English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
site license مجوز درون سازمانی
Other Matches
complemented استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complements استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complement استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complementing استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
intercoastal رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
authorized level of organization سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
licence مجوز
licences مجوز
permission مجوز
warrants مجوز
warrent مجوز
licensing مجوز
warranted مجوز
licenses مجوز
warrant مجوز
authority مجوز
license مجوز
justification مجوز
justifications مجوز
warranting مجوز
without justification بدون مجوز
withdrawal warrant مجوز برداشت
licensee دارنده مجوز
licensees دارنده مجوز
software license مجوز نرم افزار
warranted ضمانت کردن مجوز
clearance inwards مجوز ورود کشتی
clearance outwards مجوز خروج کشتی
warranting ضمانت کردن مجوز
warrants ضمانت کردن مجوز
clearance مجوز دستیابی به یک فایل
warrant ضمانت کردن مجوز
in line processing پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
sanctions مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioning مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioned مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanction مجوز جریمه ضمانت اجرا
authorization مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم
authorisations مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم
unauthorized آنچه باید مجوز داشته باشد
run duration مجوز کاربر برای اجرای یک برنامه
browsed جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
browses جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
browse جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
institutional سازمانی
organizational سازمانی
inorganization بی سازمانی
nonorganic غیر سازمانی
organization chart نمودار سازمانی
organic یکان سازمانی
organic سازمانی اصلی
organic سازمانی الی
augmenting غیر سازمانی
augment غیر سازمانی
branch material position شغل سازمانی
augments غیر سازمانی
augmented غیر سازمانی
organization control کنترل سازمانی
organization scheme نمودار سازمانی
quarters in kind منازل سازمانی
organizational یکان سازمانی
organizational identity هویت سازمانی
complementing پرسنل سازمانی
complements پرسنل سازمانی
complemented پرسنل سازمانی
organizational psychology روانشناسی سازمانی
complement پرسنل سازمانی
organizational maintenance تعمیرات سازمانی
organizational maintenance نگهداری سازمانی
style ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
make-up آرایش [سازمانی یا سیستمی]
packaging آرایش [سازمانی یا سیستمی]
validated position شغل بلاتصدی سازمانی
layout آرایش [سازمانی یا سیستمی]
style ساخت [سازمانی یا سیستمی]
design آرایش [سازمانی یا سیستمی]
style آرایش [سازمانی یا سیستمی]
design ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
make-up ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
validated position محل سازمانی خالی
packaging ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
layout ترکیب [سازمانی یا سیستمی]
position حالت محل سازمانی
position مقام شغل سازمانی
positioned حالت محل سازمانی
side job شغل غیر سازمانی
positioned مقام شغل سازمانی
design ساخت [سازمانی یا سیستمی]
organizational citizenship behavior رفتار شهروندی سازمانی
layout ساخت [سازمانی یا سیستمی]
packaging ساخت [سازمانی یا سیستمی]
make-up ساخت [سازمانی یا سیستمی]
noncrew خدمه غیر سازمانی
roll call حضور و غیاب سازمانی
constitute تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituting تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
organically چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
ATC مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
reshuffle تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffles تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffling تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
billeted محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
BSI سازمانی که طراحی و کنترل استانداردهای انگلیس را برعهده دارد
billets محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
billet محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
clearinghouse سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
billeting محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
in house training برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
signature کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
signatures کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
integrated روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
secondary سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
R & D سازمانی در یک شرکت که محصولات , کشفیات آوری جدید را گشترش توسعه می بخشد
society of certified processors سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
international standards organization سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
enterprise سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
custodian فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
custodians فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
enterprises سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
Big Brother دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
National Center for Supercomputing Applications سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
InterNIC سازمانی که روشی که نام میدان ها و آدرس یکتای شبکه به کامپیوتر انتساب شده است را مدیریت میکند
independent computer manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
interior درون
ben درون
interiors درون
in the recesses of the heart در درون دل
reentrant درون رو
inly از درون
inbound به درون
inside درون
inhaul line درون کش
internally از درون
inward درون
abintra از درون
endocarp درون بر
interiorly از درون
insides درون
cores درون
core درون
endogenous درون زا
american national standards institute سازمانی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری از قبیل استانداردهای شبکه و زبانهای سطح بالا را مشخص میکند
nonappropriated funds اعتبارات غیر سازمانی اعتبارات تعهد نشده
export licence جواز صدور مجوز صدور
endobiotic درون بافتی
endocrinology درون ریزشناسی
endoderm درون پوست
endocardium درون شامه دل
ingrowing درون رویان
subversion درون واژگونی
throughout از درون وبیرون
autochthonous درون خیز
introflexion سوی درون
immigration درون کوچی
introspective درون نگرانه
introspective درون نگر
ataraxia ارامش درون
endogamous درون همسری
online درون خطی
intramolecular درون ذرهای
intrapersonal درون فردی
intraindividual درون فردی
intrafusal درون دوکی
intradermic درون پوستی
intradermal درون پوستی
intracranial درون جمجمهای
intracellular درون یاختهای
interstitial درون شبکهای
insalivate درون یورش
inrush درون یورش
intramolecular درون مولکولی
intramuscular درون ماهیچهای
intramuscular درون عضلانی
located inside در درون قرارگرفته
inwards or inward سوی درون
introversion درون گرایی
introjection درون فکنی
pronation درون گرداندن
retropulsion درون ریزی
intrauterine درون رحمی
self reflection درون اندیشی
intrastate درون کشوری
intrastate درون ایالتی
intrapsychic درون روانی
inpouring بسوی درون
inner directed درون وابسته
endopsychic درون روانی
endoplasm درون مایه
endophagous درون خوار
endomorph درون دگرگون
endolymph درون- لنف
endogeny درون زایی
endogenous variable متغیر درون زا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com