English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
computable محاسبه پذیر
Search result with all words
computable function تابع محاسبه پذیر
Other Matches
flop اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flops اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
computation of replacement factors محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
reparable اصلاح پذیر تعمیر پذیر
repairable اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educable تربیت پذیر تعلیم پذیر
educatable تربیت پذیر تعلیم پذیر
mixable امیزش پذیر امتزاج پذیر
ascendable تفوق پذیر فراز پذیر
ascendible تفوق پذیر فراز پذیر
adaptable organism موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
adjustable wheel چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
predictions محاسبه
computing محاسبه
prediction محاسبه
analysis محاسبه
calculation محاسبه
computation محاسبه
slide rules خط کش محاسبه
slide rule خط کش محاسبه
computations محاسبه
design طرح و محاسبه
computability قابلیت محاسبه
uncomputable محاسبه ناپذیر
computation نتیجه محاسبه
designs طرح و محاسبه
computes محاسبه کردن
computed محاسبه کردن
compute محاسبه کردن
unit of account واحد محاسبه
calculating machine ماشین محاسبه
computational مربوط به یک محاسبه
computational اشتباه در محاسبه
miscalculation محاسبه اشتباه
miscalculations محاسبه اشتباه
computations نتیجه محاسبه
calculation sheet برگ محاسبه
calculating factor ضریب محاسبه
calculated field فیلد محاسبه
nautical slide rule خط کش محاسبه دریایی
account محاسبه نمودن
calk محاسبه کردن
cam calculation محاسبه کرو
design load بارمبنای محاسبه
predicted محاسبه شده
approximations محاسبه ملایم
engineer's scale خط کش محاسبه مهندسی
arithmetic unit واحد محاسبه
approximation محاسبه ملایم
dyscalculia محاسبه پریشی
recalculation تجدید محاسبه
accounting price قیمت محاسبه
double counting محاسبه مضاعف
evaluating محاسبه یک مقدار یا کمیت
collapse design محاسبه در محیط خمیری
background recalculation محاسبه مجدد پس زمینه
computing سرعت محاسبه یک کامپیوتر
evaluated محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluates محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluate محاسبه یک مقدار یا کمیت
miscalculates اشتباه محاسبه کردن
computed goto جهش بر مبنای محاسبه
computed price قیمت محاسبه شده
ration factor ضریب محاسبه جیره
miscalculated اشتباه محاسبه کردن
tallies محاسبه چوب خط زدن
row wise recalculation محاسبه مجدد سطری
miscalculate اشتباه محاسبه کردن
manual recalculation محاسبه مجدد دستی
load adjuster خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
predicted از قبل محاسبه شده
computation نتیجه شمارش محاسبه
miscalculating اشتباه محاسبه کردن
integral calculus محاسبه انتگرال [ریاضی]
tallied محاسبه چوب خط زدن
tally محاسبه چوب خط زدن
incomputable غیر قابل محاسبه
accountable strength استعداد قابل محاسبه
automatic recalculation محاسبه مجدد خودکار
tallying محاسبه چوب خط زدن
computations نتیجه شمارش محاسبه
natural recalculation محاسبه مجدد طبیعی
reculaulation order تنظیم محاسبه مجدد
calculated altitude ارتفاع محاسبه شده
optimal recalculation محاسبه مجدد بهینه
recalculation method روش محاسبه عدد
column wise recalculation محاسبه مجدد ستونی
strategically <adv.> طرح ریزی [محاسبه] شده
compute انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
computable آنچه قابل محاسبه است
computer generations روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computed انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
date of acquisition از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
boxes مربع روی ورقه محاسبه
box مربع روی ورقه محاسبه
evaluation عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
ration cycle سیکل محاسبه جیره 42ساعته
ration basis مبنای محاسبه جیره غذایی
algorithms محاسبه عددی حساب رقومی
algorithm محاسبه عددی حساب رقومی
computes انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
elastic design طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
evaluations عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
computing sight وسیله محاسبه عناصر تیر
long run period دوران محاسبه بلند مدت
basis of freight پایه محاسبه هزینه حمل
measure روش محاسبه اندازه یا کمیت
design for flexture and shear طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
ration scale مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
basket purchase خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
interpolation محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
interpolations محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
scaling law ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
percentile محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
margins تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
current purchasing power حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
stroke play مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
margin تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
expansion افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
unary operation عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
reboot بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
freight tonne فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
fittest محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
liquidated damages خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
fits محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
leave year سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
relative پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
precedence قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
brake mean effective pressure مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
unliquidated damages خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
fit محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
keystroke شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
averaging میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
backwards روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
averages میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaged میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
profit centre قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
backward روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
design maximum weight حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
sizes محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
arithmetic logic unit بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
size محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
paralleled کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleling کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelling کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallels کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallel کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelled کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
interference محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند
MIP mapping روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
DX پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
geometry processing فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
calculated فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
heaps مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
calculates فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
calculate فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
heaping مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
alu Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
heap مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
number cruncher یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
processor bound اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
pi acceptor پی پذیر
pliable خم پذیر
cleavable رخ پذیر
soluble حل پذیر
solvable حل پذیر
conversion tables جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
programmable read only memory حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
protean شکل پذیر
proton acceptor پرتون پذیر
reclaimable ادعا پذیر
proprotionable تناسب پذیر
reducible تقلیل پذیر
protractile امتداد پذیر
exepandable بسط پذیر
fixable ثبات پذیر
flexible cable کابل خم پذیر
flxible خمش پذیر
fusible گداز پذیر
gaugeable پیمایش پذیر
generable زایش پذیر
glass jaw بوکسوراسیب پذیر
healable درمان پذیر
improvable بهبود پذیر
executable اجرا پذیر
improvably اصلاح پذیر
impressible تاثیر پذیر
incompressible تراکم نا پذیر
expandable بسط پذیر
expansible گسترش پذیر
expiable کفاره پذیر
extendible کشش پذیر
extensible توسعه پذیر
fathomable پیمایش پذیر
fatig خستگی پذیر
fatigable خستگی پذیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com