادن
summated ratings مجموع درجه ها
summation مجموع یابی
logic sum مجموع منطقی
triads مجموع سه چیز
rootage مجموع ریشه ها
totality تمامیت مجموع
iamb وتد مجموع
sideways sum مجموع جانبی
iambus وتد مجموع
sum of squares مجموع مجذورات
sum of squares مجموع مربعات
altogether همگی مجموع
tercet مجموع سه چیز
check sum مجموع مقابلهای
checksum مجموع مقابلهای
pentachord مجموع پنج نت
anecdotage مجموع حکایات
modulo two sum مجموع به پیمانه دو
totyality جمع مجموع
triad مجموع سه چیز
sum of products مجموع حاصلضرب
apparent solar روز شمسی فاهری روزشمسی
exterior فاهری واقع در سطح خارجی
exteriors فاهری واقع در سطح خارجی
apparent precession انحراف فاهری محور ژایرو
relief شکل فاهری و پست و بلندی
mechanical move حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
impedance compensator متعادل کننده مقاومت فاهری
inductive impedance مقاومت فاهری با جزء القائی
indicated airspeed سرعت فاهری نسبت به هوا
fore and aftring مجموع بادبانهای کشتی
aggregate مجموع جمع کردن
total search result مجموع نتیجه جستجو
aggregates مجموع جمع کردن
sum of squares of residual مجموع مربعات باقیمانده
cordage مجموع طنابهای کشتی
alpine combined مجموع مسابقههای الپاین
sewerage مجموع مجرای فاضلاب
baronage مجموع بارونها و نجبا
bureaucracy مجموع گماشتگان دولتی
imbic دارای وتد مجموع
totes جمع کردن مجموع
series مجموع یک دنباله [ریاضی]
bureaucracies مجموع گماشتگان دولتی
tote جمع کردن مجموع
vocabulary مجموع لغات یک زبان
vocabularies مجموع لغات یک زبان
mass diagram منحنی مجموع بدهها
sum of the terms of an infinite sequence مجموع یک دنباله [ریاضی]
toted جمع کردن مجموع
toting جمع کردن مجموع
iambic وابسته به وتد مجموع
rigging مجموع طناب و بادبانهای کشتی
gear مجموع چرخهای دنده دار
geared مجموع چرخهای دنده دار
gears مجموع چرخهای دنده دار
matmen مجموع کشتی گیران و داوران
nordic combined مجموع مسابقات اسکی نوردیک
sewarage زهکشی مجموع مجاری فاضلاب
two person zero sum game بازی دو نفره با مجموع صفر
total deformation مجموع تمام تغییر شکلها
feint حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feinting حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
signalment تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
feinted حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feints حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
formalization انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
balloted رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballot رای مخفی مجموع اراء نوشته
armed forces مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
ballots رای مخفی مجموع اراء نوشته
pinning combination مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
limiting speed بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
false parallax تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
additions عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
charactristic velocity مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
addition عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
stroke play مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
parallax اختلاف جهت یا موقعیت فاهری یک جسم از دو زاویه دید مختلف
assoil اصل تغییر نکردنی مجموع یا حاصل ضرب بخشیدن
ice time مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
shook : مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
veridical واقعی
veritable واقعی
veracious واقعی
real واقعی
virtual واقعی
concrete : واقعی
ex post واقعی
ex post saving واقعی
righted واقعی
righting واقعی
true life واقعی
objectives واقعی
objective واقعی
unfeigned واقعی
right واقعی
very واقعی
factually واقعی
lifelike واقعی
actual واقعی
essentials واقعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com