English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
torrid محترق بسیار مشتاق
Other Matches
sharp set گرسنه بسیار مشتاق
igniter محترق کننده
exploding محترق شدن
explode محترق شدن
fulminate محترق شدن
exploded محترق شدن
explodes محترق شدن
burning سوزان محترق
fulminated محترق شدن
fulminates محترق شدن
fulminating محترق شونده
vlsi مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super- کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
igniting محترق کردن یا شدن
ignites محترق کردن یا شدن
ignited محترق کردن یا شدن
ignite محترق کردن یا شدن
fulminant اتشگیر محترق شونده
combustor محترق کننده اطاق تراکم
detonating محترق شونده منفجر سازنده
ultra high frequency بسامد بسیار بسیار زیاد
u.h.f. بسامد بسیار بسیار زیاد
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
eager مشتاق
raring مشتاق
agag مشتاق
enthusiastic مشتاق
wistful مشتاق
agog مشتاق
keenest مشتاق
solicitously مشتاق
solicitous مشتاق
enthusiasts مشتاق
thirsty مشتاق
hungrier مشتاق
hungriest مشتاق
hungry مشتاق
breathless مشتاق
breathlessness مشتاق
fervid مشتاق
enthusiast مشتاق
keen مشتاق
appetent مشتاق
womanizers مشتاق زن
pick-up artist مشتاق زن
on fire مشتاق
longhair مشتاق
lickerish مشتاق
keen set مشتاق
long haired مشتاق
on edge مشتاق
pickup artist مشتاق زن
snell مشتاق
player [American E] مشتاق زن
womanizer مشتاق زن
womanisers مشتاق زن
wishful مشتاق
willful مشتاق
aspirer مشتاق
athirst مشتاق
gung-ho مشتاق
solicitous to go مشتاق رفتن
anxious مشتاق اندیشناک
avid مشتاق ارزومند
wilful مشتاق مایل
perfervid مشتاق حریص
fonder مایل مشتاق
fond مایل مشتاق
fondest مایل مشتاق
eager beaver بیش از حد مشتاق
iama for it به ان مشتاق یا مایلم
desirous ارزومند مشتاق
battailous مشتاق جنگ
earnest باحرارت مشتاق
studious مشتاق خواهان
to be dead keen [on] واقعا مشتاق بودن [به]
to be hot [for] واقعا مشتاق بودن [به]
keen set for doing anything مشتاق کردن کاری
quartz clock بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
yearn اشتیاق داشتن مشتاق بودن
yearns اشتیاق داشتن مشتاق بودن
I'm not too keen on it. <idiom> من خیلی بهش مشتاق نیستم.
yearned اشتیاق داشتن مشتاق بودن
fall over oneself <idiom> کاملا مشتاق انجام کاری
state-of-the-art بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
My sister says she's looking forward to meeting you. خواهر من می گوید که مشتاق است با شما آشنا شود.
fiend دارای احساسات شدید [دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
explodes منفجر شدن یا منفجر کردن ترکیدن محترق شدن
explode منفجر شدن یا منفجر کردن ترکیدن محترق شدن
exploded منفجر شدن یا منفجر کردن ترکیدن محترق شدن
exploding منفجر شدن یا منفجر کردن ترکیدن محترق شدن
out and a way بسیار
oftentimes بسیار
no end of بسیار
multifarious بسیار
detestable بسیار بد
much بسیار
multiplicity بسیار
rotten <adj.> بسیار بد
lousy <adj.> بسیار بد
awful <adj.> بسیار بد
terrible <adj.> بسیار بد
overly بسیار
desperate بسیار بد
plenty بسیار
very بسیار
sadly بسیار بد
multiped بسیار پا
many بسیار
not a lettle بسیار
far and away بسیار
an abundance of بسیار
immortally بسیار
beastby بسیار
by far بسیار
far بسیار
precious بسیار
muckle بسیار
mickle or muckle بسیار
mickle بسیار
longeval بسیار زی
all- بسیار
all بسیار
clinking بسیار
lashongs بسیار
lot بسیار
ever so بسیار
abundant بسیار
awfully بسیار
seldom بسیار کم
parlous بسیار
powerfully بسیار
sorely بسیار
galore بسیار
unco بسیار
sopping بسیار
so mush بسیار
very little بسیار کم
numerous بسیار
thousand and one بسیار
snazzier بسیار جالب
superheat بسیار گرم
high-pitched بسیار شیبدار
infernality زشتی بسیار
overpriced <adj.> بسیار گران
much rain باران بسیار
all right <idiom> بسیار خوب
v.l.f. بسامد بسیار کم
much pleased بسیار خوشتود
many books کتابهای بسیار
supersubtlety زرنگی بسیار
thank you very much بسیار ممنونم
many persons مردمان بسیار
the d. is in him بسیار شروراست
sizzler بسیار گرم
meticulosity دقت بسیار
ultramodern بسیار تازه
inappreciable نامحسوس بسیار کم
prime بسیار مهم
amazedly باشگفت بسیار
primed بسیار مهم
e. use ful بسیار سودمند
dozens of girls ذختران بسیار
dirt cheap بسیار ارزان
diaphoresis خوی بسیار
deluxe بسیار زیبا
delightsome بسیار دلپسند
deep read بسیار خوانده
primal بسیار قدیمی
gelid بسیار سرد
death traps بسیار خطرناک
ad nauseam بسیار زننده
all-powerful بسیار نیرومند
death trap بسیار خطرناک
hunky dory بسیار خوب
high strung بسیار حساس
heavy poll ارا بسیار
heart break اندوه بسیار
too expensive <adj.> بسیار گران
hairline rule خط بسیار نازک
dateless بسیار قدیم
much was said بسیار چیزهاگفته شد
polysemia بسیار معنایی
overly بسیار گرانه
precipitance تعجیل بسیار
pointdovice بسیار درست
point device بسیار درست
squeaky clean بسیار تمیز
pleophagous بسیار خوار
wedded بسیار علاقمند
precipitancy تعجیل بسیار
cloying بسیار احساساتی
pianissimo بسیار اهسته
precisionist بسیار دقیق
prepotency نفوذ بسیار
clued-up بسیار مطلع
multi-millionaire بسیار ثروتمند
multi-millionaires بسیار پولدار
multi-millionaires بسیار ثروتمند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com