English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
recoil operated مجهز به دستگاه عقب نشینی
Other Matches
recoil mechanism دستگاه عقب نشینی
insula دستگاه عمارت اجاره نشینی
variable recoil سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
well founded کاملا مجهز مجهز بوسایل کامل
well found کاملا مجهز مجهز بوسایل کامل
staffed با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staffs با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
staff با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
withdrawal عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawals عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
barded مجهز
barbed مجهز
equipped مجهز
in full fig مجهز
weaponed مجهز
acoutre مجهز
accoutered مجهز
accoutred مجهز
armed مجهز
supportive مجهز کننده
equips مجهز کردن
busked مجهز کردن
busk مجهز کردن
imps مجهز کردن
habilitate مجهز کردن
tool مجهز کردن
imp مجهز کردن
equipping مجهز کردن
busks مجهز کردن
busking مجهز کردن
jet propelled مجهز به موتور جت
jet-propelled مجهز به موتور جت
panoplied مجهز و اراسته
full sail تبار مجهز
equip مجهز کردن
reflectorize مجهز به بازتابنده کردن
bugged مجهز به میکروفن مخفی
reflecterize مجهز به بازتابنده کردن
on a war footing مجهز واماده جنگ
turboprop jet engine موتور جت مجهز به موتورتوربین
weaponed مجهز به جنگ افزار
squad car اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
under arms مجهز باسلحه سبک و انفرادی
fuse cut out switch کلید قطع مجهز به فیوز
to provide oneself خودرا اماده یا مجهز کردن
prepare مهیا ساختن مجهز کردن
preparing مهیا ساختن مجهز کردن
prepares مهیا ساختن مجهز کردن
mast دیرک بادکل مجهز کردن
tower wagon اتومبیل مجهز به جرثقیل یانردبان
masts دیرک بادکل مجهز کردن
augmented turbofan توربوفن مجهز به سیستم پس سوز
squad cars اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
dieselize با موتور دیزل مجهز شدن یاکردن
combined circuit مین مجهز به مدار عامل مرکب
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
grid بارشته ها و میلههای درهم وبر هم مجهز کردن
grids بارشته ها و میلههای درهم وبر هم مجهز کردن
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
furnishes تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnish تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compound helicopter هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
titans نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
bench check کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
titan نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
sedimentation ته نشینی
retrocedence پس نشینی
precipitation ته نشینی
illuviation ته نشینی
waked شب نشینی
adsorption رو نشینی
evening party شب نشینی
an eveing party شب نشینی
wakes شب نشینی
wake شب نشینی
soiree شب نشینی
soirees شب نشینی
sedimentary ته نشینی
nightlife شب نشینی
sedinentation ته نشینی
subsidence ته نشینی
deposits ته نشینی
deposit ته نشینی
recoiled پی نشینی
settling ته نشینی
soirTes شب نشینی
recoiling پی نشینی
recoils پی نشینی
sedimentation ته نشینی
recoil پی نشینی
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
lobe یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
lobes یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
solitariness گوشه نشینی
urbanization شهر نشینی
retrocedence عقب نشینی
recoils عقب نشینی
tenantry اجاره نشینی
recoiling عقب نشینی
katabasis عقب نشینی
seclusion گوشه نشینی
sequestered life گوشه نشینی
recesses عقب نشینی
electrostatic procipitation ته نشینی الکترواستاتیک
line of retreat خط عقب نشینی
cotenancy هم اجاره نشینی
fallback عقب نشینی
reclvsion گوشه نشینی
silting رسوب ته نشینی
urbanism شهر نشینی
eremitism گوشه نشینی
recess عقب نشینی
settlement ته نشینی مسکن
retrocession عقب نشینی
hypostatic ناشی از ته نشینی
to burn the midnight oil شب نشینی کردن
nomadism کوچ نشینی
to burn the midnighoil شب نشینی کردن
suburbia حومه نشینی
settlements ته نشینی مسکن
sanctuaries حق بست نشینی
sanctuary حق بست نشینی
retreating عقب نشینی
ruralize ده نشینی کردن
retreats عقب نشینی
break ground عقب نشینی
retreated عقب نشینی
sedimentation pond حوضچه ته نشینی
recoil عقب نشینی
eremitic life گوشه نشینی
recoiled عقب نشینی
retreat عقب نشینی
hutment کلبه نشینی
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
sink ته نشینی حفره یاگودال
sedimentation analysis تجزیه بروش ته نشینی
blowback عقب نشینی خودکار
retreats عقب نشینی کردن
blowback ضربه عقب نشینی
retirement عقب نشینی اختیاری
short recoil عقب نشینی کوتاه
retreating عقب نشینی کردن
scuttle عقب نشینی روزنه
backblast شعله عقب نشینی
rocket propulsion فشارعقب نشینی موشک
retreat عقب نشینی کردن
backblast موج عقب نشینی
subornation زیر پا نشینی اغواء
scuttled عقب نشینی روزنه
scuttles عقب نشینی روزنه
scuttling عقب نشینی روزنه
long recoil عقب نشینی طولانی
retreated عقب نشینی کردن
withdraw عقب نشینی کردن
withdraws عقب نشینی کردن
sinks ته نشینی حفره یاگودال
To retreat. To withdraw. عقب نشینی کردن
back pressure فشار عقب نشینی
companionship مصاحبت پهلو نشینی
recoil mechanism مکانیسم عقب نشینی
pull away عقب نشینی کردن
to give ground عقب نشینی کردن
to lose ground عقب نشینی کردن
to sound the retreat شیپورعقب نشینی زدن
setbacks فشار عقب نشینی
forced withrawal عقب نشینی اجباری
to beat a retreat عقب نشینی کردن
to fall back عقب نشینی کردن
to beat a retreat کوس عقب نشینی
ebb current عقب نشینی اب دریا
give ground <idiom> عقب نشینی کردن
urbanistic وابسته بشهر نشینی
colonial معماری کوچ نشینی
urbanist وابسته بشهر نشینی
drop back <idiom> عقب نشینی کردن
setback فشار عقب نشینی
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com