English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
extended character set مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
Other Matches
developed contries ممالک توسعه یافته
development system سیستم توسعه یافته
extended memory حافظه توسعه یافته
extended precision دقت توسعه یافته
the developed world جهان توسعه یافته [پیشرفته]
extendeo core حافظه چنبرهای توسعه یافته
less developed countries کشورهای کمتر توسعه یافته
generation توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
developed market economy countries کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
generations توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
ebcdic کدمبادله اطلاعات اعشاری با کددودوئی توسعه یافته
NetView معماری مدیریت شبکه توسعه یافته توسط IBM
amiga مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط کمودور توسعه یافته اند
ethernet گونهای از اترنت توسعه یافته توسط DEC , Intel , xerox
LAN Manager سیستم عامل شبکه توسعه یافته توسط ماکروسافت برای PC
enhancing سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
ECP سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای پیشبرد کارایی پورت چاپگر موازی
enhanced سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhance سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
JPEG++ حالت توسعه یافته gPEG که بخ بخشهای تصویر امکان فشرده شدن متفاوت می دهند
enhances سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
extended code decimalinterchange coded binary کدمبادله اعشاری کد شده بصورت دودوئی توسعه یافته
applesoft basic نوع توسعه یافته زبان برنامه نویسی BASIC که باریزکامپیوتر قابلیت پردازش اعداد اعشاری را هم دارد
interactive ابزار توسعه یافته نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد برنامه را تحت کنترل اجرا کند
NetShow سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای تامین صوت و تصویر روی اینترنت بدون وقفه یا اختلال در تصاویر
Advanced Technology Attachment خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
Visual C محصول توسعه یافته ماکروسافت که امکان ایجاد برنامههای کاربردی ویندوز با رسم واسط های کاربر و اتصال کد زبان C را برقرار میکند
AT Attachment خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
fourth generation computers فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
Internetwork Packet Exchange پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه است
IPX پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه به کار می رود
developed countries کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
advanced countries کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
enhances در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
development رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
developments رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhancing در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
characteristics of underdeveloping مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
magnetic characters کاراکترهای مغناطیسی
fully formed characters کاراکترهای چاپی
idle characters کاراکترهای عامل
universal character set مجموعه کاراکترهای جهانی
ocr تشخیص کاراکترهای نوری
ascii character set مجموعه کاراکترهای اسکی
reverse video کاراکترهای تیره بر روی زمینه نمایش روشن تصویرمعکوس
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
magnetic ink character reader دستگاه ورودی که مستندات چاپ شده با کاراکترهای جوهر مغناطیسی را می خواند
mick reader دستگاه ورودی که مستندات چاپ شده با کاراکترهای جوهر مغناطیسی را می خواند
typeball یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
outreach توسعه یافتن توسعه
zone bits بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
magnetic ink character recognition تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
structured programming برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
findings یافته
finding یافته
abroad گسترش یافته
generalized تعمیم یافته
organized سازمان یافته
mature economy تکامل یافته
tuned وفق یافته
transferred انتقال یافته
instinct with force نیرو یافته
matched تطبیق یافته
allocated اختصاص یافته
depauperate تقلیل یافته
downfallen زوال یافته
due out خاتمه یافته
linked پیوند یافته
endrgized انرژی یافته
done وقوع یافته
extended تمدید یافته
awakened اگاهی یافته
past پایان یافته
glorified تجلیل یافته
full-fledged تکامل یافته
instinct with life روح یافته
full fledged تکامل یافته
deployed گسترش یافته
nee تولد یافته
waney کاهش یافته
wany کاهش یافته
nascent پیدایش یافته
expanded بسط یافته
structured ساخت یافته
porrect بسط یافته
applied <adj.> <past-p.> گسترش یافته
appointed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
deployed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
inserted <adj.> <past-p.> گسترش یافته
installed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
transmissive انتقال یافته
rs c استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
systematized delusions هذیانهای نظام یافته
elaborated code رمز بسط یافته
twice born تولدتازه روحانی یافته
endarch از مرکزبخارج امتداد یافته
formatted display نمایش شکل یافته
structured english انگلیسی ساخت یافته
centralized design طراحی تمرکز یافته
structured walkthroughs بررسیهای ساخت یافته
bimanual بادودست انجام یافته
reborn تولد تازه یافته
generalized force نیروی تعمیم یافته
diminished [قوس تقلیل یافته]
diminished : تقلیل یافته کاسته
linked subroutine زیربرنامه پیوند یافته
allopatric بتنهایی وقوع یافته
contd مخفف ادامه یافته
structured design طراحی ساختار یافته
finds چیز یافته مکشوف
redivivus تولد تازه یافته
reduced mass جرم کاهش یافته
organises بازار سازمان یافته
generalized routine روال تعمیم یافته
organising بازار سازمان یافته
organize بازار سازمان یافته
organizes بازار سازمان یافته
organizing بازار سازمان یافته
inning زمین باز یافته
generalized coordinates مختصات تعمیم یافته
sort merge program پردازش تعمیم یافته
mature soil خاک تکامل یافته
mature economy اقتصاد رشد یافته
find چیز یافته مکشوف
organized market بازار سازمان یافته
reduced form فرم تقلیل یافته
completed خاتمه یافته یا کامل شده
regenerated زندگی تازه و روحانی یافته
complete خاتمه یافته یا کامل شده
regenerating زندگی تازه و روحانی یافته
salvage اموال نجات یافته از خطر
ranker افسر ترفیع یافته افسرصفی
salvages اموال نجات یافته از خطر
generalized function تابع تعمیم یافته [ریاضی]
Distribution تابع تعمیم یافته [ریاضی]
salvaging اموال نجات یافته از خطر
reborn تغییر حالت روحانی یافته
ramus قسمت بر امده واطاله یافته
completes خاتمه یافته یا کامل شده
completing خاتمه یافته یا کامل شده
That is despised which is cheaply obtained. <proverb> ارزان یافته خوار است .
well ordered بنحو اکمل انجام یافته
generalized reinforcer تقویت کننده تعمیم یافته
generalized planning برنامه ریزی تعمیم یافته
generalized inhibitory potential پتانسیل بازداشتی تعمیم یافته
fully formed character کاراکتر تمام شکل یافته
regenerates زندگی تازه و روحانی یافته
structures coding برنامه نویسی ساخت یافته
structured programming برنامه نویسی ساخت یافته
crumblings فاسد شده زوال یافته
content addressed نشامی یافته از روی محتوی
salvaged اموال نجات یافته از خطر
regenerate زندگی تازه و روحانی یافته
human oriented language زبان ارایش یافته بشری
ox man کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
after image یک کپی از داده که تغییر یافته است.
abended خاتمه یافته بطور غیر عادی
new born زاییده شده تازه تولد یافته
structured flowchart نمودار گردش کار ساخت یافته
airborne بوسیله هوا نقل وانتقال یافته
newton محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
blasetocyst جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
deployed مستقر گسترش یافته در روی زمین
substantiative بادلیل اثبات شده تجسم یافته
extend قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
deformed reinforcing steel فولاد تقویت شده تغییر شکل یافته
extending قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extends قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
alma mater مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
aeolian soil خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
basic plus نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
acoustic حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
coextensive باهم دریک زمان ویک مکان بسط یافته
gametophore سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
arrays ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
array ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
enlarged توسعه
stop go policy توسعه
increments توسعه
enlarges توسعه
spread توسعه
enlarging توسعه
spreads توسعه
delelopment توسعه
extension توسعه
developments توسعه
increment توسعه
promotions توسعه
upgrowth توسعه
outspread توسعه
amplification توسعه
enlargements توسعه
enlargement توسعه
enlarge توسعه
promotion توسعه
development توسعه
expansion توسعه
extensions توسعه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com