Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 185 (9 milliseconds)
English
Persian
series
مجموع یک دنباله
[ریاضی]
sum of the terms of an infinite sequence
مجموع یک دنباله
[ریاضی]
Other Matches
residual sum of squares
مجموع مجذورات انحرافات مجموع مربعات انحرافات مجموع مجذورات باقیمانده ها
sum of squares of regression
مجموع مربعات رگرسیون مجموع مجذورات رگرسیون
regression sum of squares
مجموع مجذورات رگرسیون مجموع مربعات رگرسیون
trail
دنباله
stemmed
دنباله
stem
دنباله
tail end
دنباله
wakes
دنباله کش تی
waked
دنباله کش تی
trainbearer
دنباله کش
wake
دنباله کش تی
appendices
دنباله
stemming
دنباله
rear
دنباله
suites
دنباله
continued form
دنباله
trailed
دنباله
rears
دنباله
trailing
دنباله
rearing
دنباله
trails
دنباله
reared
دنباله
suite
دنباله
stems
دنباله
sequels
دنباله
sequel
دنباله
tailed
دنباله
appendixes
دنباله
appendix
دنباله
series
دنباله
tails
دنباله
train
دنباله
trained
دنباله
trains
دنباله
follow-ups
دنباله
follow-up
دنباله
following
دنباله
tail
دنباله
trails
دنباله داشتن
trailed
دنباله داشتن
trail
دنباله داشتن
the trail of a meteor
دنباله شهاب
subsequent to
[مستقیما]
پس از
[به دنباله]
to follow
دنباله داشتن
to continue
دنباله داشتن
tailing
دنباله تعقیب
trailing
دنباله داشتن
sequence
دنباله
[ریاضی]
tailing factor
ضریب دنباله
tail cone
دنباله مخروطی
extension lines
خطوط دنباله
full bottomed
دنباله دار
calling sequence
دنباله فراخوانی
followism
دنباله روی
ensembles
مجموع
sums
مجموع
ensemble
مجموع
lumps
مجموع
summation
مجموع
amount
مجموع
lump
مجموع
over all
مجموع
lumped
مجموع
sum
مجموع
totals
مجموع
totalled
مجموع
totaled
مجموع
total
مجموع
sum total
مجموع
totaling
مجموع
totalling
مجموع
ship haven
طرادههای دنباله کشتی
fibonacci series
دنباله فیبو ناجی
deference need
نیاز دنباله روی
cometology
گفتاردرستارههای دنباله دار
full bottomed
دارای دنباله دراز
blazing star
ستاره دنباله دار
trail
دنباله دار بودن
comets
ذوذنب دنباله دار
comets
ستاره دنباله دار
comet
ستاره دنباله دار
followed by
<adj.>
دنباله گرفته شده با
comet
ذوذنب دنباله دار
trails
دنباله دار بودن
trailed
دنباله دار بودن
trailing
دنباله دار بودن
logic sum
مجموع منطقی
sum of products
مجموع حاصلضرب
sideways sum
مجموع جانبی
modulo two sum
مجموع به پیمانه دو
altogether
همگی مجموع
pentachord
مجموع پنج نت
iamb
وتد مجموع
rootage
مجموع ریشه ها
totality
تمامیت مجموع
summated ratings
مجموع درجه ها
sum of squares
مجموع مربعات
totyality
جمع مجموع
triads
مجموع سه چیز
tercet
مجموع سه چیز
anecdotage
مجموع حکایات
triad
مجموع سه چیز
check sum
مجموع مقابلهای
checksum
مجموع مقابلهای
summation
مجموع یابی
iambus
وتد مجموع
sum of squares
مجموع مجذورات
the track of a comet
مسیر ستاره دنباله دار
sea tail
دنباله دریایی یکانهای هوارو
cometic
وابسته بستاره دنباله دار
cometary
وابسته بستاره دنباله دار
cometography
شرح ستاره دنباله دار
sequences
به ترتیب مرتب کردن دنباله
sequence
به ترتیب مرتب کردن دنباله
sewerage
مجموع مجرای فاضلاب
bureaucracies
مجموع گماشتگان دولتی
alpine combined
مجموع مسابقههای الپاین
baronage
مجموع بارونها و نجبا
bureaucracy
مجموع گماشتگان دولتی
toting
جمع کردن مجموع
totes
جمع کردن مجموع
total search result
مجموع نتیجه جستجو
toted
جمع کردن مجموع
tote
جمع کردن مجموع
vocabulary
مجموع لغات یک زبان
vocabularies
مجموع لغات یک زبان
aggregates
مجموع جمع کردن
aggregate
مجموع جمع کردن
sum of squares of residual
مجموع مربعات باقیمانده
fore and aftring
مجموع بادبانهای کشتی
cordage
مجموع طنابهای کشتی
mass diagram
منحنی مجموع بدهها
imbic
دارای وتد مجموع
iambic
وابسته به وتد مجموع
trailing zeros
صفرهای پشتی
[دنباله دار]
[ریاضی]
two person zero sum game
بازی دو نفره با مجموع صفر
total deformation
مجموع تمام تغییر شکلها
sewarage
زهکشی مجموع مجاری فاضلاب
gear
مجموع چرخهای دنده دار
geared
مجموع چرخهای دنده دار
gears
مجموع چرخهای دنده دار
matmen
مجموع کشتی گیران و داوران
nordic combined
مجموع مسابقات اسکی نوردیک
rigging
مجموع طناب و بادبانهای کشتی
follow up
رده پشتیبان دنباله دنبال کردن دشمن
trainbearer
کسیکه دنباله لباس دیگری رامی گیرد
ballot
رای مخفی مجموع اراء نوشته
pinning combination
مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
balloted
رای مخفی مجموع اراء نوشته
armed forces
مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
ballots
رای مخفی مجموع اراء نوشته
cama
توده ابرمانندی که هسته ستاره دنباله داررافراگرفته است
complete transaction
معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
stroke play
مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
addition
عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
charactristic velocity
مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
additions
عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
assoil
اصل تغییر نکردنی مجموع یا حاصل ضرب بخشیدن
ice time
مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
fugue
قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
comas
پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
fugues
قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
coma
پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
shook
: مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
enjambment
دنبالهء سخنی رادرشعریابیت بعدی ادامه دادن دنباله سطری رابه سطردیگرکشیدن
follow up
تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
handing
بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
hand
بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
vortex trail
دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
fugal
وابسته به قطعهای موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند نوعی ماشین پشم خشک کن
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
euler theorem
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
virtual mass
مجموع جرم واقعی و جرم فاهری
id
مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
libraries
برنامه دان مجموع برنامه ها
library
برنامه دان مجموع برنامه ها
batches
دسته کردن مجموع کردن
batch
دسته کردن مجموع کردن
adders
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
fullest
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
quadrangular meet
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com