English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
rootage مجموع ریشه ها
Other Matches
residual sum of squares مجموع مجذورات انحرافات مجموع مربعات انحرافات مجموع مجذورات باقیمانده ها
rhizogenic تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenetic تولید کننده ریشه ریشه اور
radicate ریشه گرفتن ریشه دار شدن
regression sum of squares مجموع مجذورات رگرسیون مجموع مربعات رگرسیون
sum of squares of regression مجموع مربعات رگرسیون مجموع مجذورات رگرسیون
to strike root ریشه گرفتن ریشه دواندن
to take root ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
plaiting [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
totals مجموع
totalled مجموع
totalling مجموع
summation مجموع
sums مجموع
sum مجموع
lumped مجموع
over all مجموع
ensemble مجموع
ensembles مجموع
lumps مجموع
sum total مجموع
lump مجموع
total مجموع
amount مجموع
totaled مجموع
totaling مجموع
logic sum مجموع منطقی
sum of squares مجموع مربعات
altogether همگی مجموع
totyality جمع مجموع
modulo two sum مجموع به پیمانه دو
triads مجموع سه چیز
sum of squares مجموع مجذورات
summated ratings مجموع درجه ها
summation مجموع یابی
tercet مجموع سه چیز
iambus وتد مجموع
pentachord مجموع پنج نت
anecdotage مجموع حکایات
totality تمامیت مجموع
sum of products مجموع حاصلضرب
iamb وتد مجموع
triad مجموع سه چیز
check sum مجموع مقابلهای
checksum مجموع مقابلهای
sideways sum مجموع جانبی
sum of the terms of an infinite sequence مجموع یک دنباله [ریاضی]
totes جمع کردن مجموع
vocabularies مجموع لغات یک زبان
toting جمع کردن مجموع
vocabulary مجموع لغات یک زبان
sewerage مجموع مجرای فاضلاب
fore and aftring مجموع بادبانهای کشتی
iambic وابسته به وتد مجموع
imbic دارای وتد مجموع
alpine combined مجموع مسابقههای الپاین
bureaucracy مجموع گماشتگان دولتی
bureaucracies مجموع گماشتگان دولتی
total search result مجموع نتیجه جستجو
toted جمع کردن مجموع
baronage مجموع بارونها و نجبا
mass diagram منحنی مجموع بدهها
cordage مجموع طنابهای کشتی
tote جمع کردن مجموع
aggregate مجموع جمع کردن
aggregates مجموع جمع کردن
sum of squares of residual مجموع مربعات باقیمانده
series مجموع یک دنباله [ریاضی]
sewarage زهکشی مجموع مجاری فاضلاب
matmen مجموع کشتی گیران و داوران
gear مجموع چرخهای دنده دار
gears مجموع چرخهای دنده دار
nordic combined مجموع مسابقات اسکی نوردیک
total deformation مجموع تمام تغییر شکلها
rigging مجموع طناب و بادبانهای کشتی
two person zero sum game بازی دو نفره با مجموع صفر
geared مجموع چرخهای دنده دار
armed forces مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
balloted رای مخفی مجموع اراء نوشته
pinning combination مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
ballot رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballots رای مخفی مجموع اراء نوشته
addition عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
stroke play مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
charactristic velocity مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
additions عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
assoil اصل تغییر نکردنی مجموع یا حاصل ضرب بخشیدن
ice time مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
shook : مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
hand بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
handing بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
rhizogenic ریشه زا
scab ریشه
homoousian از یک ریشه
cognate هم ریشه
cama ریشه
harle ریشه
scabs ریشه
fimbria ریشه
expansion scab ریشه
fimbriation ریشه
radicle ریشه چه
depth of face ریشه
radix ریشه
fringe ریشه
fringes ریشه
rhizogenetic ریشه زا
frange ریشه
rhizogenous ریشه زا
harl ریشه
fibreless بی ریشه
rootlet ریشه چه
stumps ریشه
roots ریشه
stumping ریشه
root ریشه
tassel ریشه
tassels ریشه
tie [knot] ریشه
rootless بی ریشه
thrum ریشه
stubs ریشه
stubbing ریشه
stubbed ریشه
stub ریشه
radical ریشه
stump ریشه
stumped ریشه
extraction ریشه
radicals ریشه
paronymous هم ریشه
irradicable ریشه کن نشدنی
i. and evdevolution ریشه گیری
imaginary root ریشه ی موهومی
to pull up by the roots ریشه کن کردن
fimbriate ریشه دار
fimbriated ریشه دار
thrum ریشه فرش
imaginary root ریشه ی انگاری
firtree root ریشه صنوبری
hang nail ریشه ناخن
grubbing up ریشه کنی
geometric mean ریشه nام
hangnail ریشه ناخن
gelsemium ریشه یاسمن
galangale ریشه جوز
fringing ریشه یابی
rhizomorphous ریشه مانند
filose ریشه دار
radical ریشه [ریاضی]
fringent ریشه مانند
horse radish ریشه خردل
root ریشه [ریاضی]
irradicate ریشه کن کردن
irradicate از ریشه دراوردن
rootlet ریشه فرعی
rhizopodous ریشه پای
rhizopod ریشه پایان
rhizophagous ریشه خوار
rhizome شبیه ریشه
rhizoid ریشه نما
rhizoid ریشه مانند
rooter ریشه کننده
rhizanthous گل اور از ریشه
root directory دایرکتوری ریشه
strike root ریشه زدن
squar root ریشه دوم
rootage ریشه بندی
rooty ریشه دار
rooty شبیه ریشه
root up ریشه کن کردن
root section مقطع ریشه
root out ریشه کن کردن
rush root ریشه ایرسا
root of the weld ریشه جوش
radicle اصل ریشه
radicle ریشه کوچک
supplantation از ریشه کنی
musk root ریشه مشک
morphophonemics ریشه شناسی
to root up ریشه کن کردن
to strike root ریشه زدن
to take root ریشه زدن
to take root ریشه کردن
ventral root ریشه قدامی
wing root ریشه بال
to root up از ریشه دراوردن
to pull up by the roots از ریشه دراوردن
thrum ریشه دار
supplanter ریشه کن کننده
tap root ریشه عمودی
tap root ریشه اصلی
paronym واژه هم ریشه
the root of a tree ریشه درخت
the root of a word ریشه واژه
outroot از ریشه کندن
orris root ریشه بنفشه
irrationable ریشه گنگ
rooted ریشه کرده
eradication ریشه کن شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com