English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
summation مجموع یابی
Other Matches
residual sum of squares مجموع مجذورات انحرافات مجموع مربعات انحرافات مجموع مجذورات باقیمانده ها
involution توان یابی قوه یابی
regression sum of squares مجموع مجذورات رگرسیون مجموع مربعات رگرسیون
sum of squares of regression مجموع مربعات رگرسیون مجموع مجذورات رگرسیون
sofar سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
totaling مجموع
totaled مجموع
total مجموع
ensembles مجموع
lumps مجموع
lumped مجموع
sum total مجموع
ensemble مجموع
sum مجموع
sums مجموع
totalling مجموع
totals مجموع
over all مجموع
summation مجموع
lump مجموع
totalled مجموع
amount مجموع
triads مجموع سه چیز
sum of squares مجموع مربعات
sum of squares مجموع مجذورات
summated ratings مجموع درجه ها
altogether همگی مجموع
tercet مجموع سه چیز
totyality جمع مجموع
sideways sum مجموع جانبی
triad مجموع سه چیز
anecdotage مجموع حکایات
sum of products مجموع حاصلضرب
pentachord مجموع پنج نت
checksum مجموع مقابلهای
logic sum مجموع منطقی
modulo two sum مجموع به پیمانه دو
iamb وتد مجموع
iambus وتد مجموع
totality تمامیت مجموع
check sum مجموع مقابلهای
rootage مجموع ریشه ها
toted جمع کردن مجموع
series مجموع یک دنباله [ریاضی]
iambic وابسته به وتد مجموع
bureaucracy مجموع گماشتگان دولتی
bureaucracies مجموع گماشتگان دولتی
baronage مجموع بارونها و نجبا
sum of the terms of an infinite sequence مجموع یک دنباله [ریاضی]
cordage مجموع طنابهای کشتی
toting جمع کردن مجموع
tote جمع کردن مجموع
totes جمع کردن مجموع
fore and aftring مجموع بادبانهای کشتی
aggregate مجموع جمع کردن
sewerage مجموع مجرای فاضلاب
vocabularies مجموع لغات یک زبان
total search result مجموع نتیجه جستجو
mass diagram منحنی مجموع بدهها
aggregates مجموع جمع کردن
alpine combined مجموع مسابقههای الپاین
imbic دارای وتد مجموع
sum of squares of residual مجموع مربعات باقیمانده
vocabulary مجموع لغات یک زبان
sewarage زهکشی مجموع مجاری فاضلاب
two person zero sum game بازی دو نفره با مجموع صفر
total deformation مجموع تمام تغییر شکلها
nordic combined مجموع مسابقات اسکی نوردیک
gears مجموع چرخهای دنده دار
geared مجموع چرخهای دنده دار
gear مجموع چرخهای دنده دار
matmen مجموع کشتی گیران و داوران
rigging مجموع طناب و بادبانهای کشتی
ballot رای مخفی مجموع اراء نوشته
armed forces مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
pinning combination مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
ballots رای مخفی مجموع اراء نوشته
balloted رای مخفی مجموع اراء نوشته
stroke play مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
addition عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
charactristic velocity مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
additions عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
addressing نشانی یابی
locations مکان یابی
debugger اشکال یابی
calibration خصلت یابی
position finding موقعیت یابی
accesses دست یابی
range finding مسافت یابی
castaway عمق یابی
acquisition هدف یابی
quadricycle چهارچرخه یابی
ranging مسافت یابی
castaways عمق یابی
marketing بازار یابی
location مکان یابی
obstacle sense حس مانع یابی
insinuation رخنه یابی
factoring عامل یابی
fault detection عیب یابی
fault diagnosis عیب یابی
fault finding عیب یابی
positioning موقع یابی
i. and evdevolution توان یابی
fringing ریشه یابی
attainments دست یابی
mark sensing نشان یابی
error detection خطا یابی
troubleshooting عیب یابی
troubleshooting اشکال یابی
accessing دست یابی
cost finding ارزش یابی
attainment دست یابی
direction finding جهت یابی
localization موضع یابی
knowledge acquisition آگاهی یابی
goniometry زاویه یابی
interpolation میان یابی
matchmaking زوج یابی
interpolations درون یابی
interpolations میان یابی
orientate جهت یابی
sourcing منابع یابی
achievements دست یابی
interpolation درون یابی
signal detection علامت یابی
surveys زمینه یابی
surveyed زمینه یابی
survey زمینه یابی
acquisitions هدف یابی
orientates جهت یابی
orientating جهت یابی
orientation جهت یابی
extrapolations برون یابی
accessed دست یابی
edging حاشیه یابی
edgings حاشیه یابی
extrapolation برون یابی
access دست یابی
termination پایان یابی
achievement دست یابی
patterning طرح یابی
levelling ارتفاع یابی
trapping غلط یابی
assoil اصل تغییر نکردنی مجموع یا حاصل ضرب بخشیدن
ice time مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
item scaling مقیاس یابی پرسشها
ranging pole شاخصهای مسافت یابی
extrapolated برون یابی کردن
survey tests ازمونهای زمینه یابی
job costing هزینه یابی کار
random processing با دست یابی تصادفی
radio direction finding جهت یابی بی سیم
quick access با دست یابی تند
performance evaluation ارز یابی کارایی
three dimensional direction finding جهت یابی فضایی
maximum direction finding جهت یابی حداکثر
marginal costing هزینه یابی نهایی
sound ranging مسافت یابی صوتی
marginal costing هزینه یابی نهائی
parallel access با دست یابی موازی
space orientation موقعیت یابی فضایی
locate mode باب مکان یابی
localization of function موضع یابی کارکرد
spatial orientation موقعیت یابی فضایی
target aquisition سیستم هدف یابی
sound عمق یابی کردن
soundest عمق یابی کردن
sounds عمق یابی کردن
trace رد یابی کردن نشان
plumb ژرف یابی کردن
ranging مسافت یابی کردن
absurdities test ازمون مهمل یابی
acoustic minehunting مین یابی صوتی
aerial target aquisition هدف یابی هوایی
spot مسافت یابی کردن
traces رد یابی کردن نشان
traced رد یابی کردن نشان
sounded عمق یابی کردن
detailing یات و مسیر یابی
detail یات و مسیر یابی
interpolate درون یابی کردن
interpolated درون یابی کردن
interpolates درون یابی کردن
extrapolate برون یابی کردن
extrapolates برون یابی کردن
extrapolating برون یابی کردن
attitude survey زمینه یابی نگرش
continuous levelling تراز یابی پیوسته
excitor عصب یابی محرک
cost unit واحد هزینه یابی
cost centre مرکز هزینه یابی
frigid manners اطوارخنک یابی مزه
interpolating درون یابی کردن
direction finding جهت یابی کردن
spots مسافت یابی کردن
extender board وسیله عیب یابی
direction finding aerial انتن جهت یابی
flash ranging مسافت یابی نوری
direction finding station پست جهت یابی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com